باشگاه خبرنگاران- آنچه در فضاي شعر امروز ميبينيم گونهاي اسرار آميز و ابهام است اين راز گونگي از دوران مشروطيت اوج گرفته و تا امروز به عنوان جزئي جدايي ناپذير از شعر ديده ميشود.
شاعرانمان براي بيان مطالب خود به اين زار گونگي توجه مي كنند شعرهاي امروز در ابتدا بيمعنا به نظر ميرسد در صورتيكه هر كلمه براي بيان مقصودي به كار ميرود.
فهم شعر به خصوص در شعر نو نيازمند آگاهي از مطالب مختلف است اين مسئله در شاعران بزرگ به اوج خود ميرسد اين ابهام تا حد كمي ضروري به نظر ميرسد ضرورت آن تا اندازهاي نيست كه مردم از فهم آن عاجز شوند.
شايد اين ابهام ناشي از يك فراگيري در بين شاعران يا ژست شاعري باشد عدهاي فكر ميكنند هر قدر شعرشان پيچيدهتر باشد زيباتر است در صورتيكه اين مسئله تصوري نادرست است.
خاقاني با تمام هنرمندياش در شاعري به دليل تعقيد نه تنها در دوره خود بلكه در دورانهاي پس از خود نيز كنار گذاشته شد شاعراني كه به رواني و نه ابهام ناشي از تعقيد مانند نيما واخوان ثالث شعر گفتند با استقبال مردم مواجه شدند.
ضرر اصلي تعقيد و ابهام بعضي از شاعرانمان در نهايت به خود آنان ميرسد شعرشان با استقبال روبرو نميشود و درنگاه مردم پارههايي از كلمات مختلف است تعقيد و پيچيدگي بيش از حد و گنگي مفهوم شعرشان بيهوده است و اين افراد بويي از شاعري نبردهاند./ص