به گزارش
حوزه سياسي باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ نشر و آثار آيتالله العظمي خامنهاي؛ حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهوری را مسئول اصلی تحقق سند چشمانداز بیستساله میدانند. انتظار رهبر انقلاب از رئیسجمهور این است كه او شخصی باشد كه بتواند برنامههای پنجساله را در راستای چشمانداز پیش ببرد و موانع پیش روی برنامه را با قدرت از سر راه بردارد. رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۴ و در آغاز راه بیست سالهی چشمانداز مسیر دولت را اینگونه ترسیم كردند:
امروز كشور ما به حول و قوهى الهى به اين توانايى و قدرت رسيده است كه بتواند آيندهى بيست سالهى ايران را طراحى كند. اين مدت بيست ساله، يعنى چهار برنامهى پنجساله. اولين برنامه، امسال آغاز خواهد شد. در آغاز برنامه، يك مديريت كارآمد، با كفايت و پُرنشاط بايد سر كار باشد تا بتواند سازههاى اين برنامه را مستحكم و استوار كند و پايههاى اين برنامه را به طور عميق و محكم پىريزى كند. اهميت اين انتخابات در اين است كه
ملت ايران مىخواهد مديرى را انتخاب كند كه بتواند موانع اجراى برنامه را از سر راه ملت ايران بردارد؛ مثل بولدوزرى كه موانع را برمىدارد تا جادهيى را صاف كند
.»
متن كامل نظرات رهبر انقلاب در لزوم «پایبندی دولت و رئیسجمهور به برنامههای پنجساله» را در زير مشاهده ميكنید.
برنامهمحوری: برنامه پنج سالهمقدمهاسلام به ما آموخته است كه «ليس منّا من ترك دنياه لأخرته و لا ءاخرته لدنياه». دنيا را براى آخرت نبايد ترك كرد، همچنان كه آخرت را نبايد فداى دنيا كرد. در يك روايتى ميفرمايد: «اعمل لدنياك كأنّك تعيش ابدا»؛ يعنى برنامهريزى دنيا را فقط براى چند روزهى زندگىِ خودت نكن؛ براى پنجاه سال برنامهريزى كن. اين را مسئولان كشور، مسئولان برنامههاى عمومىِ مردمى بايد مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئيم ما كه معلوم نيست پنجاه سال ديگر زنده باشيم، چرا برنامهريزى كنيم. نخير، جورى برنامهريزى كن كه گوئى بناست تا آخر دنيا زنده باشى؛ همچنان كه اگر براى خودت و به نفع خود بخواهى برنامهريزى كنى، با چه جديت و دقتى ميكنى، براى نسلهاى آينده هم كه تو در آن وقت نيستى، همان جور برنامهريزى كن؛ «اعمل لدنياك كأنّك تعيش ابدا» ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
۱- رئیس جمهوری انتخاب كنیم كه بتواند برنامهها را در راستای چشمانداز پیش ببردامروز كشور ما به حول و قوه ى الهى به اين توانايى و قدرت رسيده است كه بتواند آينده ى بيست سالهى ايران را طراحى كند و چشم انداز روشنى براى اين مدت در جهت اهداف والا و حقوق طبيعى و شايستهى اين ملت ترسيم كند. اين مدت بيست ساله، يعنى چهار برنامهى پنج ساله. اولين برنامه، امسال آغاز خواهد شد. در آغاز برنامه، يك مديريت كارآمد، با كفايت و پُرنشاط بايد سر كار باشد تا بتواند سازههاى اين برنامه را مستحكم و استوار كند و پايههاى اين برنامه را به طور عميق و محكم پى ريزى كند. اهميت اين انتخابات در اين است كه ملت ايران مى خواهد مديرى را انتخاب كند كه بتواند موانع اجراى برنامه را از سر راه ملت ايران بردارد؛ مثل بولدوزرى كه موانع را برمى دارد تا جاده يى را صاف كند.
