مقدار بهره‌مندی انسان‌ها از بصیرت متفاوت است؛ همان‌طور که درجه‌ی بصر و نمره‌ی چشم افراد با یکدیگر تفاوت دارد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ مهدی یاران در جدیدترین نوشته خود آورده است:

معنای بصیرت

ماده‌ی "ب‌ص‌ر"[1] را که ریشه‌یابی می‌‌کنی به دو واژه‌ی "بَصَر" و "بصیرت" رهنمون می‌‌شوی. چشم سر، بَصَر[2] نام دارد؛ و بصیرت[3] همان چشم باطنی حقیقت‌بین است که با آن حتی می‌‌توان نظر به وجه الله کرد.[4] در واقع بصیرت، ملکه‌ای است که انسان را در شناسایی حقایق مدد می‌‌کند. بَصر با "أبْصار" جمع بسته می‌‌شود[5] و بصیرت علاوه بر آن با "بصائر".[6] عامل تقویت کننده‌ی بَصَر، همان است که اطباء تجویز می‌‌کنند. در ادامه خواهد آمد که بصیرت نیز قابل تقویت است.

اختلاف درجات بصیرت

مقدار بهره‌مندی انسان‌ها از بصیرت متفاوت است؛ همان‌طور که درجه‌ی بصر و نمره‌ی چشم افراد با یکدیگر تفاوت دارد. بنا بر همین نکته، بصیرت یک گزاره‌ی مشکِک و ذوالمراتب است به قول فلاسفه و مناطِقه. یکی در اوج قله‌ی بصیرت است و دیگری در حضیض بی‌بصیرتی.

فکر می‌‌کنم صِحاح جوهری و نیز قاموس، از آن‌جهت بصیرت را به معنای حجت و دلیل گرفته‌اند که این‌دو، سبب بصیرت و بینائى دل‌اند. بنا بر همین می‌توان گفت هر کس به کسب حجت و دلیل بیشتری بپردازد، طبیعتاً واجد و حائز مرتبه‌ی بالاتری از بصیرت خواهد بود.

تحصیل بصیرت، اکتسابی است و با تلاش می‌توان به بصیرت‌افزائی در خویشتن و بصیرت‌پراکنی در جامعه پرداخت. تلاش، عبارت است از ارتقاء قدرت تحلیل؛ نه لزوما افزایش اطلاعات و سواد. چرا که سواد، تلمبار کردن مجموعه‌ای از اطلاعات و مهارت‌ها در انبار ذهن است؛ انباری که به یک گرامافون یا نوار کاست شبیه‌تر است تا ذهن آدمی‌. پس نه سواد، عامل شکل‌گیری بصیرت است و نه بی‌سوادی مانع اکتساب بصیرت. اگر تجزیه و تحلیل، با ارتقاء سواد و افزودن داده‌ها به انبار ذهن حاصل می‌‌شد، باید رایانه‌ها، بصیرترین موجودات عالَم می‌‌بودند! و حال آن که چنین نیست.

اهمیت و ضرورت بصیرت

بصیرت، شاه‌کلید انتخاب‌ها و گزینش گزینه‌های پیش‌رو است. گستره‌ی راه‌بری بصیرت، محدود به سیاست و حکومت‌داری نیست. هر جا سخن از "انتـخاب" باشد بصیرت، پیش‌نیاز تصمیم‌گیری‌ها است. انتخاب استاد، برگزیدن تَفَلْسُف و دین مختار، تعیین سیر مطالعاتی، همسر گزینی و حتی خرید اتومبیل شخصی نیازمند ابزاری به نام بصیرت است.

به عنوان مثال به نقش بصیرت در گزینش همسر توجه کنید؛ آمار طلاق در یکی از کلان‌شهرها، پنج به ده است. از پنج‌تای باقی‌مانده نیز چهار زوج جوان زندگی‌شان را با نارضایتی می‌گذرانند و تنها یک زوج، از زندگی رضا‌یت‌بخش بهره‌مندند! این اوضاعِ نابسامان در حالی روی می‌‌دهد که اکثر جوانان، همسر ایده‌آل و دلخواهشان را از دانشگاه، محل کار، خیابان، پارک، عروسی و... انتخاب می‌‌کنند. پس چه می‌‌شود که زوج‌های جوان در نهایت، به منتخبین و برگزیدگان خود وفادار نمی‌‌مانند؟

حقیقت آن است که "بَصَر" ابزار مطمئنی برای همسرگزینی نیست. اما در جامعه‌ی ما عملاً ملاک اصلی گزینش همسر، زیبائی‌های ظاهری است. آن‌گاه که چشم و بصر انسان، کسی را نشانه گرفت هاله‌ای از احساسات، روی عقل پرده می‌‌اندازد و معایب و نازیبائی‌های باطنی طرفین به چشم نمی‌‌آید. در نتیجه راه انتخاب "بصیرانه" و آگاهانه‌ای که مبتنی بر شناخت عمیق است بسته می‌شود.

