به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بازيگر فيلمهاي سينمايي «اخراجيها» ضمن فعاليت در ژانر كودك در آثار
مختلف سينمايي و تلويزيوني چون «شارلاتان»، «شام عروسي»، «همخانه»،
«دوخواهر» و سريالهاي «تبريز در مه»، «شمسالعماره»، «چمدان» حضور پيدا
كرد. جالب آنكه او در كارنامهاش همكاري با مسعود كيميايي در «محاكمه در
خيابان» را نيز دارد.
اميرفضلي را ميتوان يكي از چهرههاي شاخص طنز آيتمي در تلويزيون ايران
دانست كه يا نخواست و يا شرايط به گونهاي مهيا نشد تا ظرفيتهاي خود را در
اين عرصه ظريف و دشوار بيش از پيش عيان كند.
او كه نوروز امسال را با
سريال «همه خانواده من» داريوش فرهنگ پشت سر گذاشت سال گذشته پس از مدتي
طولاني دوباره جلوي دوربين مهدي مظلومي رفت تا در مجموعه «تهران پلاك يك»
كه هم اكنون از شبكه پايتخت در حال پخش است ايفاگر نقش «كرم» باشد.
کارگردان مجموعه طنز «قشقرق» در حاليكه مشغول بازي در تلهفيلم «دزدي
كه براي شام آمد» بود با بانی فیلم گفتگویی داشته و از فعاليتهاي اخيرش در
تلويزيون و خاطرات گذشته «ساعت خوش» صحبت كند بخش هایی از این گفتگو را می خوانید.
مشغول بازي در فيلم تلويزيوني «دزدي كه براي شام آمد» هستي، با اين هيبت و گريم جديد گويا نقش متفاوتي را در اين كار بازي ميكني؟
ـ بله، اين فيلم تلويزيوني را آقاي سيد محسن ميرحسيني كارگرداني ميكند و
آقاي جهانگير تاج آن را تهيه كرده است. من نقش يك معتمد محل را بازي ميكنم
كه آدمي خجالتي است و نميتواند به كسي «نه» بگويد. به همين دليل هر كسي
هر جا ميرود، خانه و هر چه دارد را به او ميسپارد و... ريش من براي همين
تلهفيلم است چون معتمد محل است و بايد يك آدم جا افتاده باشد.
رنگ و مدل موهايت هم احتمالاً برميگردد به تست گريم سريال «همه خانواده من»؟
ـ بله... من هميشه به دنبال ايفاي نقشهاي جديد هستم و مدام سعي كردهام
تا آنجا كه ميتوانم خودم را تكرار نكنم. شايد كاري كه كردهام شاخص نبوده
اما من از تكرار خودم فرار كردم. الان اين فيلم تلويزيوني كه مشغول بازياش
هستم هم يك كار خوب است، اما متأسفانه ما در كارهايمان اخيرا چه در سازمان
و چه خارج از سازمان مشكل بودجه داريم. وقتي گروه به خاطر مشكلات اقتصادي
مجبور هستند به سرعت كار را بگيرند و جمع كنند، شك نكنيد به كيفيت كار لطمه
ميخورد.
اگر همين فيلم تلويزيوني با بودجه بيشتري ساخته ميشد و بازگشت
سرمايه بهتري براي تهيهكننده داشت تا او بتواند 10 روز زمان توليد را
بالاتر ببرد، حتماً كار به لحاظ كيفي بهتر از آب در ميآمد شما ميتوانستيد
يك روز تعطيل كنيد و به گروه استراحت بدهيد و ضعفهاي احتمالي كار را پوشش
بدهيد، از يكسري مسائل به سادگي عبور نكنيد، فيلمنامه اين كار بسيار خوب
است و نقش هم خيلي خوب طراحي شده اما زمان كم به كليت كار لطمه ميزند...
جالب اينكه عوامل سريال «همه خانواده من» هم از اين موضوع (زمان ناكافي) شاكي بودند؟
ـ بله، آنجا هم كمبود زمان مشكل اصلي ما بود. درحاليكه نقش بسيار خوب و
جذاب بود. يكي از اتفاقات خوب سريال فرهنگ اين بود كه رفت در خانههاي
قديمي كاشان و در سيستم سنتي كار كرد، آقاي فرهنگ يك سليقه خاص دارد و من
از كار كردن با او بسيار لذت بردم.
آقاي فرهنگ هم به همين درد دچار بود و
ميگفت اگر يك ماه ديگر به من فرصت ميدادند، خيلي از مشكلات و ايرادات رفع
ميشد. آنجا هم مدام اين فشار بالاي سر كار بود كه سريع بگيريد قرار است
كار به نوروز برسد. آنجا هم نقش يك پسر شيرين عقل را بازي ميكردم كه تست
گريم خوبي داشت و...
كاراكتري كه در سريال «همه خانواده من»بازي كردي به نظرم خلق و طراحي درستي داشت اما خيلي زود رها شد و...
ـ موافقم...
گويا اين پسر شيرين عقل در پس ذهنش حرفهايي بود كه هرگز گفته نشد و ماند...
ـ آقاي فرهنگ هم همين نظر را داشت. او ميگفت اين پسر چيزهايي را ميفهمد
كه بقيه افراد آن خانه متوجه نميشوند، مثلاً ديالوگي داشت و ميگفت: من
عاشق ميشوم! آقاي فرهنگ ميگفت عشق يك اتفاق خوب است كه هر كسي نميتواند
آن را به دست بياورد ولي اين پسر شيرين عقل، عاشق ميشود. خيلي از
فاكتورهاي ريز ريز ديگر نيز در اين شخصيت وجود داشت كه او را متمايز
ميكرد. به نظرم يك قسمتي از مغز او شيرين كار ميكرد و يك بخش ديگر از
بقيه بهتر كار ميكرد. خيلي جا داشت كه اين نقش پرورش بيشتري پيدا كند.
ناراحتم كه زمان نبود.
من در كنار خانم سپاه منصور كه نقش مادرم را بازي
ميكرد، خيلي تكميل شده بوديم. جالب اينكه يك عكس من و خانم سپاه منصور
كنار هم داشتيم، نگاه كردم ديدم، واي! چقدر اين دو نفر به هم شبيه شدهاند.
دوست داشتم كاري انجام ميشد كه اين دو كاراكتر تنها در كنار هم ديده
شوند، مثلاً آقاي فرهنگ يك سينمايي بسازد كه من و خانم سپاه منصور تنها
بازيگران محوري آن باشيم ! (ميخندد)
داريوش فرهنگ سبك خاصي را در هدايت تيم بازيگرياش دارد، حضور يك
كارگردان ـ بازيگر پشت دوربين اين سريال كار شما را راحت ميكرد يا
اينكه...
ـ درصد زيادي از تسلط آقاي فرهنگ روي كارشان به اين دليل است كه خودش
بازيگر است. ديالوگها را ايشان به سبكي بازنويسي ميكردند كه براي بازيگر
اولي آن راحت و درست باشد كاري كه در كارگرداني اين كار را انجام نميدهد.
اگر كارگرداني بازيگر خوبي باشد، قطعاً شرايط فرق ميكند با اينكه آن
كارگردان در بازيگري حرفي براي گفتن نداشته باشد و حالا به سمت كارگرداني
رفته باشد، اگر بازيگر خوبي باشد آن كارگردان، قطعاً كمك حال بازيگر است،
مثل آقاي فرهنگ.