به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، انگار یادمان رفته است در حوالی تهران، دیاری است خوش آب و هوا، بدون بوق و کرنای گوشخراش این کلانشهر. درختانی بلند بالاو چشم اندازی غیرقابل وصف که تخیل و روح را اندکی شاعر می کند.راهی به سوی وادی آرامش. تابلوی خیال انگیز اما هنوز چیزی کم دارد، رودی خروشان، پس آرام نگاهت را به شاهرود بینداز.
طالقان در دامنه جنوبى ارتفاعات البرز و رشته کوه ديگرى از البرز که با فاصله متوسط 6 کيلومتر از آن به موازاتش از شرق به غرب امتداد دارد، واقع شده است. در ناحيه شمال قلل و گردنه هايى طالقان را از مازندران و قزوين جدا مى کند. ارتفاعات جنوبى طالقان اين منطقه را از دشت جدا نموده است. در حد فاصل ميان دو رشته کوه ، رودخانه شاهرود از شرق به غرب جريان دارد.
دره شاهروددره شاهرود رود طالقان و رود آبهاي دامنه هاي البرز را به سفيد رود مي رسانند . دره و رودخانه شاهرود کوههاي ميان درة چالوس و سفيد رود را از شرق به غرب شکافته و آن را به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم کرده اند . رودخانه شاهرود اصلی ترین عامل مایه حیات زندگی و اجتماع را در طالقان رقم زده است یکی از مهمترین عوامل جذاب منطقه طالقان شرایط آب و هوایی و فضای سبز باغات و رودخانه و چشمه های جاری است.
شاخه اصلي شاهرود را رود (پائي زن) تشكيل مي دهد كه از حوالي كندوان در محور كرج – چالوس سرچشمه مي گيرد و در محل روستاي جوستان با پيوستن رود (عالي زن) رودخانه شاهرود را تشكيل مي دهند . نام شاهرود را در منابع جغرافيائي طالقان رود نيز ناميده اند. منابع مذكور بر اين اعتقاد هستند كه طالقان رود در یازده كیلومتری غرب روستای " شهرك " به رودخانه های اندج و الموت ملحق شده و رودخانه " شاهرود " را تشكیل می دهند. نام رودخانه با ذكر هر دو نام در متون مختلف و نقشه هاي جغرافيائي آمده است . اما اطلاق نام شاهرود مطلح تر است كه در گويش محلي ( شهرو) ناميده مي شود.
صدها چشمه و جوى و رودصدها چشمه و جوى و رود ، در طول مسير به رودخانه شاهرود يا طالقان رود مي پيوندند كه مهمترين آنها عبارتند از رودهاي:
باد سیر - ناریان - نویز - کر کبود - مامشکه - البرز رود -پائي زن- عالي زن -خچيره – اورازان- حسن جون - هرنج رود- باريكان روخانه و فلكبا
قلل معروف طالقانرشتهكوه فرعي طالقان، بخشي از رشتهكوه اصلي البرز است كه طول آن حدود 90كيلومتر و عرض آن از 5 تا 25كيلومتر است .
معروفترين قله رشته طالقان، شاهالبرز (البرز بزرگ) با بلنداي 4200متر از سطح درياست كه در شمال آن، هشت يخچال كوچك، ديدني و زيبا وجود دارد كه جمع مساحت آنها حدود 260000 مترمربع است .
