از ابتدای تهاجم تکفیریهای تحت حمایت ترکیه تا سقوط دولت سوریه در دمشق، فعالیت رسانهای متفاوت و نوسازیشده تکفیریها در فضای مجازی و رسانهای جلب توجه کرد.
تکفیریهایی که تا پیش از این با چهرههایی نزدیک به داعش و القاعده در حوزه رسانه فعالیت داشتند و محتوای رسانهای آنها اعدامهای دسته جمعی سربازان و کارمندان دولتی سوریه و اقلیتهای مذهبی این کشور بود، ناگهان با ریشهای کوتاهشده، جلیقه خبرنگاری میدان جنگ و ایرپادهای اپل بر گوش مقابل دوربین خبرگزاریهای خود ظاهر شدند.
البته در برخی موارد نیز این تغییر چهره چندان موفق نبود و ترک عادت برای برخی از خبرنگاران جبههالنصره سابق غیرممکن بود، اما اکثر خبرنگاران و فعالان مجازی گروههای تکفیری مانند نام و پرچم گروههای تکفیری و تروریستی خود نوسازی شده بودند و حتی در نحوه خبررسانی و گزارشگری میدان جنگ نیز خود را مطابق استانداردهای بینالمللی نشان دادند.
همین مساله نیز منجر به ایجاد جنگ روانی گسترده علیه دولت و ارتش عربی سوریه شد و ناگهان خود را در مقابل تکفیریهایی دیدند که دیگر مثل سابق تصاویر جنایات خود را جهت ایجاد ترس و وحشت منتشر نمیکردند، بلکه تصاویری امیدوارکننده را به ملت سوریه مخابره میکردند؛ تصاویری از بازسازی حلب و ادلب پس از تصرف این شهر و وعدههای مختلفی درباره اماننامه دادن به نظامیان سوری و بازسازی این کشور که برای ملت سوریه امیدوارکننده بود.
از سوی دیگر، جنگ رسانهای و روانی این خبرنگاران و خبرگزاریهای وابسته به تکفیریها بخش دیگر دستور تخریب حداکثری دولت سوریه و ارتش این کشور بود. انتشار اخباری خلاف واقع که تا پیش از این نیز سابقه داشته و منجر به خشم سوریها از دولت و ارتش خود شده بود.
اوج این عملیات رسانهای مربوط به استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط ارتش سوریه علیه مخالفان، آن هم در شرایطی بود که دولت سوریه تسلیحات و زرادخانه شیمیایی خود را تحویل داده بود و تکفیریها با استفاده از کلاهسفیدها صحنههایی را از حملات شیمیایی توسط ارتش سوریه به مناطق تحت کنترل خود جعل کردند تا مانع پیشروی دولت سوریه در مناطق اشغال شده شوند؛ اقداماتی که مورد استفاده دولتهای غربی قرار گرفت تا تحریمهای بسیاری را برای تضعیف دولت و ملت سوریه بر این کشور اعمال کنند.
در دور جدید حملات تکفیریها به دولت و ارتش سوریه، اما این رویه شکل متفاوتی به خود گرفت. عملیات رسانهای خبرنگاران و رسانههای وابسته به تحریرالشام در دور جدید حملات آنها به تمامیت ارضی سوریه که منجر به سقوط دولت و ارتش این کشور و نابودی زیرساختهای آن شد، به ۲ بخش تقسیم شده بود؛ بخش اول بر مبنای تزریق امید و همراه کردن ملت سوریه با اقدامات تکفیریها و بخش دوم متمرکز بر تخریب حداکثری چهره نظام ساقط شده بعث سوریه بود.
انتشار تصاویر فیک و خبرسازیهای دروغ و اغراق درباره زندانهای امنیتی و سیاسی سوریه بخش مهمی از این عملیات رسانهای بود که با همراهی رسانههای قطری، ترکی و غربی به آنها ضریب داده شد و در فضای مجازی انتشار گسترده یافت.
تصاویری از دستگاه پرس انسان، سلولهای زیرزمینی، انسانهایی لاغراندام و دیوانهشده در زندانهایی تاریک، مخوف و کثیف از جمله تصاویری بود که در ساعات ابتدایی سقوط دولت بشار اسد منتشر شد. نحوه برخورد نامناسب دولت سابق سوریه با مخالفان خود و تکصدایی و فضای بسته سیاسی در دوران حکومت حزب بعث بر سوریه بر کسی پوشیده نیست، اما خلق تصاویر هالیوودی و اغراقشده از وضعیت زندانهای سوریه از سوی رسانههای تکفیریها که زندانهای آنها در ادلب و نحوه برخورد آنها با مخالفان سیاسی خود و اقلیتهای مذهبی کشور سوریه به مراتب بدتر از دولت سابق سوریه است را نمیتوان براحتی قبول کرد.
تصاویر اعدامهای دسته جمعی نظامیان و غیرنظامیان سوری، اقدامات انتحاری و تروریستی، کشتار کارمندان دولتی و پرتاب آنها از ساختمانهای بلند دولتی به پایین، کشتار علویها، شیعیان، دروزیها و مسیحیان سوریه و برخوردهای قهرآمیز با مخالفان داخلی خود از جمله اقداماتی است که تصاویر آن هم در اذهان جامعه سوریه و هم در اینترنت باقی مانده است و فراموششدنی نیست.
