به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ جالب است بدانید پدر باراک اوباما، همسر و فرزند خود را در حالی که باراک 3 ساله بود، ترک کرد. پس از جدایی پدر در زمان نوزادی خود، آنجلینا جولی نیز با مادر خود زندگی کرده است. تام کروز، هالی بری، ساموئل ال جکسون، مارلین مونرو، جک نیکلسون، جودی فاستر، آل پاچینو، جان لنون و بسیاری دیگر از هنرپیشگان هالیوود، نیز وضعیتی مشابه را داشته و به خاطر ترک پدر، با مادران خود زندگی کرده اند. خانواده تک والدی، اکنون به بخشی از جامعه آمریکا بدل گشته و نه تنها در پرده سینما، بلکه زندگی واقعی هنرمندان آن را نیز در بر می گیرد.
بحران خانواده در غرب
پس از انقلاب صنعتی و ورود به عصر مدرن، در غرب خانواده تحت تأثیر عوامل مختلف اهمیّت و جایگاه سابق خود را از دست داد. این مسئله، بسیاری از رهبران جهان صنعتی را نگران کرده است. با انحراف جوامع از هنجارهای طبیعی، خانواده در معرض آسیب های جدّی قرار گرفت. ازدواج و خانواده در ایالات متحده و سایر کشورهای مدرن غربی، در دو نسل گذشته تغییراتی اساسی شامل کاهش ازدواجهای رسمی، افزایش طلاق، زندگی مشترک بدون ازدواج و تولد فرزندان نامشروع و ... داشته است. در این گزارش قصد پرداختن به بحران خانواده در جوامع غربی را نداریم. برای این منظور می توانید به گزارش ویژه مشرق با نام "خانواده به سبک فرهنگ غرب" مراجعه کنید. به یاری خداوند قصد داریم در چند قسمت، به چگونگی بازتاب خانواده در هالیوود و نقش آن در برخورد با این مسئله بپردازیم.
رسانه و خانواده
روشن است که خانواده مهمترین و اساسی ترین واحد اجتماعی است که از منظر قرآن کریم تامین کننده یکی از نیازهای حیاتی بشر یعنی آرامش می باشد. به عقیده رهبر انقلاب، پایه و سلول اصلی در یک جامعه، خانواده بوده و خانواده سالم، لازمه پیشرفت در جامعه است. وجود آیات و روایات بسیار در خصوص اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و راهکارهای عملی برای حفظ و تحکیم بنیان خانواده، حاکی از جایگاه و ارزش والایی است که این دین الهی برای آن قائل است. البته نه تنها دین اسلام بلکه سایر ادیان وحیانی نیز با وجود اختلافات طبیعی بین ادیان در موضوعات گوناگون، بر مسئله خانواده تاکید داشته و در آموزه های خود بدان پرداخته اند. از این اشتراکات می توان نتیجه گرفت که ازدواج سالم و تشکیل خانواده پایدار، امری فطری است که خداوند جهت رشد و رسیدن به کمال برای انسان مقرر کرده است.
یکی از اهداف اصلی رسانه ها برای نفوذ و تاثیرگذاری، خانواده ها هستند که عمیقا تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرند. هالیوود به عنوان یکی از بزرگترین غولهای رسانه ای از آغاز پیدایش خود تا کنون، موضوعات گوناگونی را دستمایه ساخت فیلم قرار داده و پیچیدگی های بیانی آن، روز به روز بیشتر شده است. اما در تمام این سالها، یکی از موضوعات مهم آن، نهاد خانواده بوده است. او دیدگاه ها و تعاریف خاص خود را در مورد خانواده به مخاطبین ارائه می دهد. تولیدات سینمایی و تلویزیونی بسیاری وجود دارند که تصویری مخدوش و نابهنجار از خانواده ارائه کرده اند و البته رو به افزایشند. کارشناسان اجتماعی با تاکید بر نقش مهم سینما در اخلاق خانواده در مورد اثرات منفی فیلم ها بر خانواده ها هشدار می دهند که آخرین نمونه آن، نگرانی مردم و کارشناسان نسبت به واقعه تیراندازی چند ماه پیش در مدرسه سندی هوک شهر «نیوتاون» ایالت آمریکا و تاثیر فیلمها و سریالها بر رواج این گونه خشونت می باشد.