پوشش گياهي غني و چشمهساران زلال و آبشاران متعدد آن، زيبايي كمنظيري به اين قله داده است؛ قلهاي كه در عين حال سفره پرباري براي دامداران منطقه و مامني گشادهدست براي حيات وحش منطقه است . شاهالبرز 5 قله فرعي دارد كه بين گردنه مالخاني و تنوركان واقع شده است.شاه البرز،نمونهاي است از دهها قله ديگر طالقان كه از جمله مهمترين آنها عبارتند از :
قله «صاد» با ارتفاع حدود 4000 متر از سطح دريا در شرق دره جزينان، قلل «كلوان1» و «كلوان2»، «ميشچال2،1و3» با ارتفاع 4150 تا 4200 متر، قلل «لشكرك كوچك» و «لشكرك بزرگ»، «زرين كوه» يا «ماسهچال»، «كاهار بزرگ و كوچك»
قلل جنوبي طالقان نيز از نظر ارتفاع و جلوه هاي طبيعي حائز اهميت هستند . مهمترين آنها عبارتند از:«ناز» با ارتفاع 4108 متر از سطح دريا «گران چال» «خرسان کول» «زرده جال» و «ارزنگ»
صدای آبشارهای ميزان بارندگي نسبتا زياد اين منطقه كوهستاني و چشمهساران فراوان و
رودخانههاي فصلي و دائمي آن، منشاء وجود و پيدايش آبشارهاي زيادي است و
اين از ديگر جلوهها و زيباييهاي طبيعي طالقان به شمار ميرود.
آبشار «تره نو» در جزینان دربند و آبشار «آسکان» در روستایی به همین نام، آبشار «سفیدآب» در جوار مزرعه و کوهی به همین نام که در غرب قله شاهالبرز و آبشار «سوهان» در روستای سوهان واقع است.آبشار دره پاشوران و آبشار آلبالو دره در روستای تکیه ناوه از معروفترین ابشارهای طالقان هستند.
چشمه ها وغارهای طالقانمنطقه طالقان به دليل واقع شدن در كوههاي بلند رشته كوه البرز داراي چشمه فراوان آب ، آب معدني و ابگرم است. هر يك از چشمه ها هر يك داراي نام مخصوص است . مشهورترين چشمههاي آبگرم عبارتند از:
چشمه هاي آب گرم :
آبگرم روستاي گراب
آبگرم گنداب در روستاي دهدر
آبگرم چاكسر در روستاي هرنج
آبگرم سه كوهه روبروي لمبران
آبگرم روستاي خچيره
غارهای دیدنیهمچنين در اين منطقه غارها و دخمههاي طبيعي فراواني وجود دارد كه برخي از آنها را معرفي ميكنيم.
غار بزج: اين غار در روستاي بزج طالقان واقع شده و در گذشته، از آن به عنوان پناهگاه استفاده ميشده است. آثاري از كارهاي دستي و محل دروازه و ديدهباني و همچنين نشيمنگاه در آن مشاهده ميشود. طول اين غار 25متر است.
غار كلهسنگ: در كوهي به همين نام در نزديكي قريه سوهان و قريه آرتون واقع شده. دهانه غار بسيار تنگ است. پس از پيشروي در غار، دهانه چاهي به عمق 4 متر نمودار ميشود كه بايستي به كمك طناب از آن پايين رفت و در آنجا محوطه بزرگي ديده ميشود كه تعداد زيادي اسكلت انسان روي هم انباشته شده است. درون اين غار، منابع آبهاي زيرزميني ديده ميشود و از سنگچينيهاي دستي درون غار استنباط ميشود كه سابقا عده زيادي درون اين غار ميزيستهاند.
غار مرغبند: در شمال روستاي «ناريان» قرار دارد و كمتر بدان توجه شده است.
دخمه باستاني خليزر: در مزرعهاي به همين نام در روستاي «وركش» واقع شده و داراي اتاقها و محل نشيمن است.
دخمه باستاني بادامستان: در جوار امامزاده يوسف، روبهروي روستاي «وشته» قرار گرفته و حدود ده اتاق دارد.
غار دهدر-غار دنبليد-غار گراب-غار جزينان -غار ويران گليرد در سه طبقه-غار هرنج - غار ديزان-غار قلعه ارژنگ ميناوند - غار لهران-غار الهوچين كش - غار پراچان- غار لوشركش-غاركارا اسكول دره كلوان گورا- غار بادامستان روستاي وشته- غار كلخسان- غار گته ده -غار ذالنگ سوهان
حکایت عزیز و نگارعزیز و نگار آیا سنگ شده اند یا هر دو به شاهرود پیوسته اند که تا امروز جاودانه مانده اند؟! کسی بدرستی نمی داند و همین ابهام، لذت و شیرینی ماجرا را دو چندان می کند. شاید فارغ از این روایت ها سرنوشتی دیگر داشته اند.
