باشگاه خبرنگاران- "سهراب سپهری" در متن "قدیم شب" تمام پدیدهها را نشان دهنده پدیده دیگری میداند فضایی را به تصویر میکشد که آب در حسرت عکس باغ است ترسی قدیمی که یادآوریاش ترسناک به نظر میرسد را بیان کرد.
در رویا به اساطیر پناه میبرد دیدن درختان یادآور هراس او از دیداری که جرات حرفزدن را از بین میبرد و نفسگیر است.
به سرآغاز چنگ میزند برای چشمهایش در برابر چشمهای معشوق یاری میخواهد هنوز به دنبال بخشش مجهول شب در خواب و منکر مدهوش شدن از نگاه معشوق است.
اصرار دارد تا خودش را مانند سابق نشان دهد در مرحله انکار به سر میبرد هنوز نشئهی باران به دنبال اعصار جادویی و اساطیر است.
ماجرای عاشقانه را بیان میکند پیوند خود را با معشوق آسمانی میداند در این جشن آسمانی به موسیقی اختران گوش میسپارد و به دنبال کوچ جادوگران است جذبه عکس نرگس در آینه حزن یادآور معشوق و در این عشق تکامل را میخواهد.
تردیدی در این تکامل در اوست در تب کلامش آگاهیش و شرم پاکی از روایت کردن را جستجو میکند در زمانی قبل از طلوع هجا(در ازل) و در محشری از زندگان میان حریفان و رقیبانش لب به سخن میگشاید حالت انسانی که تازه برخود میگوید از این هنگام بالای سنگ حرکت سنگ را از کف پای خود احساس میکند.
از تدبیری که در جانش بود و اکنون در پشت دیوار خواب سنگین پرندهای آن را با خود برده است میگوید پشت دیوار خواب سنگین ناآگاهی شاعر را بیان میکند و گویای وقوع عشق در ناآگاهی شاعر است در این ناآگاهی الهامهای شاعرانه آغاز میشود.
مخاطب سرد و بیتفاوت و در برابر اشراق گرم وجودش آب میشود و نوشتههایش باصفا میگردد.
شاعر در این شعر داستان آغاز شعر گفتن خود را بیان میکند با مقدمهچینی از مخاطب میخواهد با دیدی دگرگون به شعر او بنگرد و تفاوت نگاه او را از طعم خیال سیب روزانهاش دریابد.
با بیان ترسی قدیمی ماجرای عاشقانه مردی مغرور را بیان میکند که در مواجه شدن با عشق به صرافت کمک گرفتن و انکار میافتد و چاره را در پذیرش آن میبیند./ص
يادداشت از : محدثه محمدپور