بصیرت سیاسی

بصیرت، درصد ارتکاب خطا را کاهش می‌‌دهد. کسب چنین بصیرتی برای مردم و زمامداران، ضرورتی غیر قابل انکار است. خطا زا بودن و نیز گستردگی شعاع آسیب در عرصه‌ی سیاسی، ضرورت توجه به بصیرت را دو چندان می‌‌کند. توضیح آن‌که اولا سیاست و حکومت‌داری یکی از پر لغزش‌ترین عرصه‌ها است. ثانیا سیاست، عرصه‌ای فردی نیست که با خطا در آن فقط یک نفر آسیب ببیند.

تاوان آسیب در عرصه‌ی سیاسی را باید مردم بپردازند. در برخی موارد خسارت به بار آمده‌ی ناشی از بی‌بصیرتی، حتی توسط نسل‌های بعدی نیز جبران‌ناپذیر است. امام خامنه‌ای سه عنصر اساسی حضور، اتحاد و آگاهی (بصیرت) را لازمه‌ی نظام اسلامی‌ می‌‌دانند. ایشان می‌‌فرمایند: "اگر ملت این سه چیز را که همه از برکات ایمان باللَّه و از برکات تعالیم قرآن است، داشته باشد، من به شما عرض بکنم، هم دنیا خواهد داشت، هم آخرت."[7]

مؤلفه‌های تاریخی

ارتقاء درجه‌ی بصیرت، وابسته به عوامل متعددی از جمله افزایش آگاهی‌های تاریخی است. تحلیل و بررسی روند تاریخ، ما را به دو مؤلفه‌ی کلی رهنمون می‌‌کند:
1) مؤلفه‌های مُتغیّر: در طول تاریخ، مؤلفه‌هایی چون اشخاص و امکانات، تسلیم تغییرات می‌‌شوند. امروز دیگر از انسان‌های هزار سال پیش خبری نیست. هزار سال بعد هم از انسان‌های امروزی، اثری نیست. بنابراین انسان‌ها و اشخاص، مؤلفه‌هایی هستند متغیر که با گذر زمان از صحنه‌ی دنیا حذف می‌‌شوند و نسل‌های جدید جای آن‌ها را می‌‌گیرند. امکانات نیز چنین هستند؛ زیرا امروز دیگر کسی به طور جدی از ظروف قدیمی‌ استفاده نمی‌کند، وسایل نقلیه‌ی جدید جای‌گزین چهارپایان شده‌اند و... .

2) مؤلفه‌های ثابت: با وجود تمام تغییرات، برخی مؤلفه‌ها از گزند تغییر در امان مانده‌اند، تاریخ انقضاء ندارند و هیچ‌گاه گَرد زمان بر روی آن‌ها نمی‌‌نشیند. این مؤلفه‌ها که می‌‌توان با عنوان "ثابتات تاریخی" از آن‌ها یاد کرد سه دسته‌اند: خیر و شر، شخصیت‌ها و حوادث.
نویسنده و کارگردان سریال بلند دنیا خدا است. سریال چند هزار ساله‌ای که در هر قسمت آن اشخاصی به صحنه می‌‌آیند. آن‌ها کمتر از یک قرن فرصت دارند که با امکانات موجود در برابر کارگردان هستی به بازی‌گری بپردازند. پس از پایان سریال، بازی‌گران قدیمی‌ می‌میرند و جایشان را به بازیگران جدیدتر می‌دهند. بازیگران نو‌ رسیده هم با امکاناتی جدیدتر وارد میدان می‌‌شوند. اما در طوفان تغییراتِ اشخاص و امکانات، سه مؤلفه‌ی خیر و شر، شخصیت‌ها و حوادث، دست نخورده باقی می‌‌مانند.

خیر و شر(خوبی و بدی)

آن‌چه از ابتدای خلقت خیر و نیکو بوده است، الی یوم القیامه خوب خواهد ماند. همچنین آن چه که امروز نزد ما ناپسند و قبیح است، در گذشته قبیح بوده و در آینده نیز قُبحش باقی خواهد ماند.
مراد از خیر و شر، آن دسته از رفتارها و باورهایی است که فطرت و آموزه‌های دینی آن‌را به عنوان خیر یا شر تعریف می‌‌کند. خیر و شر عرفی، با توجه به این‌که تابع سلیقه است همواره با تغییر افراد، ملیت‌ها و نسل‌ها دست‌خوش تغییرات قرار خواهد گرفت. همچنین خیر و شری که صرفا با عقل ناقص بشری و بدون تکیه بر عصای وحی کشف می‌‌شود نمی‌‌تواند مصداق بحث ما باشد. ما فقط خیر و شری را جزو ثابتات تاریخی می‌‌دانیم که اولا: با فطرت دست نخورده‌ی انسان منطبق باشد؛ و ثانیا: دین صراحتا یا ضمنا به حسن و قبح آن اشاره کرده باشد؛ و ثالثا: عقل سلیم، شهادت به حسن یا قبح آن بدهد. البته اعتقاد به ثابت بودن گزاره‌های دینی، نباید به سنت گرایی به معنای منفی آن منجر شود. توضیح این که اصولا ما در آموزه‌های دینی با دو نوع گزاره روبرو می‌شویم:
1) گزاره‌های تغییر پذیر (امور سخت‌افزاری): این گزاره‌ها در طول زمان همواره دارای تاریخ انقضاء بوده و غبار کهنگی بر روی آن می‌‌نشیند. مثلا ابزارها، تجهیزات، نوع خوراک، نوع پوشاک، نوع مسکن، وسیله‌ی نقلیه و... از این قبیلند. امروزه کسی نمی‌‌تواند بگوید مسلمان باید همچون بزرگان دین با چهارپا تردد کند. این نوع باور، سنت‌گرایی منفی قلمداد می‌‌شود.