يك انسان قوى، با كفايت، داراى نشاط و شادابى و شوق به كار و احساس مسؤوليت خواهد توانست حركت بيست ساله به سمت چشم انداز را با قوت و قدرت آغاز كند. ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
۲- اجتهاد شخصی در مقابل برنامه ممنوع!من فقط مىخواهم بگويم كه طراحى و اتقان و سرعت دادن به برنامه و پيروى از آن، بايد ارزش بشود. اگر روزى كسى خود را مأمور مىدانست كه به اجتهاد خودش عمل كند، اين ديگر بايستى تمام بشود و از بين برود. اجتهاد و تشخيص و فهم شخصى، بايد در چارچوب برنامه- و نه بيرون از برنامه- باشد. اين كار بايد يك ارزش تلقى بشود و تخلف از برنامه، ضد ارزش محسوب گردد. اگر برنامه نقص دارد، كاملش كنيد؛ اما وقتى برنامه وجود دارد، بايد همه به عنوان چارچوبِ كار بپذيرند. تمام دستگاههاى دولتى و مجلس و قضائی و نظامى، بايد اين كار برايشان ارزش باشد و مسابقه براى اينكه بخشهاى گوناگون برنامه، حتّى زودتر از زمان پيشبينى شده تحقق پيدا كند، راه بيفتد. يكى از خصوصيات برنامه، «زمان» است كه بايد در وقت يا زودتر از وقت، تحقق پيدا كند. ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
۳- سیاستهای كلی باید به برنامه تبدیل شوند
عدالت را بايد در برنامههاى گوناگون معنا كنيد. آنچه مربوط به عدالت و خدمت به امور اقتصادى و مادى مردم است، در سياستهاى برنامهى چهارم وجود دارد؛ كه از جملهى آنها تقويت پول ملى، مهار تورم و گرانى، كم كردن شكاف و فاصله بين دهكهاى بالا و پايين جامعه و از اين قبيل است. اين سياستها بايد به برنامه تبديل شود؛ و الّا خود عنوان «عدالت» يك هدف آرمانى است. سياستهايى كه مىتواند ما را به عدالت برساند و برنامههايى كه مىتواند اين سياستها را محقق كند، بايد مورد توجه قرار بگيرد. البته در برنامهى چهارم در اين زمينه مشكلاتى وجود دارد؛ اين مشكلات هم بايد برطرف شود؛ برنامه واقعاً طبق سياستها تحقق پيدا كند تا بتوان اميدوار بود كه با اين برنامه به آن سياستها خواهيم رسيد. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
۴- پرهیز از حاكم كردن نگاه بخشی، موضعی، محلی و منطقهای بر برنامه
انسان وقتى بخشى يا منطقهاى نگاه كند، يك چيزهائى به نظر او بزرگ و درشت مىنمايد. واقعاً هم همينجور است، نياز هم واقعى است؛ اما وقتى كه انسان با نظر مجموعى نگاه مىكند، همان نيازى كه در جاى خود درشت هم هست، مىبينيم رنگ مىبازد و كوچك مىشود؛ چون در مقايسهى با بقيهى كارهائى كه بايد انجام بگيرد و امكانات محدودى كه هست، طبعاً اين نياز نمىتواند اولويت داشته باشد. بايد اينجورى به برنامه نگاه كرد. نبايد نگاه بخشى يا نگاه موضعى و محلى و منطقهاى بر برنامه حاكم باشد. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
۵- در برنامهریزی جلوتر از دشمن حركت كنیمما در برنامهریزیها همیشه باید جلوتر از دشمن حركت كنیم. در مقابل فعالیت دشمن، كشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه بايد نقشهی دشمن را حدس زد و تشخيص داد و جلوتر از دشمن عمل كرد. ما در يك مواردی اينجوری عمل كرديم، موفقيتش را ديديم؛ يك نمونه، همين مسئلهی تأمين سوخت بيست درصدِ مورد نياز نيروگاه تحقيقاتی تهران است كه راديوداروهای مهمِ مورد نياز كشور در آنجا توليد ميشود. اين نيروگاه كوچك احتياج داشت به سوخت بيست درصد، كه ما بيست درصد را توليد نميكرديم و هميشه اين را از خارج تهيه ميكرديم. دشمنان ما فكر كردند كه از اين فرصت استفاده كنند، اين نياز ملی را گرو بگيرند، برای اينكه جمهوری اسلامی را وادار كنند به قبول تحميلها و تحكمهای خودشان؛ خواستههای خودشان را به اين وسيله تحميل كنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنكه كار به نقطهی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شدهی بيست درصد را تهيه كنند و آن سوخت را تبديل كنند به صفحهی مورد نيازی كه در آن نيروگاه لازم بود تهيه شود... اين بايد يك برنامهای باشد برای همهی مسائل اساسی كشور و همهی نيازهای كشور.
دولتها، صنعتگران، كشاورزان، سرمايهداران و كارآفرينان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به اين وظيفهی اخلاقيِ بزرگ، به اين وظيفهی عاقلانه، كه پيش از نياز، خودشان را آماده كنند و يك قدم جلوتر از نقشهی دشمن حركت كنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
۶- برنامهها بايد از دل سياستها بجوشدبرنامه واقعاً طبق سياستها تحقق پيدا كند تا بتوان اميدوار بود كه با اين برنامه به آن سياستها خواهيم رسيد. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
برنامهها بايد از دل سياستها بجوشد، بايستى به معناى حقيقى كلمه منبعث از سياستها و ساخته و پرداخته اين سياستها باشد كه اگر برنامه در جايى موفّق شد، آدم بداند اين سياست درست بوده، اگر برنامه خطا كرد، آدم بداند سياست غلط بوده؛ يعنى بايد اين تلازم معلوم شود. ۱۳۷۸/۰۶/۰۲
انتهاي پيام/