باشگاه خبرنگاران، نمیدانم شعر جدید گروسعبدالملکیان را خواندهاید یا نه بر یکبار خواندنش میارزد بر شرط آنکه با شاعر همذاتپنداری نفرمایید شاعر از ابتدای شعر خود را از دست داده است و همه چیزی بیهدف در جریان است.
شاعر به همه چیزی میتازد لیوان را که فرصتهای او در زندگی بوده میشکند و هزاران لحظهی از دست رفته او میشود هزاران لحظه ای که میتوانست نقطه عطفی برای او باشد تنهایی عمیق خود را نشان میدهد تنهایی عمیق شاعر و طردشدگی او سبب شده است تا مردم را مرده بداند.
او مردم را استخوانها گوشتها و کتو شلوارهایی میداند که فاقد روح در جامعه در حرکتند با جامعه دچار تعارض و برخورد شده است با به کار بردن مجازی خیابان در معنای کار جامعه و آوردن تصویر زوزه کشیدن جامعه را گرگ میداند جامعه مانند سگی روح او را به دندان گرفته و می رود این عبارات نشان دهنده وحشت و ضربه خوردن شاعر از جامعه است.
در شعر حالت طردشدگی از جامعه را با آوردن انگشتهای اضافه را حرص میکنند بیان میکند و نیز نشانگر از بین رفتن قلمهای جدید در فضای ادبیات است فضای خشنی از ادبیات را به تصویر میکشید که عرض اندام کردن در برابر شاعران پیشکسوت سخت است.
پاییز برای شاعر به خصوص در اتاقی سیمانی شکنجهآورتر است در شهر از حواشی خالی و سرد گفته است با آوردن از متن از حاشیه از کاغذ بیرون افتادهام نشان میدهد دچار نوعی طردشدگی در ادبیات شده است.
ماهی مرده سمبل شاعران گذشته است که در رودخانه ی ادبیات در حال حرکتند و تاکنون اشعارشان خوانده میشود./ص
يادداشت از : محدثه محمدپور