2) گزاره‌های تغییر ناپذیر(امور نرم افزاری): از این گزاره‌ها با عنوان ثابتات تاریخی یاد می‌شود. مثل: عدالت، هدف، صداقت، شجاعت، نماز، قرآن، حجاب و... . این مفاهیم کهنگی ندارند و از ازل الی یوم القیامه تازه‌اند. تقید و التزام عملی به این گزاره‌ها، سنت‌گرایی مثبت است و ضامن سعادت انسان. اتفاقا عدم التزام به این گزاره‌ها واپس‌گرائی، انحطاط و روی آوردن به حیوانیت محسوب می‌شود.

خلاصه: خیر و شری که از فطرت، سنت گرایی مثبت و عقل سلیم منتزَع شود، به صورت گزاره‌ای لایتغیر و همیشگی در می‌‌آید.

شخصیت‌ها

مراد ما از شخصیت، هویت نسبتا پایداری است که در طول تاریخ روی اشخاص متعدد سایه می‌‌افکند. مثلا هر دوره از تاریخ دارای دو شخصیت موسی‌گونه و فرعون‌گونه است. درست است که انسان‌ها همواره در حال تغییر هستند، اما شخصیت‌ها ثابتند. با مطالعه‌ی تاریخ به این نکته می‌‌رسیم که دو نوع شخصیت در هر برهه‌ی زمانی وجود داشته است:

1) خواص: شخصیت‌هایی که از روی فکر و تحلیل عمل می‌‌کنند و از استقامت و استحکام عقیدتی بر‌خوردارند.

2) عوام: شخصیت‌هایی که داری تحلیل و فکر مستقل نیستند و در انتخاب‌ها تابع و مقلّد جو غالبند.

خواص، همواره تاریخ را رقم می‌‌زنند و در راستای تحقق اهدافشان عوام را همراه خود می‌‌‌کنند. خواص، گاهی شخصیت‌های مثبتی‌اند که در خوب بودن استقامت می‌‌ورزند. و گاهی شخصیت‌های منفی‌ای هستند که بر شرارات خود اصرار می‌‌ورزد.

حوادث

تاریخ، تکرار مکرّر حوادث است. پژوهشگران و تحلیل‌گران تاریخ، گنجینه‌ای از تجربه‌های ارزشمند گذشتگان را به ارث برده‌اند که با آن می‌‌توانند آینده را پیش‌بینی کنند. فرایند تجزیه و تحلیل حوادث گذشته به این ترتیب است:

1) بررسی نحوه‌ی شکل‌گیری، موانع و عوامل ظهور و بروز یک حادثه.

2) مطالعه‌ی اثرات مثبت و منفی آن حادثه بر بدنه‌ی جامعه‌ی آن عصر.

3) یافتن مشترکات حادثه‌ی امروز با شبیه‌ترین حادثه‌ی تاریخی.

4) تطبیق مسائل پیرامونی حادثه‌ی مشابه تاریخی خاص با حادثه‌ی امروز.

نتیجه

تاریخ، در سه مقوله‌ی «خیر و شر»، «شخصیت‌ها» و «حوادث» تکرارپذیر است. تاریخ، سناریوئی است مکرّر و با ثابتاتی لایتغیر که در هر دوره با نقش‌آفرینی بازی‌گرانی مختار، به‌روز رسانی می‌‌شود. مؤلفه‌های ثابت تاریخی مانند ابری بر روی تاریخ بشریت سایه افکنده‌اند و در واقع روح و جانمایه‌ی تاریخ محسوب می‌‌شوند. اگر کسی با مهندسی این ثابتات ثلاثه، فرمولی نظام‌مند برای خویش طراحی کرده و به سناریوی هستی دست‌یابد، می‌تواند خود را از زندان زمان برهاند و با پاره کردن پرده‌ی زمان، فراتر از عصر و مِصر خود حرکت کند. نام این فرایند، "بصیرت" است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.