بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۱۶۱۷ سوره یوسف
وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء يَبْكُونَ ﴿۱۶) قَالُواْ يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ ﴿۱۷﴾

و شب هنگام گریان نزد پدر آمدند ۱۶ . گفتند ای پدر، قصه این است که ما چون برای مسابقه رفتیم و یوسف را به نگهبانی بر سر کالا و متاع خود نشاندیم، گرگی یوسف را بخورد و تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، اگرچه از راست گویان باشیم ۱۷

و در این بیانِ برادران چندان نشان ناهماهنگی و تزویر هست که گویی هر کلمۀ آن زنگ دروغ را به صدا در می آورد.

نخست اینکه گفتند ما به مسابقۀ اسب سواری رفتیم در حالیکه به پدر گفته بودند ما یوسف را به ببریم تا تفریح و بازی کند.

دیگر آنکه گفتند ما یوسف را بر حفاظت و مراقبت از متاع خود گماشتیم درحالی که برای حفاظت پهلوانی لازم است ستبر و قوی هیکل که بتواند با دزدی یا حیوانی که به آن متاع حمله می کند بجنگد در حالی که یوسف نوجوان، حریف چنان کاری نبوده است.

سوم آنکه پیراهن سالمی آغشته به خون دروغ آوردند و گفتند او را گرگ خورده است و تو ما را باور نخواهی کرد در حالی که انسان راستگو با اقتدار سخن می گوید.



راستگو ایمان دارد که حتماً سخنش را باور خواهند کرد و دیگر آنکه جملۀ «اگر چه از راستگویان باشیم» خود نشان عدم صداقت است.

شگفتا از این همه دروغ که در چند کلمه و نتوانستند پدر را بفریبد.
اگر جفت گردد زبان با دروغ       نگیرد ز بختِ سپهری فروغ
فردوسی

داستان کوتاه قلب سخن چین اثر آلن پو اضطراب دورنی و پریشانی خاطر دورغگو را به زیبایی تمام کرده است چنان که هر که بخواند هرگز گرد دروغ نگردد.

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار