به گزارش
خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران
گاهي اوقات در زندگي و در ميان زوجين حتي کور سوي عشقي يافت نمي شود براي
ادامه يافتن جريان يک اشتراک در زير يک سقف و اين تنها بخشي از مسائلي است
که زوجين را وادار خواهد نمود تا يکديگر را تحمل کنند و به ظاهر در کنار هم
به روزمرگي ادامه دهند و در واقع در اين گونه از خانه ها با اين حاکميت
ارتباط، هر کس براي خودش زندگي مي کند. تازماني که فرصتي از راه رسيده و
زندگي مشترک زير يک سقف را با به پايان رساندن رابطه هاي عاطفي، گفتاري و
روحي ميان زوجين، خاتمه دهند.
کاظم باز افکن رونشناس و محقق در امور
تربيتي خانواده در اين خصوص گفت: وقتي اختلافات در يک خانواده بالا مي گيرد
و مسائل و مشکلاتي از جمله وجود کودکان سد راه جدائي همسران شده و ارتباط
هاي روحي عاطفي، کلامي قطع مي گردد هر يک از اعضا براي خودش منزوي گونه و
بي هدف زندگي مي کند.
وي در ادامه با اشاره به جمله اي که برخي از زوجين
به کار مي برند که گفته مي شود زندگي مي کنيم که کرده باشيم افزود: وقتي
دليلي جز اجبار براي ادامه يک زندگي يافت نمي شود، وقتي نور عشق خاموش شده
است و همسران حرفي براي گرفتن ندارند يا در صورت داشتن شروع آن بعد از يک
زمان بسيار کوتاه به خشونت کلامي، بلند کردن صدا و پرخاش يا بددهني سوق
پيدا مي کند، وقتي تمام تعلقات رنگشان ديگر دلپذير نيست ان وقت است که شاهد
عيني و شنيداري جمله اي مي شويم که مي گويد زندگي مي کنيم که کرده باشيم.
همچنين
باز افکن در ادامه خاطرنشان کرد: خانه اي که ساکنين آن مهر و عاطفه و عشق
را تجربه نمي کنند عملا موجب ايجاد فضايي مي شود که در آن حس امنيت و آرامش
حاکم نيست و اعضاي آن تمايلات و خواسته هاي خود را در بيرون از خانه و
دوستانشان جستجو خواهند کرد و بيشتر در معرض افسردگي و معضلات اجتماعي،
روزگار سپري مي کنند./ز