ين گزارش برخلاف ساير گزارش ها مي خواهد از سفري بگويد كه مسير رفت و برگشت
اش ما را مسافر زمان كرد.حركت عصر يكي از روزهاي زمستان با قطاري بنام
غزال كه به گفته مهمانداران قطار از بهترين نوع قطارهاي موجود كشور است
قرار بود ما را به مشهد برساند.
راه آهن همانند همان سال هاي دور
مملو از جمعيت بود و مسافران به دليل كوچك بودن فضا جا براي نشستن پيدا نمي
كردند.البته افرادي هم بودند كه فقط به خاطر گرما به راه آهن پناه آورده
بودند و از آنجا كه ناظري وجود نداشت ساعت ها اطراق مي كردند.
سالن
راه آهن سال ها است كه تغيير نكرده و براي توسعه آن هزينه نشده است به
همين دليل مسافران مسيرهاي مختلف از تهران مجبور هستند در آن فضاي قديمي
بمانند تا زمان سفرشان فرا برسد.راهروهای راه آهن موقع سوار شدن قطارها شكل
و شمايل درستي ندارند و لحظه ای تصور مي كنيد كه در ميانه هاي راه بمانيد.
به
هرترتيب بعد از پيدا كردن كوپه سر جا خود مي نشيند با اين اميدواري كه 12
ساعت بعد در مقصد(مشهد)هستيد. اما اين 12ساعت قرار است چگونه بگذرد با
قطارهاي 4صندلي كه به ازاي هر نفر 51 تومان(فقط رفت) اخذ شده است.
صندلي
هاي ناراحت و البته بسيار كثيف كه مطمئنا مدت طولاني مورد شست وشو قرار
نگرفته است.دو ال سي دي در كابين وجود دارد كه امكان تنظيم كردن كانال و
صدا براي مسافران را ندارد.در صورت كم كردن صدا بايد مهماندار بيايد و آن
موقع بايد آنقدر دقت نظر داشته باشيد تا صدا به درستي تنظيم شود و اگر نه
بار دومي وجود نخواهد داشت.
قطار در ايستگاه هاي مختلف به مدت
طولاني مي ايستد و تنها موضوعي كه اهميت ندارد زمان است.در اين گزارش قصد
نداريم رانندگان و مهمانداران قطار را مورد انتقاد دهيم بلكه تمام هدف ما
بازنگري در سيستم حمل و نقل است كه مشابه ساير كشورهاي دنيا نتوانسته حركت
كند.
صنعتي
كه مسولان با اعداد و ارقام آن مردم را دل خوش مي كنند اما در عمل چيزي
ديده نمي شود.به هرترتيب همه مردم دوست دارند نسبت به پولي كه پرداخت مي
كنند خدمات بگيرند ولي هميشه اين موضوع مهم به فراموشي سپرده مي شود.
سال
جاري قيمت مسير هاي مختلف افزايش پيدا كرد ،اما به نسبت اين افزايش هيچ
خدماتي ارتقا پيدا نكرده است و همين نارضايتي هاي را سيستم حمل و نقل ريلي
ايجاد كرده است.در اين قطارها ارايه سرويس غذا هم داستان مفصلي دارد.
قيمت
يك پرس جوجه كباب بي كيفيت و با حجم كم حدود 8هزار تومان است و بعضا خيلي
از مسافران به رغم آنكه همان ابتدا حركت، سفارش داده بودند با كمبود غذا
روبرو مي شوند.با گذر از ايستگاه اول ماموران براي چك كردن بليت به كوپه ها
مي آيند و با اينكه برخي ها براي فرزندان خود بليت دريافت نكردند و كوپه
بسيار شلوغ است ماموران مي گذرند و هيچ برخوردي نمي كنند.
اما بازگشت ما با قطارهاي 6تخته بود كه بنام لوكس با قيمت هر نفر 28 هزار تومان .
اين
قطار ما را به دهه 30 برد.قطاري كه بايد 15سال پيش از خط راه آهن خارج مي
شد و به اسقاطي ها مي پيوست اما كمبود ناوگان مانع از اين خروج چنين
قطارهاي شده است.هرچند كه مسولان مي گويند ناوگان با كمبودي روبرو نيست
اما در سفر عينا تمام كمبودها به چشم مي آيد.
