به گزارش
خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران؛ شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدس ترين مفاهيم معارف الهي است.
شهادت اوج کمال است، آنگاه که انسان تمام هستي خود را يکجا نثار معبود مي کند و قطره وجودش به درياي بيکران هستي مي پيوندد.
شهيد انساني است که در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن بيروز مي شود و اگر دشمنش را نمي کشد، رسوا مي کند.
شهيد قلب تاريخ است، همچنان که قلب به رگ هاي خشک اندام، خون، حيات و زندگي مي کند.
جامعه اي که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است. تاريخي که از حيات و جنبش و حرکت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبي به اندام هاي بي رمق اين جامعه خون خويش را مي رساند.
شهيد مهري است بر قضاوتنامه هستي، آنگاه که يک روز پس از ازدواج عازم جبهه مي شود، آنگاه که خبر شهادت برادرش را به وي مي دهند، آنگاه که مجروح مي شود، آنگاه که هستي را در يک معامله شکوهمند با لبخند رضايت حق مبادله مي کند و بي آنکه بخواهد، ارباب دنيا و شيفتگان قدرت و ثروت را تحقير مي کند.
آدمي پيوسته در حال مکالمه است، مکالمه اي دائمي و نامحدود، اين مکالمه دروني است.
بروم يا نروم، بگويم يا نگويم، کدام عمل يا واژه را انتخاب کنم.
اين گفتگوهاي دروني اعمال، رفتار، شخصيت و زندگي هر فرد را تشکيل مي دهد، اما گفتگوي شهيد براساس بينش شهودي است، او هر لحظه شهيد مي شود و جان مي سپارد و براستي مردن چگونه است؟
مردن هر کسي مانند زندگي اوست، هر طور که زندگي مي کنيم، همانطور دار فاني را وداع مي گوييم، پس شهيد هر لحظه شهادت را تجربه مي کند. گواهي اين ادعا در تک تک لحظات زندگي در سطح به سطر وصيتنامه، در تمام عمليات هاي خيبر، بيت المقدس، فتح المبين و ... مسجل شده است.
از سي ام فروردين 1333 تا 25 بهمن 1363 دوران مقدس و شگفتي بود که بار ديگر خداوند به يکي از بهترين بندگان خويش مباهات کند و براي چندمين بار فرشتگان خويش را مورد خطاب قرار دهد.
* "اني اعلم ما لا تعلمون"
25 بهمن سالروز شهادت سردار سرلشگر شهيد مهدي باکري، فرمانده 31 لشگر عاشوراست، سرداري که به بسيجي بودنش افتخار مي کرد.
او علمدار سپاه اسلام بود که همانند علمدار قهرمان کربلا، حضرت ابوالفضل (ع) داغ برادر ديد و سپس خود به شهادت رسيد.
گزارش از روشنک کاوسي/ز