به گزارش خبرنگار دفاعي - امنيتي باشگاه خبرنگاران، در حالیکه حکومت بغداد به دليل شورشهاي داخلي در پرتگاه فروپاشی قرار گرفته و بنا به اقرار صدام توان ارتش عراق را تحلیل برده بود، محمد رضا پهلوی به امضای قرارداد 1975 (1354) الجزاير با عراق رويآورد.
قرارداد الجزاير در آنزمان به منزله نجات حکومت استبدادي عراق بود. این قرارداد در ٢٣خرداد ١٣۵۴ با میانجیگری "هواری بومدین " رییسجمهور وقت الجزایر بر اساس "خط تالوِگ" در اروندرود به امضا رسید. خط تالوِگ در قوانین بینالملل به مفهوم خط میانی آبراه اصلی است که در پایینترین سطح، قابل کشتی رانی است.
ایران کشوری در چهار راه جهانی است، کشوری که همواره از شرق و غرب مورد یورش بیگانگان قرار گرفته، هرگاه نیرومند بوده دشمنان را سرکوب کرده و هرگاه کمتوان بوده نبرد نظامی را از کف داده، لذا همواره نیازمند سپاهی نیرومند و بهسامان بوده است.
با اوجگيري انقلاب اسلامي در سالهاي انتهايي رژيم پهلوي، ترس دولتهای جهان از ارتشی نیرومند در ایران و بهخطر افتادن منافع بلندمدت کشورهایی مانند آمریکا در منطقه، واکنشهایی را برانگیخت.
از نخستین رفتارها، مخالفت چند تن از سناتورهای آمریکایی با فروش تجهیزات پیشرفته به ایران بود. این مخالفتها که چندی پیش از برگزیدهشدن "جیمی کارتر" به ریاستجمهوری آمریکا در سال 1976 (1355) رخ داد، چندی بعد با انتشار کتابی به نام "سقوط 79 " كه به فروپاشي رژيم پهلوي، اصليترين متحد آمريكا در منطقه اشاره داشت، کاملاً علنی شد.
آنها به این مسأله پیبرده بودند که با وجود ارتشی نیرومند در صورت رویکار آمدن نیروهای انقلابي، هیچ قدرتی توانایی رسیدن به اهداف خود در منطقه را نخواهد داشت.
در این میان، سخنان "شاپور بختیار" (آخرين نخستوزیر رژیم پیشین) مبنی بر اینکه "ایران نمیخواهد نقش ژاندارم را در خلیج فارس بازی کند" و تکرار همین سخنان از سوي سران دولت موقت با ادبیاتی دیگر در کنار تضعيف ارتش به وسیله گروههای چپگرا و گروهك منافقين باعث شد که خلیج فارس به جولانگاهی برای ناوهای آمریکایی تبديل شود. البته دست توطئههای فرامرزی برای تضعیف ارتش در داخل نیز بهچشم میخورد.
از سوی دیگر آمریکاییها برای نابود کردن ابزارهای پیشرفته جنگی و تضعیف هر چه بیشتر ارتش ایران و جلوگيري از نفوذ انقلاب اسلامي در ميان كشورهاي منطقه، جنگ هشت سالهای را به ایران تحمیل کردند تا به خيال خود، توان نظامی ایران را به پایینترین سطح ممکن کاهش بدهند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامي به علت اغتشاشات گروهكها و تلاش آنها براي تضعيف ارتش و در شرایط نابسامانی که توانایی نظامی- دفاعی ایران وخیم بود، سران کشور عراق در سخنان و نامههای پیاپی خود خواستار تجدیدنظر در قرارداد 1975 الجزایر شدند، از آن جمله میتوان به سخنان "سعدون حمادی" وزیر امور خارجه وقت عراق به کاردار سفارت ایران در 10 فروردين 1358 اشاره کرد.
از دیگر سو در همین زمان، صدام سرگرم خرید جنگافزار از شوروی بود و ارتشیان عراق بهوسیله نیروهای شوروی تعلیم داده میشدند. او به این هم بسنده نکرده و به خرید جنگافزار از فرانسه براي افزایش استعداد نظامی ارتش عراق بهمنظور اقدامات تجاوزكارانه پرداخت.
این پشتیبانیها به لطف دلارهای پادشاه عربستان و شیخ کویت و سایر کشورکهای جنوب خلیج فارس در تمام طول جنگ ادامه داشت. از سوی دیگر کشورهای فرانسه و آمریکا از تحویل تسلیحات ایران که پیش از انقلاب خریداری شده بود، خودداری میکردند.
از جمله کشورهای دیگری که در تجهیز رژيم صدام سهیم بودند میتوان به آمریکا، چین، آلمان، اسپانیا، آفریقای جنوبی و... اشاره كرد. البته باید بهیاد داشت که هزینه بسیاری از این جنگافزارها از سوی شیوخ عربی تأمین میشد.
