به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ
سیاست روز به قلم احمدرضا بهمنیار آورده است:
اربعين آمد و از زينب (سلام الله علیه) بايد سخن گفت چرا که اربعین و عاشورا بدون زینب تفسیر نمی شوند باید از حاصل زخم ها ، رنج ها ، عطش ها و نمازهاي نشسته دختر حیدر گفت که هنوز زینب را به ياد دارند اربعين مي آيد اما تلاوت زيبايي را تنها در چشمان زينب عليهاالسلام بايد جست اربعين مي شکفد و نام زينب گل مي کند پیام زينب در شام از آن چه يزيديان شرم زده هراس داشتند هم بالاتر و رساتر بود آب معرفت بود بر آتش جهل و گناه ، زينب عليهاالسلام با خطبه اي در غربت و در ميان هلهله زنان دربار یزید که برای هلهله و شادی بر خاندان اسیر اهل بیت پیامبر آمده بودند گل گريه کاشت اربعين است و کاروان تأثيرگذار عشق و دلدادگی آمده است فرزند مکه و منا زين العباد آمده است پيک انقلاب براي شامياني آمده است که دل هاشان از بناهاي سنگی مسجد دمشق هم سخت تر بود زینب و امام سجاد به شام آمده اند همراه با سپاه پيروز افتخار و وارثان خون اهل بیت پیامبر ، چهل روز از اشک هاي کربلا مي گذرد قطرات اشکی که حاوي پيام فتح و جوانمردی اند ، اشکهایی که جاودانه اند و پیام جانبازی و سربازی را به شیعیان می آموزند.
با من بگو از اربعين از نالههاي تلخی كه شرارهاش عرش را داغدار كرده است باز هم شمع بيت الاحزان روشن است تا چهره ايام را سياهپوش كند روزهاي اندوه زينب (س) به اربعين رسيده و هزاران بار دردهايش را در غربت جانكاه اسارت زمزمه كرده است تا سر بر تربت خونين برادر بگذارد و تمام اندوهش را بگرید در نگاه كربلا اين بار گذر كارواني از اشك و خاكستر موج ميزند كه يادگار همان نگاههايي است كه با چشمان خونبار قتلگاه گره خورده است آري زينب است كه تمام يادگار كربلا را با كاروان صبرش براي زيارت شهداي كربلا آورده است نگاهش در لحظهاي پهناي صحرا را طي ميكند آفتاب رمقي ندارد گويي از غروب غريبانهاش در عاشورا ديگر طعم طلوع را نچشيده است.
كاروانيان خاك كربلا را به سر ميريزند و زينب(س) در جستجوي گمشدگانش خاك كربلا را ميبويد هوا را با تمام احساس خستهاش لمس ميكند تا جاي قامت علياكبر دستان عباس حنجره علياصغر و سر حسين (ع) را پيدا كند زمين زیر پای زینب شرمنده جستجوي زينب (س) است آرام مينشيند و گوش صحرا سنگ صبور نجواي آرامش ميشود و گويي برق آفتاب را چون شاهدي روشن نشانه ميرود.
به ياد داري در هجوم ابرهاي سياه لشكر خورشيد در سكوت و گرماي نگاهت تنها مانده بود؟ تيغ بود و شمشير شمشيرهايي كه براي انداختن قامت حق بر زمين تن خويش را با هرم آتش صيقل ميدادند به ياد داري نرمك گلويي را كه با تير سه شعبه نشانه رفت؟ به ياد داري روي زرد و عطشناك كودكان آفتاب را به یاد داری زلالی اشکهای عباس را زمانی که آبهای مشک بر زمین ریخت؟
یا زینب تو ميشناسي آب نفرين شدهاي كه محكوم معامله شوم دنيا پرستان شد؟ شناختي گودال خونيني را كه در گودي چشمانش يادگار هزاران نگاه پريشان را ترسيم كرد يا نفسهاي كام خشكيدهاي كه حقيقت تشنه رسالتش بود و تمناي مشكهاي سوراخ كه آب آخرين بهانهاش بود؟ گرماي دستاني كه آرزوي سقايي داشت و از شرم چشمان منتظر كودكان به خواب آبها رفت و به وعدهگاه برنگشت؟ آسماني كه برای هميشه تاريخ را با عظمت اين فاجعه سياهپوش كرد ؟
چه صبورانه واژههايش را با اشك ترنم ميبخشيد و گونههاي داغدارش سيل اشكهايش را پيش چشم نا مهربانيها محو ميكرد نم نم صدايش رو به نيايشي بغضآلود رفت و وداع غريبانه اهالي كاروان را گوش ميداد و جاي خالي بهانههاي سه سالهاش ميان دغدغه و دلواپسيهاي كاروان احساس ميشد.