ارائه تصاویر آخرالزمانی از زندانهای سوریه بویژه زندان امنیتی صیدنایا که میزبان زندانیان سیاسی در کنار زندانیان امنیتی بود، از عملیاتهای روانی ادامهدار تروریستهای تکفیری است که اغراقهای بسیاری در آن وجود دارد، به نحوی که به صورت گسترده شایعاتی درباره وجود سلولهای مخفی در زیر زمین زندان صیدنایا و وجود هزاران زندانی در طبقات پایینی این زندان در فضای مجازی سوریها و جهان عرب و سپس رسانههای بینالمللی منتشر شد و به دلیل خارج شدن فضا از کنترل گروه تکفیری تحریرالشام و خدشهدار شدن احساسات سوریها از این اخبار، این گروه در بیانیهای مجبور به رد این شایعات و تکذیب وجود سلولهای زیر زمینی در این زندان شد.
در نمونههای دیگری از این روایات دروغ، تصاویری از یک مرد لاغراندام با لباسهای کهنه و مندرس و موی بلند و زنجیر شده روی تخت یک سلول کثیف در فضای مجازی منتشر شد که پس از بررسی مشخص شد این تصویر یک مجسمه مومی مربوط به آگوست ۲۰۰۸ در آژانس عکاسی بریتانیایی Alamy است. در توضیح ارائهشده توسط عکاس آن آمده است: «بازسازی سلولی که معمولا به عنوان «قفس ببر» در موزه بقایای جنگ در شهر هوشی مین ویتنام شناخته میشود». تصاویر بیشتری از مجسمههای مومی دیگر در سلولهای مختلف توسط این عکاس وجود دارد.
علاوه بر این تصاویر، کلیپی از یک مرد در فضای مجازی سوریه و کشورهای عربی منتشر شد که مردی را در چالهای تاریک نشان میداد و بسیاری با انتشار این تصویر مدعی شدند این مرد به مدت ۴۰ سال در این تونل نگهداری میشده است و چیزی از موبایل نمیداند، اما با بررسی بیشتر مشخص شد این تصاویر با هوش مصنوعی ساخته شده و مربوط به کلیپی است که در آن یک مرد با عنکبوتی بزرگ به دست در تونل شروع به حرکت میکند.
( وحشت زندانی آزاده شده از زندانهای بشار اسد + فیلم)
در نمونهای دیگر از این تصاویر و کلیپهای دروغین و عملیات رسانهای تکفیریها، تصاویری غمانگیز و ناراحتکننده از یک مرد میانسال با لباسهای کثیف منتشر و ادعا شد وی به دلیل شکنجههای دولت اسد عقل خود را از دست داده است، اما پس از بررسی تصاویر وی در فضای مجازی مشخص شد او از بلاگرهای تیکتاک در سوریه است.
(وقتی اینفلوئنسر تیکتاک سر از زندانهای سوریه درآورد + فیلم)
این کلیپ ۳ دسامبر ۲۰۲۴ در تیکتاک منتشر شده بود و به نظر میرسد برخی مخالفان دولت سوریه با استفاده از همین کلیپهای تیکتاکی دست به اغراق و دروغپردازی درباره زندانهای سوریه زدهاند. با بررسی حضور مخاطبان عرب در فضای مجازی براحتی متوجه میشوید حضور آنها در پلتفرمهای تیکتاک، فیسبوک و واتساپ بسیار بیشتر از پلتفرمهایی مانند ایکس و تلگرام است و به همین دلیل نیز انتشار اخبار ناراحتکننده و عجیب در این پلتفرمها منجر به انتشار گسترده این محتواهای دروغین در سایر پلتفرمها و رسانههای بینالمللی شد و عملیات رسانهای تکفیریها و متحدانشان موفق شد.
در این بین از تغییر چهره و سبک پوشش خبری گرفته تا نوسازی رسانههای تکفیریها را نباید مسالهای داخلی در گروههای تکفیری دانست. قطعا نقش رسانههای قطر و ترکیه و همچنین حمایت رسانههای غربی در موفقیت عملیاتهای رسانهای تکفیریها بیتاثیر نیست.
به سلمانی بردن تکفیریهای لباس رزم بر تن کرده و تجهیز آنها به سامانههای ارتباطی و آموزش آنها به تکنیکهای به روزرسانی شده در حوزه رسانه بدون حمایت خارجی غیرممکن بود و رد پای رسانههایی مانند الجزیره قطر و رسانههای طرفدار دولت ترکیه را نباید بیتاثیر دانست؛ رسانههایی که در طول جنگ داخلی سوریه وظیفه تولید و پخش اخبار دروغ و اغراق شده را بر عهده داشتند، اما اکنون این وظیفه را به عوامل میدانی تحریرالشام و سایر گروههای تکفیری واگذار کرده و تنها به پوشش این اخبار با منابع به اصطلاح سوری میپردازند.
در این غائله، اما حضور مجدد خبرنگار زن شبکه سیانان که تا پیش از این به دلیل جعل اخبار در سرزمینهای اشغالی مورد تمسخر قرار گرفته بود، جالب توجه است. وی با حضور دیرموقع در کنار نیروهای تحریرالشام در یک زندان سوریه آن هم پس از گذشت چند روز، یک زندانی مرد را از زندان آزاد میکند که از سقوط دولت خبر ندارد.
کلاریسا وارد، خبرنگار سیانان که پیش از این بابت تهیه گزارش دروغین و نقش بازی کردن در سرزمینهای اشغالی به نفع رژیم صهیونیستی مورد تمسخر و انتقاد قرار گرفته بود، اکنون با این گزارش دیرهنگام از زندانهای سوریه، بار دیگر مطرح شده است و به نظر میرسد آمریکاییها نمیخواهند از قافله دروغپردازی و پروپاگاندای رسانهای عقب بمانند و با این گزارش دیرهنگام تلاش کردند در این جنگ رسانهای نابرابر نقش خود را ایفا کنند؛ نقشی که به نظر میرسد دیگر در انحصار هالیوود و رسانههای آمریکایی نیست و کشورهای دیگری نیز در این زمینه ورود کردهاند.
منبع: وطن امروز