اين قطار وصله پينه
شده قرار بود ما را در اوج سرماي مشهدبه تهران برساند.نماي بيروني قطار به
اصطلاح لوكس مانند ساير قطارها نامناسب بود.اما كوپه شرايط بسيار نامساعدي
داشت.پرده هاي پاره ،سقف شكسته،شيشه هاي ترك خورده،روتشكي هاي پاره ،تخت
شكسته،درهاي خراب،رنگ پريدگي كوپه و از همه مهم تر نداشتن سيستم تهويه در
اوج سرما سيستم گرمايشي قطار سرد عمل مي كند و در تابستان هم باد گرم دارد.
تمام
اين موارد را به بازرس قطار منعكس كرديم و وي اينگونه پاسخ داد كه
مهماندار قطار كه 48 ساعت كار و 24 ساعت استراحت دارد تنها 550 هزار تومان
دريافت مي كند و به هيچ كس اضافه كاري داده نمي شود .وقتي پرسنل چنين
شرايطي را دارند نبايد از كارفرما توقع داشته باشيد كه چرا به اين وضعيت
رسيدگي نمي كند.
وي افزود:اين قطارها به بخش خصوصي سپرده شده است و
آنها بدنبال منتفع شدن هستند نه آنكه خدمات را ارتقا دهند.قطارهاي 6 تخته
كه اكنون در مسير مشهد قرار گرفته از خط بندرعباس آمده است و بايد 20سال
پيش تمام اينها كنار گذاشته مي شدند اما بخش خصوصي حاضر به سرمايه گذاري
نيست و راه آهن هم هيچ نظارتي بر كيفيت و خدمات آنها ندارد به همين دليل
همواره مسافران ناراضي هستند.ا
ين بازرس خاطرنشان كرد كه هزينه
بازسازي اينگونه قطارها كه در حد تعويض قطعات ظاهري ان است هزينه بر نيست
اما كارفرما (بنياد)حاضر به انجام چنين كاري نيست.وي در لابلاي صحبت هايش
به قطارهاي اتوبوسي هم اشاره كرد كه اكثر پرسنل حاضر به انجام وظيفه در اين
قطارها نيستند چرا كه بسيار سانحه خيز است و كوچك ترين تصادف آن سانحه
سنگين ايجاد مي كند.
اين گفت و گو در حال ادامه بود كه قطار به دليل
يخ زدگي ديزل متوقف شد.2بار چنين اتفاقي رخ داد كه باعث شد قطار 6تخته تا
مقصد تهران بيش از 4ساعت تاخير داشته باشد.در اين قطار تمام مسافران با
سرما دست و پنجه نرم مي كردند و سيستم گرمايشي كار نمي كرد و البته در طول
سفر هيچ مسولي بابت تاخير عذرخواهي و همدردي نكرد.
در صورت اعتراض
مسافران اين پاسخ شنيده مي شد كه اگر ناراحت هستيد با هواپيما مسافرت
كنيد.در تمام اين مدت يك نكته ساعت ها ذهن من را با خودش درگير كرد و آن
ايجاد بازار سياه در اين حوزه است.برخي از مراكز فروش بليت زمانيكه بليت
كمياب مي شود به مسافران بليت هاي ويژه را توصيه مي كنند.
به عنوان
نمونه قيمت بليت هاي غزال با هزينه دلالي 70هزار تومان است.مراكز فروش مي
گويند اگر مي خواهيد از دلالان بليت تهيه كنید بايد اين پول را پرداخت
كنيد.حال نكته جالب اين است كه اگر بليت نيست چرا دلالان در روزهاي كه پيك
سفر ها نيست بليت در اختيار دارند و مراكز فروش به اين بليت ها دسترسي
ندارند.
مساله
ديگر آنكه اگر قيمت ها افزايش مي يابد چرا نحوه خدمات ارتقا پيدا نمي كند و
همواره شاهد افت آن هستيم و متاسفانه چرا هيچ بخشي به اين مشكلات رسيدگي
نمي كند؟مساله ديگري كه در اين گزارش مي خواهيم به آن اشاره كنيم عدم
بازرسي افراد و بارها است.اگر اتفاق ناگواري در طول مسير رخ دهد به دليل
نبود كمك هاي اوليه در قطار مطمئنا مشكلات ناگواري ايجاد مي شود.لذا بايد
از دستگاه ايكس ري كه فقط براي تزئين در راه آهن گذاشته شده است مورد
استفاده قرار گيرد.حركت در دهه 30تا زمان اصلاح شدن حمل و نقل ريلي همچنان
براي مسافران قابل تجربه است.
منبع : ایسنا