ايام روزهاي فراواني يادهاست كه از راه رسيده و بر در و ديوار دلها ميكوبد و درختان خسته و زخم خورده اما استوار را در مسير بادهاي قرنها شكيبايي مقيم كرده است زردي آفتاب رو به سياهي ميرود و زينب(س) واژههاي گفته و ناگفته را بر دوش خستگيهايش ميگذارد و باز هم ميايستد دشمنان اهل بيت(ع) رعب اين ايستادگي را بارها تجربه كردهاند.
اوج نگاه زینب تا ناكجاي دشت نینوا حادثه را دنبال ميكند و كاروان راه مدينه را در پيش ميگيرد و زينب(س) اينك انعکاس پژواك فريادهاست و طنين شجاعتي كه بر قلههاي بلند اعصار و قرون تا مرزهاي ابديت جاودانه خواهد ماند زينب ميرود تا احياگر پيام ناميان كربلا باشد.
محرم وام دار تاریخ شد در یک نیم روز شد و همان نبرد روز عاشورا اگرچه از نظر زمان کوتاه ترين درگيري بود که فقط در یک نيم روز طول کشيد ولي از نظر امتداد طولاني ترين درگيري با حق و باطل در تاریخ است تا ابدیت زمان که هنوز هم ادامه دارد قضيه کربلا منحصر به يک جمعيت هفتاد و چند نفري و يک سرزمين نبوده و نیست و به جرات میتوان گفت ماندگاری حماسه بزرگ عاشورا متعلق به حضرت زينب کبري(س) است حضرت زينب آن کسي است که از لحظه شهادت امام حسين اين بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و باکمال اقتدار آن چنان که شايسته دختر اميرالمؤمنين است در اين راه حرکت کرد گاهي رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهيد از خود شهادت کمتر نيست رنج چندين ساله زينب کبري (س) از اين قبيل است.
نبرد مظلومانه امام حسین و یارانش در روز عاشورا در زمین نینوا چنان صحنه هستي و تاریخ را دگرگون ساخت که گويي آثار قيامت بر اندامش هويدا شده است و حسين و يارانش چنان بر تارک تاريخ میدرخشند و جاودانه اند که هيچ گاه غبار زمان بر روي آزادگي و شجاعت شان نخواهد نشست چگونه مي توان عزت امام حسين(ع) را در عاشورا از ياد برد؟ چگونه مي توان تصوير حضرت عباس(ع) را از ذهن دور داشت؟ مگر مي توان آرامش و شکوه زينب(س) را ناديده گرفت؟ مگر مي شود وجود امام سجاد(ع) را در شام نديد؟ چگونه مي توان با کاروان داغدار حسين از کربلا تا شام همراه نشد؟ چگونه مي شود سر بريده حسين و اهانت هاي يزيديان را ناديده گرفت؟ باز هم اربعين آمد قرن ها از وقوع آن همه مصيبت مي گذرد ولي هنوز بغض ها تازه است هنوز هم آسمان برای نام حسين(ع) و عباس(ع) و سجاد(ع) و علي اصغر سر تعظیم فرود می آورد و هنوز زخم اين ناجوانمردان التيام نيافته است و گويي اربعين هر سال نخستين اربعين حسيني است که عاشقان پيراهن صبوري مي درند و تاب از دست مي دهند و به عزاي حسين(ع) و يارانش مي گریند و می شورند.