امروزه ماجرای این عشق بیشتر از هر عشق دیگری زبانزد است؛ عشقی که پیران با سوز دل می گویند و کودکان بی پیرایه در ناخودآگاه خویش ثبت و ضبط می کنند. هنوز در حافظه پیران طالقان می توان گوشه هایی از منظومه عاشقانه عزیز و نگار را جستجو کرد، اما این عشق تنها به طالقان محدود نیست، بلکه تا نواحی دوری از گیلان، تالش و مازندران به صورت موسیقی شبانی رواج دارد.
با وجود این هنوز کسی بدرستی نمی داند چه بر سر این دو دلداده آمده است، چرا که در بیشتر روایت ها سرنوشت های متفاوتی برایشان رقم خورده است. در حقیقت عزیز و نگار، داستان 2 دلداده اردکانی است که قدمت آن به چند قرن می رسد. به باور بسیاری، باید داستان عشق عزیز و نگار را آخرین حلقه گمشده دلدادگی عاشقانی دانست که بارها در تاریخ ادبیات فارسی شاهد برخی از آنها بوده ایم.
برنامه ریزی مناسب توسط مسوولان مربوط سرمایه گذاری لازم در حوزه های گردشگری ساخت و تجهیز امکانات رفاهی و تهیه نقشه جامع گردشگری منطقه می تواند از اقدامات اولیه برای توسعه طالقان باشدعزیز و نگار نیز چون بقیه عاشقان، پس از طی مرحله عشق زمینی چنان که عارفان بر آن قائلند به عشق آسمانی دست می یابند .
جالب آن که در آن عاشق و معشوق به خیر و خوشی به هم می رسند و داستان به پایان می رسد، اما در باقی روایت ها شاهد غرق شدن آنها در شاهرود یا غیب شدنشان هستیم. در روایت دیگری هر دو سنگ می شوند. به هر حال آنها در میان این مردم هنوز جاودان زندگی می کنند.
یکی از عجیبترین روستاهای جهان در طالقان!سکوت حکمفرماست و کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچهها اثری از رد پای تکهآهنهایی که در شهر "خودرو" نامیده میشود، نیست. مردمانی که چون تابلویی نقاشی، زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات به تصویر كشیدهاند.
مردمان این روستا نه تنها شبها پای تلویزیون نمینشینند، که به شبنشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و... برای آنان معنا و مفهومی ندارد.
مهماننواز هستند؛ به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون، زنان آنان را ندیده است. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار میگذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند! هیچگونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند.
جایی که هرگونه امکانات دنیای جدید را نمیپذیرنداینجا "ایستا"ست؛ مرموزترین روستای ایران! جایی که هیچگونه امکانات دنیای جدید را نمیپذیرند و بدون آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشینآلات، وسایل ارتباطی و ... زندگی میکنند.
گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او، چنین زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند.
میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش تأکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد.
اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصههای خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رؤیت خویش تعیین میکنند؛ به رؤیای صادقانه معتقدند؛ آنان به شدت منتظر ظهور امام مهدی (عج) هستند.
فرزندان آنان بعد از رسیدن به سن تکلیف، مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند. هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمیکنند.
اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند!
اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، رادیو، تلویزیون و... استفاده نمیکنند. کودکان آن روستا به سبک سنتی و مکتبخانهای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، سواددار میشوند.
ساعت مچی و دیواری در محل زندگی "اهل توقف" وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانههای آنان به کار نرفته است. آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه میدهند. از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری میکنند و با این عزلتگزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هالهای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکندهاند.
اهالی بومی طالقان که به درستی نمیدانند اینان از کجا آمدهاند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلیمذهب و زمانی دراویش "ترک دنیا گفته" قلمداد میکنند که در انتظار ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) هستند.