خانواده تک والدی
خانواده تک والدی یا تک سرپرست، انواع مختلفی دارد که برخی از آنها همواره و در هر فرهنگی به طور عادی وجود داشته است. خانواده ای که یکی از والدین آن بر اثر فوت یا طلاق رسمی حضور نداشته و پدر یا مادر به تنهایی با فرزندان خود زندگی می کند. اما برخی دیگر از اشکال خانواده های تک والدی، مولود تمدن مدرن غربی و سبک زندگی بی بند و بار گونه آن است. ترک اختیاری یکی از والدین (به جای طلاق رسمی)، خیانت، روابط نامشروع و بارداری های ناخواسته، شایع ترین عوامل شکل گیری خانواده های تک والدی در آمریکا و سایر جوامع غربی است. هر کدام از موارد فوق به وفور در آثار نمایشی غربی قابل مشاهده است.
یکی از اولین و مشهورترین فیلمهایی که به این موضوع پرداخت و بسیار مورد توجه نیز قرار گرفت، فیلم " کرامر علیه کرامر" بود. در این فیلم، جوانا کرامر زن خانواده، شوهر خود تد و پسرش بیلی را ترک می کند. تد مجبور است به تنهایی از فرزند خود مراقبت کند. در ابتدا بیلی خلأ حضور مادر و محبت او را حس می-کند و پدر نیز نمی تواند بین شغل و مراقبت از فرزند، توازن برقرار کند؛ اما پس از گذشت چند ماه، تد و بیلی با این موقعیت کنار آمده و علاقه شان به یکدیگر نیز افزوده می شود تا اینکه جوانا تقاضای سرپرستی بیلی را می کند. در نهایت، علیرغم رای دادگاه بر سرپرستی جوانا، وی منصرف شده و با وجود علاقه اش به بیلی، سرپرستی او را به شوهر سابق خود واگذار می کند. زیرا که معتقد است پناهگاه واقعی بیلی، بودن او با تد است. این فیلم از طرفی تد کرامر را بابت توجه زیاد به کار و غافل شدن از همسر و از طرفی جوانا را بابت مشکلات شخصیتی در جدایی صورت گرفته مقصر می داند.
عادی سازی والدین مجردی که همسرانشان را ترک کرده اتد و پاسخ به نیاز به همسر در قالب روابط به ظاهر دوستانه مقطعی به جای ازدواجهای پایدار، از جمله نکاتی است که در فیلم کرامر علیه کرامر قابل مشاهده است. تصویری مخدوش از نقش مادر و همسر، نکته دیگری است که در قالب کاراکتر جوانا به معرض گذاشته شده؛ جونا مشکل شخصیتی و هویتی پیدا کرده و این مشکل او بنا به گفته خودش، پس از ازدواج رخ می-دهد. جوانا هویت خود را در چیزی خارج از نقش همسر و مادر می داند و برای همین همسر و فرزند خود را ترک می کند تا آن را بیابد. سپس با اشتغال یافتن خویش، موفق می شود به اصطلاح، خود را پیدا کند. جوانا نیز همانند تد و همسایه شان مارگارت (که او نیز از شوهر خود جدا گشته است) در دوران جدایی خود با شخص دیگری رابطه برقرار می کند. این فیلم در سال 1979 فروشی بالغ بر 106 میلیون دلار داشته و با نامزدی در 9 بخش در جشنواره اسکار، موفق به کسب 5 جایزه آن نیز گردید؛ از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
با بررسی در آثار تولید شده در هالیوود، مشخص می شود که نحوه پوشش این مسئله در آثار نمایشی، یا به صورت خرده داستان و در لایه های چندمین فیلم می باشد و یا تم اصلی داستان را در برمی گیرد. در هر دو شکل، نمونه های بی شماری از فیلمهای سینمایی و سریال و در سطوح کیفی مختلف وجود دارند. به عنوان مثال، سریال تلویزیونی "دختران گلیمور" که از سال 2000 تا 2006 در آمریکا و سایر کشورها پخش می شد، موضوع اصلی خود را به این مسئله اختصاص داد. در این سریال، زندگی یک مادر مجرد به نام "لورلا" بهمراه دخترش "روری" که در سن 16 سالگی او را باردار شده، به نمایش گذاشته می شود. لورلا در ابتدا از ازدواج با پدر روری خودداری کرده و تصمیم می گیرد به تنهایی با دخترش زندگی کند.