اربعين بيعت دوباره با عاشوراست ، اربعين بعثت جانهاي ملتهب است و تکرار بیعت پايدار شيعه در غدير ، اربعين روز برائت از سلطه ستم و هنگامه عهد عاشقان شهادت است ، اربعين يادمان روزهايي است که خورشيد را از فراز نيزه هاي جهل ديديم و بر مظلوميت فضايل گريستيم ، اربعين تذکار آناني است که حق نمايان سلاح باطل گرفتند و بر روشناي حقيقت شوريدند ، اربعين فرصت مجدد فرياد رساي ستم سوزي است فرصت هم آوا شدن با زينب کبري (س) که احياگر امر به معروف و نهي از منکر و اصلاح ناب حسيني بود و حراست از ارزش هاي علوی آموزه شکر و شکيبايي و رشادت اوست ، اربعین تکرار پيمان شيعه در غدير است ، اربعین حماسه به جا مانه از حماسه بزرگ عاشوراست ، اربعین وام دار زینب در چهل روز است ، اربعین وام دار تاریخ شیعه است ، اربعین آبرو و شرافت همه مسلمان و خصوصا شیعیان است ، اربعین کلید پیروزی حق بر باطل است ، حیات اسلام وامدار بدن پاره پاره حسین در اربعین است و باید گفت اربعین وام دار زینب است ، بعد از اربعین بود که هر کس با هر مسلکی وقتی میخواست حق خود را از باطل بگیرد به پیامها و اقدامات امام حسین در روز عاشورا استناد میکرد و قیام حسین راهی شد برای گرفتن حق از باطل و نابودی بدی و پایداری خوبی ها و حالا که اربعین دیگری در راه است و وظیفه رهروان راه امام حسین زنده نگه داشتن اربعین و عاشوراست.
دليل ماندگاري انديشه امام حسين(ع) بالاترين معرفت در مکتب امام حسين(ع) دريافت عظمت حق و خدا ترسي است اين امام بزرگوار کسي مثل يزيد را شايسته رهبري مسلمانان نمي دانست چون يکي از نقطه ضعف هاي يزيد بي پروايي در برابر خداوند بود از بعد ديگر مکتب امام حسين(ع) حق محور بوده و بر پايه آزادگي بنا شده است و پارسايي و وارستگي از ويژگي هاي بارز امام و يارانش به شمار مي رود عدالت خواهي يکي از برجسته ترين وجوه قيام است قيامي که براي اجراي حدود الهي اتفاق افتاد به گفته امام حسين(ع) اصحابش بهترين ياران يعني بيداردل پرواپيشه و در برابر دشمن سازش ناپذير بودند کرامت و عزت نفس از خصوصيات آنان بود و فداکار و فروتن و ازخودگذشته بودند و همين ابعاد باعث جاودانگي آرمان و انديشه اين قيام به شمار مي رود.
چگونه مي توان انتظار دل سوزي از پسر کسي را داشت که دهانش جگر پاکان را دريده و بيرون انداخته و گوشتش از خون شهيدان روئيده ، در شام سکوت همه جا را فرا گرفته است يزيد قبل از اين خود را از فرزندان خندف (بانويي خيرانديش) خوانده بود و گفته بود که با سيزده واسطه به او مي رسد در صورتي که بانوي کاروان عشق به مقتدرترين سلاطين زمان خودش در وقتي که خود او اسير یزید آن سلطان ظالم و سفاک است مي گويد و به يادآوري می کند که جده نزديک او هند جگر خوار مادر معاويه بوده است و به او میگوید تو از خاندان طلقا (آزاد شدگان در فتح مکه) هستی و از طایفه مولفه القلوب هستید زينب (س) با تمام توان ندا مي دهد هر نيرنگي خواهي بزن و هر اقدامي که مي تواني بکن از هر کوششي که مي تواني دريغ منما سوگند به خدا نه مي تواني نام ما را محو کني و نه مي تواني وحي ما را خاموش کني رای تو سست و شماره ايام دولت تو اندک است آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمگران باد خطبه هاي زينب نه تنها وضع مجلس يزيد بلکه اوضاع شام را دگرگون ساخت.
اين قلم هائی که ما میزنیم هيچ سطري از تشنگيِ مردان خورشيد را نچشيده و منظومه بلند آوارگي را همراهي نکرده و از خارستان هاي ناتمام و گستاخ عبور نکرده چگونه خواهند توانست به منزلتِ اربعين دست پيدا کنند؟ قلم ها تنها مي توانند حواليِ نام و ياد اربعين چند قطره اي اشک واويلا بريزند و دلتنگ نوشتن از تنهايی خودشان باشند.