به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، «در صفحهاش نوشته بود، باید اول شارژ موبایل برایش بفرستیم و بعد به او تلفن بزنیم. نوشته بود در غیر این صورت جواب تلفن را نمیدهد. من هم وسوسه شدم و برایش شارژ فرستادم، اما هر چه زنگ زدم جواب نداد.» این جملات قطعاتی از یک پازل است که از زبان مالباخته روایت میشود.
قطعه دیگر پازل را متهم نمایان میکند: «در فیسبوک صفحهای درست کردم و عکسهای مونتاژ شده از یک دختر را در آن گذاشتم و ادعا کردم دختری شهرستانی هستم که برای ادامه تحصیل به تهران آمدهام و برای تامین هزینههایم چارهای جز انجام کارهای خلاف عفت ندارم و هر کس مایل است با من رابطه داشته باشد باید اول برایم شارژ بفرستد.» این پسر دخترنما با ترفندی فیسبوکی از دهها نفر کلاهبرداری کرد تا این که سرانجام از سوی ماموران پلیس فتا شناسایی و روانه زندان شد.
در گذشته شیوههای کلاهبرداری به چند روش مشخص محدود میشد، اما با گسترش فضای مجازی، کلاهبرداریهای اینترنتی هم رونق گرفت و این روزها فیسبوک به وسیلهای در دست تبهکاران تبدیل شده است، اما جرمی که در این محیط بیش از کلاهبرداری به وقوع میپیوندد، انواع انتقامگیری است.
محمود فرجی، کارشناس آیتی میگوید: «مشکل اصلی در فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی این است که نمیتوان از هویت افراد مطمئن شد. هر شخصی میتواند خودش را با هویت جعلی جا بزند و مرتکب جرم شود.
وقتی میخواهید عضو این شبکهها شوید باید فرمی را که به مشخصات فردی مربوط است کامل کنید، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که افراد اطلاعات واقعیشان را ثبت کنند. تب شبکههای اجتماعی در همه نقاط دنیا بالا گرفته و روز به روز بر تعداد کاربران این سایتها افزوده میشود، اما ایمنی در آنها بالا نیست به همین دلیل باید خیلی مراقب بود.»
هادی ـ ر، متهمی است که از فضای مجازی برای انتقامگیری استفاده کرده است. او میگوید: «به دختری علاقهمند شدم و با هم دوست شدیم حتی قرار گذاشتیم به خواستگاریش بروم، اما او بعد از مدتی بدون هیچ دلیلی تصمیم گرفت با من قطع رابطه کند. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم.
بارها از او خواهش کردم در تصمیمش تجدیدنظر کند ولی فایدهای نداشت. بالاخره مصمم شدم. از او انتقام بگیرم برای همین صفحهای را با اسم و مشخصات او در فیسبوک درست کردم و حرفهای زشت و نامربوط در آن نوشتم.میخواستم با این کار آبرویش را ببرم. فکر هم نمیکردم کسی متوجه شود من این کار را انجام دادهام.»
ستاره دختری تهرانی است که قربانی جرمی فیسبوکی شده و به پلیس فتا شکایت کرده است. او میگوید: «وقتی میخواستم وارد صفحه فیسبوکم شوم متوجه شدم رمز عبورم تغییر کرده است. چند روز بعد تعداد زیادی عکس خصوصی از من روی این صفحه نمایش گذاشته شد.
من آن موقع نمیتوانستم حدس بزنم چه کسی این بلا را سرم آورده و آبرویم را برده است تا این که معلوم شد پسری که سه ماه قبل به خواستگاریم آمده بود این کار را انجام داده است. من روز خواستگاری وقتی بحث به فیسبوک کشید رمز عبورم را به آن پسر دادم.
تا مدتی هم مشکلی وجود نداشت تا این که پدرم بعد از کمی تحقیق گفت این پسر به درد من نمیخورد و با ازدواج ما مخالفت کرد.آن پسر هم که رمز عبور صفحه فیسبوکم را داشت دست به انتقامگیری زد.»
همه انتقامگیریهای فیسبوکی به شکستهای عشقی ارتباط پیدا نمیکند. زن جوانی به نام مهین به شیوه عجیبی از شوهرش به نام جمشید انتقام گرفت. جمشید میگوید: «من مردی تعصبی هستم و همسرم هم این را میدانست.
ما از مدتها قبل با هم اختلاف داشتیم و حتی مهین چند بار حرف طلاق را پیش کشید ولی من مخالفت کردم تا این که فهمیدم صفحه فیسبوکی به نام همسرم تشکیل شده و در آن مطالب خلاف اخلاق وجود دارد.
میدانستم شخصی قصد دارد مرا اذیت کند برای همین شکایت کردم و در نهایت معلوم شد خود مهین برای این که مرا عذاب بدهد و انتقام بگیرد چنین کاری کرده است. در نهایت ما از هم جدا شدیم چون دیگر راهی برای ادامه زندگی مشترکمان وجود نداشت.»
مهران، جوان دانشجویی است که با استفاده از فیسبوک از استادش انتقامگیری کرد. این جوان که از سوی کارآگاهان پلیس فتای استان البرز دستگیر شده است، میگوید: :«استاد سختگیری داشتم. نمره هم نمیداد تا این که به سرم زد از او انتقام بگیرم.