این سریال پر از رابطه هایی است که مادر و دختر، هرکدام با مردهای مختلف برقرار می کنند و پس از مدتی، آن را به هم می زنند. لورلا حتی چند بار ازدواج می کند از جمله با پدر روری، اما هر بار با شکست و جدایی روبرو می شود. این سریال از دید مجله تایم، جزء 100 برنامه تلویزیونی برتر تاریخ قرار گرفت و بازیگران آن نیز جوایز متعددی دریافت کردند.
فیلم "ارین بروکویچ" درباره زنی به همین نام است که پس از دو بار ازدواج ناموفق، اکنون صاحب سه فرزند می باشد. او مجبور است برای تامین مخارج فرزندان خود، به سختی کار کند. ارین موفق می شود با کمک وکیلش، برای خود کاری دست و پا کند. او و شرکتش در حال بررسی فساد یک کمپانی هستند. ارین تمام وقت خود را برای بررسی این پرونده می گذارد در حالیکه برای مراقبت از فرزندان خود ابتدا از پرستار بچه و سپس از مرد همسایه خود کمک می گیرد که رابطه اندکی نیز با او برقرار می کند. تلاش بیش از اندازه ارین در این پرونده و گذشتن از خانواده خود برای نجات جان شهروندانی که در اثر فساد کمپانی به بیماری دچار شده اند؛ در کنار بازی قوی هنرپیشه نقش ارین (که موفق به کسب جوایز اسکار و گلدن گلوب نیز برای بازی در این فیلم گردید) موجب تقویت بعد درام و انسانی این فیلم شده و در این قالب، شکل سنتی و طبیعی خانواده را به چالش می کشد و ارجحیت کار بر خانواده را برای یک زن نشان می دهد. حتی اگر آن زن، مادر مجرد بوده و کودکان او از داشتن پدر محروم باشند. در عوض، رابطه دوستی، خلأ پدر را پر می کند.
"درباره یک پسربچه" فیلم سینمایی دیگری در این خصوص می باشد که در سال 2002 نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه گردید و نظر مثبت کاربران اینترنتی را نیز کسب نمود. این فیلم، یافتن پشتیبان و معنا بخش زندگی را نه لزوما در تشکیل خانواده بلکه بدون قید و بندها و مرزبندیهای سنتی و اخلاقی نیز ممکن می داند. در فیلم درباره یک پسربچه که محصول مشترک کشورهای امریکا، انگلیس و فرانسه است، چندین کاراکتر مادر مجرد به تصویر کشیده می شود. ویل، مردی تنهاست که به کمپ والدین مجرد رفته و به دروغ، خود را پدر مجرد جا می زند تا بتواند با آنان ارتباط برقرار کند. شعار این کمپ "والدین مجرد، تنها ولی در کنار هم" است. او با مادر مجردی به نام فیونا آشنا می شود که دچار افسردگی است. فیونا صاحب یک پسر دوازده ساله به نام مارکوس است. بین مارکوس و مادرش با ویل رابطه دوستی برقرار می شود. ویل، مارکوس را از حمایتها و کمکهای خود برخوردار می کند. پدر مارکوس، آنها را ترک کرده و با زنی دیگر ازدواج کرده است.
مدتی بعد، ویل با یک مادر مجرد دیگر به نام راشل آشنا می شود. راشل پس از برقراری رابطه جنسی با مردی، صاحب یک پسر شده است. ویل بار دیگر مجبور می شود که وانمود کند پدر مجرد است و این بار از مارکوس کمک می گیرد تا نقش پسرش را بازی کند. در پایان، خانواده دو مادر مجرد (فیونا و راشل) بهمراه ویل در مهمانی دیده می شوند و فیلم، با روایت مارکوس پایان می یابد: «قبلا می خواستم از ویل درخواست کنم تا با مادر ازدواج کند، اما به نظر من، زوجها لزوما آینده دار نیستند آنچه مهم است داشتن پشتیبان است و اکنون من و ویل هر دو صاحب پشتیبان هستیم.»
