به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، به نقل از وبلاگ زهرا اچ بي ؛ من هروقت تو روستاهای گیلان قدم میزنم، حس میکنم اونجا آشناترین جای دنیاست. اون احساس آرامش و راحتی که اونجا دارم رو هیچجا نمیتونم بدست بیارم. هروقت میرم شمال، اکثر دنبال بازارهای خرید و ایناشن و من بیشتر دنبال روستاها و کوره داهاتهاش. الان چند روزی که تهران اومدم هنوز دلم پیش شماله. فقط حیف حیف که گیلان یه استان صنعتی نیست و اکثر فارغ التحصیلانش مجبور میشن ازونجا مهاجرت کنن وگرنه برای یک بومی هیچ جا بهتر از وطنش نیست. من عاشق اینم که اونجا راه برم و پاهام گلی بشه و یا وقتی سقف خونه ها رو نگاه کنم لذت ببرم که چقدر همه چیز آشنا و در جای خودشه و هیچ جای دیگه اینطوری نیست که سقف خونه هاش شیروانی باشه که بارون رو رد کنه..