استادم همیشه لپتاپش را سر کلاس میآورد. یک روز وقتی لپتاپش روی میز خودش بیرون بود سریع چند عکس از همسر و فرزندش را پیدا و برای خودم کپی کردم و بعد فیسبوکی راه انداختم و با انتشار آن عکسها حرفهای توهینآمیزی نوشتم. فکر نمیکردم اصلا کسی بتواند من را ردیابی کند و هنوز هم دقیقا نمیدانم پلیس چطور مرا شناسایی و ردیابی کرد.»
فرجی درباره شناسایی مجرمان فیسبوکی میگوید: این کار برای پلیس براحتی امکانپذیر است. اصلا این تصور که در دنیای وب ردیابی وجود ندارد، باور غلطی است و کارشناسان خبره براحتی میتوانند مجرمان را دستگیر کنند بویژه این که افرادی که در فیسبوک کارهایی مثل انتقامگیری انجام میدهند کاربران سادهای هستند و از روشهای پیچیده استفاده نمیکنند.
انتقامگیریهای فیسبوکی در هر زمینه و حوزهای اتفاق میافتد. جمیله زنی است که از همکارش انتقام گرفته است. او میگوید: «همکارم به اسم صدف خیلی مرا اذیت میکرد و همیشه پیش مدیر شرکت از من بد میگفت طوری که موقعیت کاریم به خطر افتاده بود.
یک روز وقتی دیدم در محل کار وارد صفحه فیسبوکش شده است فکری به سرم زد. فردای آن روز سر صحبت را باز کردم و به هر ترتیب که بود رمز ورود را از او گرفتم و در صفحه فیسبوکش دستکاری کردم و چند عکس مونتاژ شده را نیز در آن گذاشتم تا آبرویش برود، اما در نهایت گیر افتادم.»
فرجی برای پیشگیری از چنین جرائمی به کاربران توصیه میکند نهتنها رمز عبور خود را در اختیار هیچ کس قرار ندهند بلکه به طور مرتب آن را تغییر بدهند تا احتمال هک شدنشان هم کاهش پیدا کند.
نظر کارشناس
فیسبوک شرایط جرم را آسان میکندانتقامگیری را باید به عنوان یک رفتار مورد بررسی قرار داد و دلایل و ریشههای آن را شناخت. تمامی رفتارهای انسان از سه منشا ویژگیهای فردی، شرایط خانوادگی و اجتماعی نشات میگیرد. هرگز نمیتوان نقش یکی از این سه را در هر رفتاری نادیده گرفت.
طبیعتا شخصی که دست به انتقامجویی میزند از نظر شخصیتی به اختلالاتی مبتلاست که البته این به معنی ابتلای فرد به بیماری روانی نیست، اما متاسفانه گاه این دو مقوله با هم اشتباه گرفته میشود. افرادی که شخصیت پرخاشگر دارند از توانایی مواجهه با شکست برخوردار نیستند. تصمیمگیریهایشان بیشتر بر پایه احساس و هیجان است تا تعقل و... ممکن است به انتقامجویی نیز دست بزنند.
از سویی افرادی که در محیط خانواده همیشه تنش، پرخاشگری، ستیزهجویی و امثال آن را تجربه کردهاند بیش از دیگران مرتکب چنین رفتارهایی میشوند و از سویی هر چه محیط جامعه پرتنشتر باشد و رفتارهای خشن و تند گسترش پیدا کند طبیعتا تکتک افراد نیز از این محیط تاثیر میپذیرند، اما نکته مهم این است بسیاری از افراد ممکن است در طول زندگی خود بارها دچار خشم شوند، اما بتوانند آن را مهار و از اعمال انتقامجویانه پرهیز کنند. کنترل درونی مهمترین عاملی است که در این مواقع تاثیرگذار میشود، اما عامل بعدی میزان هزینه انتقامجویی است.
هر چه هزینه این گونه اعمال بیشتر باشد، دست زدن به آن کمتر میشود. حال آن که رونق گرفتن شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک هزینه رفتارهای انتقامجویانه را کاهش داده است. این سایتها براحتی در دسترس هستند بنابراین فرد برای اجرای نقشه خصمانه نیازی به برنامهریزی طولانیمدت، تهیه ابزار جرم، فراهم کردن فرصت و... ندارد و براحتی میتواند ابزار موردنیازش را کنار دست خود داشته باشد.
علاوه بر این طبیعی است که انتقامگیریهای فیسبوکی نسبت به انتقامگیریهای فیزیکی مانند ضرب و جرح، اسیدپاشی، قتل و نظایر آن جرمی سبکتر است و مجازات کمتری نیز دارد ضمن این که برخی از سر ناآگاهی تصور میکنند چنین کاری اصولا جرم نیست و اگر باشد قابل پیگیری توسط مراجع انتظامی نیست.
در واقع شبکههای اجتماعی امکان ارتکاب جرم را مهیا، شرایط را تسهیل و هزینهها را کم کردهاند، اما هیچ یک از این اتفاقات توجیهکننده عمل مجرمانه و رفتار انتقامجویانه نیست. مشکل زمانی شدت مییابد که با ایجاد امکانی تازه، فرهنگ استفاده از آن ایجاد نمیشود. متاسفانه همیشه بحث بر سر ضرورت انجام کارهای فرهنگی در حد شعار باقی میماند و کمتر اقدام عملی موثر انجام میشود./جام جم