فیلم "در جستجوی خوشبختی" برگرفته از داستان واقعی کریس گاردنر سیاهپوست، خرده فروش اسکنرهای پزشکی است که با مشکلات اقتصادی دهه 1980 آمریکا و فقر و بی خانمانی دست و پنجه نرم می کند. او بدنبال کسب شغل در یک کمپانی بوده و مجبور است به سختی کار کند تا از تنها پسر خود محافظت کند. همسر کریس در اوایل فیلم حضور دارد اما سپس بدلیل مشکلات اقتصادی، او را ترک می کند. فیلم تلاش برای رسیدن به خوشبختی توسط یک پدر مجرد و دشواریهای او در مراقبت از فرزند خود را به زیبایی نشان می دهد. علیرغم ثروتمند شدن کریس و موفقیت وی در تجارت در پایان فیلم، نشانه ای دال بر بازگشت همسر او دیده نمی شود. در واقع ترک همسر کریس و بودن او بعنوان پدر مجرد، نه تنها عامل ناکامی وی نیست بلکه سرانجام کریس موفق می شود به خوشبختی مورد نظر خود برسد و حتی پسرش او را بهترین پدر دنیا می خواند. افزون بر اینکه خود کریس نیز در ابتدای فیلم تلویحا بر تک والد بودن خود در گذشته اشاره کرده و اذعان می کند: «28 ساله بودم که برای اولین بار، پدرم را ملاقات کردم. تصمیم گرفتم وقتی صاحب فرزند شدم، کاری کنم که آنان بفهمند پدرشان چه کسی بوده است.» این فیلم در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد دریافت جوایز اسکار و گلدن گلوب بوده و فروشی بالغ بر 307 میلیون دلار داشته است که برای یک فیلم خانوادگی، رقم بسیار بالایی به حساب می آید. به علاوه، نظر مثبت کاربران وب سایتهای اینترنتی فیلم و سریال از جمله وب سایت معتبر IMDBرا نیز از آن خود کرد.
فیلم "با ارزش" معرف دختر سیاهپوست شانزده ساله ای است که صاحب دو فرزند نامشروع شده است. کلاریس بدلیل بارداری ، از مدرسه خود اخراج شده و به مدرسه استثنایی فرستاده می شود. کلارینس با وجود علاقه بسیار خود به تحصیل و تحمل دشواریهای فراوان از جمله فقر و خشونت مادر خود، تصمیم می گیرد فرزندانش را به دست خود بزرگ کند. او رویای تبدیل شدن به یک ستاره تلویزیون را نیز در سر می پروراند. این فیلم علیرغم پرداختن به موضوع مادران مجرد، مولفه های خانوادگی دیگری نیز دارد که در شماره های بعدی گزارش، به آنها می پردازیم. این فیلم نیز مورد توجه منتقدین قرار گرفت و جایزه بهترین فیلمنامه را در آکادمی اسکار سال 2010 از آن خود کرد.
فیلم لولا که محصول سال 2012 می باشد، داستان دختری نوجوان به همین نام است که بهمراه مادر و برادر خود زندگی می کند. پدر و مادر او علیرغم اینکه از هم جدا شده اند اما مخفیانه و بدون اطلاع از فرزندان خود، با هم مراوده دارند. چند تن از دوستان نزدیک لولا نیز همانند او نزد یکی از والدین خود زندگی می کنند. مادر لولا علیرغم اینکه سعی در بهبود رابطه با شوهرش را دارد، با مرد دیگری آشنا گردیده و با او ارتباط برقرار می کند. به علاوه، پدر لولا نیز بدنبال رابطه با فرد دیگری است. فیلم از طرفی به مسائل پیش روی یک نوجوان دبیرستانی در مدرسه و خانواده پرداخته و از طرفی دیگر، مسائل پیش روی یک مادر مجرد را به تصویرمی کشد. این فیلم با وجود استفاده از هنرمندان مشهور نوجوان آمریکایی، نتوانست فروش قابل توجهی داشته باشد.
آنچه مسلم می باشد این است که رواج این سبک زندگی در رسانه های آمریکایی، به نمونه های ذکر شده محدود نبوده و موارد بسیاری را در بر می گیرد که شرح همگی آنها در این گزارش نمی گنجد. روشن است که این روند در آینده نیز در هالیوود ادامه خواهد یافت. به عنوان مثال فیلم "باشگاه مادران مجرد" که در سال 2014 به پرده اکران خواهد رفت. در اینجا صرفا به ذکر تنها چند نمونه دیگر در سایر فیلمهای شناخته شده و پرفروش، بسنده می کنیم: درام تحسین شده فورست گمپ، فیلم جری مگوایر با بازی تام کروز، کاراکتر هری در فیلم آخرالزمانی آرماگدون، مادرِ گرتی، میشل و الیوت در فیلمE.T اثر کارگردان مشهور استیون اسپیلبرگ، فیلم آخرالزمانی دانستن محصول 2009، جان مک کلین در سری فیلمهای جان سخت، سارا کانر در مجموعه ترمیناتور همگی نمونه های سینمایی هستند که پدیده تک والدی را در خرده داستانهای خود و در لفافه داستان اصلی، و با قالبها و ژانرهای مختلف، به معرض مخاطبین گذاشتند.