با توجه به اقدامات انجام شده و داشتن آمادگی لازم توسط ارتش عراق، سرانجام بهدنبال حملات هوایی نیروهای متجاوز عراق در 31 شهریور 59، تهاجم سراسری نیروی زمینی آن کشور نیز در سحرگاه روز اول مهر ماه 59 در تمام جبههها بهطور همزمان آغاز شد. (ناگفته نماند که دولت عراق از فروردین 58 تا یورش سراسری، در مجموع 636 بار به مرزهای ایران حمله نظامی کرده بود).
نیروهای عراقی در سه جبهه شمالی، مرکزی و جنوبی به حمله پرداختند. در جبه جنوبی تهاجم از شلمچه آغاز شده بود، علت این کار این بود که محور شلمچه- خرمشهر نزدیکترین و آسانترین محور از بصره به خرمشهر بود. فاصله شلمچه تا خرمشهر تنها 17 کیلومتر و نسبت نیروهای مهاجم به مدافع 4 به 1 بود.
استعداد نیروهای مهاجم بهشرح زیر بود:
1. گردانهای تانک المقداد و خالد تیپ 6 لشکر 3 زرهی
2. واحدهای درگیر در محور تنومه پاسگاه کیلومتر 25-حسینیه
3. واحدهای درگیر در محور تنومه،کوشک و پادگان حمید(شمال منطقه عملیاتی خرمشهر)
4. یگانهايی که در بصره و کرانه اروندرود مستقر و پشتیبان نیروهای یورشی بودند
5. نیروهایی که پس از مقاومت مردمی خرمشهر به منطقه فرستاده شدند که یک گروهان شیمیایی نیز در آن به چشم میخورد
6. سه گردان خدمات
بعثيها برآورد کرده بودند که ظرف 2 یا 3 روز خرمشهر را اشغال خواهند کرد، اما در جبهه ايران، لشکر 92 زرهی اهواز قرار داشت که با توجه به تصفیههای داخلی کاملاً تضعيف شده بود.
استعداد کل نیروهای دفاعی ایران به شرح زیر بود:
پایگاه دریایی خرمشهر، لشکر 92 زرهی، گردان 151 دژ (حدود یک گردان پیاده)، هنگ ژاندارمری آبادان، گردان ساحلی ژاندارمری خسروآباد، بسیج مردمی، یک آتش بار 175 میلیمتری و یک آتش بار 130 میلیمتری.
با اين وجود، زمانی که نیروهای متجاوز به دروازههای خرمشهر رسیدند با مقاومت دلیرانه مردم غیوری روبرو شدند که با تجهیزات و تفنگهای سبک به دفاع از شهر و میهن خویش برخاسته بودند.
این مقاومت دلیرانه و حماسی، واهیبودن پندارهای صداميان را مشخص و در همان روزهای نخستین آنها را زمینگیر ساخت. قابل ذکر است با توجه به برتری بیچون و چرای نظامی نیروهای عراق در منطقه جنگی و با وجود گردانها و یگانهایی با تجهیزات سنگین آنها هرگز گمان نمیبردند که در مقابل نیروهایی با کمترین تجهیزات زمینگیر بشوند. آنها اين اصل را فراموش کرده بودند كه هر ایرانی در دفاع از خاک خویش، ایستادگی خواهد کرد.
مردم خونینشهر در برابر نیروهای زرهی و بمبارانها تا آخرین نفس و تا واپسین نفر به مقاومت پرداختند و سرانجام پس از ایجاد 35 روز حماسه جاویدان، ارتش عراق با تحمل خسارات و تلفات سنگین توانست در 4 آبان ماه 1359 خرمشهر را اشغال کند. نکته مهم این حماسه این است که پایداری و استواری مردم سبب شد تا دولت وقت ایران، زمانی را بدست بیاورد تا خود را به آمادگی نسبی برای مقابله با عراق برساند.
سرانجام با اجرای عملیات "بیتالمقدس" با رمز عملیاتی کربلای 3 که از تاریخ 10 ارديبهشت 61 آغاز و به مدت 26 روز در 4 مرحله انجام شد، ارتش جمهوري اسلامي ایران، سپاه پاسداران انقلاباسلامي و بسیج مردمی توانستند پس از 19 ماه مناطق عظیمی از میهن پهناور و خاک پاک ایران را از دست دژخیمان صدامي نجات دهند.
در مرحله چهارم این عملیات که از 1 تا 4 خرداد ماه به طول انجامید، نیروهای سرافراز و پاسداران خاک ایران جاویدان در ساعت 2 بعد ازظهر توانستند پس از 578 روز اسارت، پرچم ایران اسلامي را برفراز مسجد جامع شهر به اهتزاز درآورده و خونینشهر را به مام میهن برگردانند.
انتهاي پيام/