منطق کلی حاکم بر تمامی این فیلمها، عادی سازی و کنار آمدن با این پدیده می باشد. به عبارتی دیگر، همه آنها سعی داشتند والدین مجرد و خانواده تک سرپرست را نه به عنوان یک معضل ریشه ای در خانواده مدرن امروزی مورد نقد آسیب شناسانه قرار دهند، بلکه به عنوان امری عادی که همواره برای مشکلات پیش روی آن راه حلی است از جنس خود مشکل، معرفی کرده اند. جالب است بدانید این امر فقط در تولیدات سینمایی و تلویزیونی خلاصه نشده و حتی آثار مربوط به کودکان و نوجوانان نیز از این قضیه مستثنی نشده اند. شگفت آور است که قهرمانان محبوب مشهورترین و محبوبترین انیمیشن های کمپانی والت دیزنی مولود خانواده های غیر طبیعی هستند. در اینجا چند مثال از خانواده تک سرپرست در تولیدات انیمیشنی کمپانی والت دیزنی ذکر می کنیم:
در انیمیشن پرطرفدار داستان اسباب بازی ها، صاحب اسباب بازی ها یعنی اندی با تنها مادر خود زندگی می-کند و در هیچ یک از سه قسمت فیلم، اثری از حضور پدر اندی دیده نمی شود. این در حالی است که اندی نسبت به"وودی" اسباب بازی گاوچران، احساسی خاص شبیه به پدر بودن دارد. همانطور که لی آنریک کارگردان این مجموعه سه قسمتی نیز به این نکته اشاره می کند.
پرنسس جازمین نیز در انیمیشن علاءالدین وضعیتی مشابه اندی دارد. اما در این فیلم مادر اوست که داستانی نامعلوم دارد. به له در انیمیشن دیو و دلبر همراه با پدر خود به تنهایی زندگی می کند. دامبو فیل پرنده نیز با مادر خود است. امید است در آینده در گزارشی مجزا و به طور مبسوط، به خانواده های غیر متعارف در تولیدات نمایشی کودک و نوجوان پرداخته شود.
بازتاب در جامعه
بر اساس اطلاعات مرکز آمار و سرشماری آمریکا The U.S Census Bureau بیش از 12 میلیون خانواده تک والدی در سال 2012 در آمریکا به ثبت رسیده که از این میان نزدیک به 10.5 میلیون آن را خانواده هایی با مادر مجرد تشکیل می دهد که تقریبا معادل 84 درصد می باشد و نزدیک به نیمی از این مقدار، زیر خط فقر زندگی می کنند. یعنی از هر سه کودک در امریکا، یک کودک بدون پدر است. بیش از 45 درصد مادران مجرد، هرگز ازدواج نکرده اند. متوسط درآمد خانواده های تک مادر، یک سوم متوسط درآمد خانواده های با هر دو والدین است. مطابق آمار مرکز ملی خانواده های بی خانمان The National Center on Family Homelessness از هر 10 خانواده بی خانمان، 8 خانوار را زنان مجرد با فرزندانشان تشکیل می دهند.
نمودارهای زیر، از سوی مرکز فدرال آماری کودک و خانواده Federal Interagency Forum on Child and Family Statistics منتشر شده است.
نمودار شماره یک، درصد کودکان زیر 17 سال در سه نوع خانواده دارای پدر و مادر، تک پدر و تک مادر را ما بین سالهای 1980 تا 2011 نشان می دهد.
شکل شماره دو، حاکی از افزایش میزان مادران ازدواج نکرده در سال 2010 نسبت به 30 سال قبل از آن می باشد.
آمارها حاکی از وجود اختلاف معنیدار در زمینه رشـد شناختی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی، بهداشتی، جسمی و جنسی کودکان خانوادههای تک والد با کودکان خانوادههای دو والد واقعی است. تمدن مدرن غربی سعی دارد افراد را متقاعد کند که راه نیل به استعدادهای انسان و موفقیت و پیشرفت، مبتنی بر انکار قواعد مذهبی و اخلاقی است. آنچه امروز به عنوان مفهوم عقل و دانایی شناخته می شود آزادی انتخاب، بدون توجه به محدودیتهای اخلاقی است.