دكتراي بازيگري، چهره‌اي به شدت سينمايي و در يك كلام تمام خصوصيات لازم براي ستاره شدن در هاليوود....

باشگاه خبرنگاران - "مادرانه" پربيننده‌ترين سريال مناسبتي امسال در ماه مبارك رمضان بود، وقتي يك فيلم با استقبال گسترده مخاطبان مواجه مي‌شود درباره تاثيرات اجتماعي آن حرف و حديث‌هاي فراواني به ميان مي‌آيد. خصوصا اگر اين فيلم سريال باشد و ما بدانيم كه خيلي بيشتر از يك دو ساعت فرصت تاثير گذاري روي مردم را داشته و بعلاوه، طيف انبوه‌تري از مخاطبان را در برگرفته. 

اين سريال قطعا تاثير خوبي مي‌گذارد، روي خانواده تاكيد دارد و برخلاف سريالهاي زرد ماهواره‌اي نظير آنچه درباره فارسي‌وان و جم‌تي‌وي و... مي‌شنويم مخاطب را دنبال خيانت و مسائلي از اين دست نمي‌فرستد. 

حالاست در سطوري كه پيش‌رو داريد مي‌شود به واكاوي قوت‌هاي اين اثر تاثير‌گذار پرداخت تا به بعضي ويژگي‌هاي ظريفي كه به اين اندازه محبوبش كرده پي ببريم. 

"مادرانه" يك ملودرام به شدت احساسي بود كه مطابق عرف تمام ملودرام‌ها محوريت موضوعي و مضموني آن را بايد خانواده و مسائل حول و حوش آن دانست. 

در ملودرام عنصر اصلي و مركزي(زن) است كه اين سريال هم حتي در نام خود يك اداي دين رسمي به قواعد ژانر انجام داده است. 

اما از جهتي بايد "مادرانه" را نزديك به بعضي خصوصيات تراژدي هم دانست. 

 در تراژدي شخصيت اصلي كه مخاطب با او همذات‌پنداري مي كند مرتكب يك خطا مي‌شود كه به آن گناه تراژيك يا همان هامارتيا مي‌گويند مثلا توجه كنيد به قصه رستم و سهراب؛ رستم دچار غرور مي‌شود و نمي‌گذارد كه سهراب خود را به او معرفي كند و گرنه در آخر كار قتلي اتفاق نمي‌افتاد. 

مرحله آخر تراژدي تزكيه يا همان كاتارسيس است يعني جايي كه قهرمان قصه به سبب گناهي كه انجام داده دچار بلايي بزرگ مي شود و اين نوعي قصاص اعمال او توسط تقدير و سرنوشت است كه قهرمان را با خودش بي‌حساب و به عبارتي تزكيه مي‌كند همان‌طور كه رستم پسر خودش را مي‌كشد و چنان غمي بر دل او مي‌نشيند كه ... 

"اردلان" هم يك گناه تراژيك مرتكب شده و به خاطر رسيدن به ثروت روي علاقه هاي انساني‌اش پا گذاشته. 

در مقطعي از زندگي او كه ما در اين سريال مي‌بينيم او توسط سرنوشت، عقوبت همان گناهان را مي‌پردازد و تزكيه مي‌شود. 

همين قضيه كه به آن اشاره شد تفاوت آشكار ملودرام با تراژدي است. 

ملودرام معمولا يك شخصيت منفي دارد كه تمام مصيبت‌ها و تقصيرها گردن اوست مثلا شوكت در سريال "نرگس"  (با بازي "حسن پور‌شيرازي" ) يا "حشمت فردوس" در سريال ستايش ( با بازي داريوش ارجمند).  

اما در تراژدي اين مرز بين خوب و بد، خاكستري تر است و شخصيت منفي قصه همان شخصيت مثبت يا قهرمان آن است. 

پل زدن از ملودرام به تراژدي حرفه‌اي ‌ترين بخش از كار سناريو نويسي در اين سريال بود كه شايد نتوان آن را جزو تكنيك‌هاي هيبريد يا همان تلفيقي به حساب آورد. بلكه بايد چنين ظرافتي را يك وام گرفتن نا محسوس و موثر ملودرام از تراژدي دانست. 

غير از اين نكته باريك بقيه فيلم پر از نشانه‌هاي غليظ ملودرام است. 

خصوصا ملوديك بودن آن و موسيقي رقت‌انگيز و غمگيني كه همراه اثر بود. و همين‌طور ديالوگ‌هاي مطنطن و پر طمطراقي كه معولا نمي‌تواند در گفتگوهاي بداهه و روزمره مردم پيدا شود و نهايتا مي‌توانيم امثال اين جمله‌ها را در پيامك‌هايي دوستانه و محبت‌آميز ببينيم به بحث بازيها و كارگرداني هم برسيم بايد گفت: فيلمنامه‌اي كه درباره‌اش حرف زده‌ايم موقع اجرا خوب كار شده بود و مي‌شود اعتراف كرد كه ظرايف و جذابيت‌هايش حرام نشده. 

دكوپاژي كه ديديم يك دكوپاژ معمولي و معقول بود و بازيها به اندازه كافي حس داشت. 

"لعيا زنگنه" و "شقايق فراهاني" كه هر دو روزگاري ستاره‌هاي سينماي ايران به حساب مي‌آمدند  در اين كار رو‌به روي هم قرار گرفتند و هر كدام از پس اجراي نقش‌هايشان خوب برآمده‌اند. 

"مهرداد ضيايي" با صداي گرمش، "حميدرضا هدايتي" با چهره مصمم و مقتدر و غيرتي‌اش و "عباس غزالي" با بازي شيطنت آميز و فعالش هيچكدام چيزي كم نگذاشتند و "آتيلا پسياني" هم كه نيازي به تعريف و تمجيد ما هم ندارد. 

اما پديده‌ي اين سريال "مهدي سلطاني سروستاني" بود با چشم‌هاي نافذ، چهره‌اي به شدت سينمايي، صدايي با جذبه و در يك كلام با تمام خصوصياتي كه مي تواند هر بازيگري را ستاره يك سينماي پويا كند. 

اگر "مهدي سلطاني سروستاني" در آمريكا به كار بازيگري مشغول بود حتما او را در كسوت يكي از ستارگان هاليوود مي‌ديديم اما متاسفانه د سينماي ايران كه شديدا در چند ساله اخير دچار پديده مانكنيسم شده، هيچ بهايي به بازيگري داده نمي‌شود كه نتواند در نقش پسري يا دختري دن بخت بازي كند. 

 اما تلويزيون قادر است اين ساختار مريض را بشكند و مثلا اين چشم‌هاي با نفوذ را به سينما بهتر معرفي كند. 

مطلبي كه در انتها به آن اشاره شد يكي از همان مواردي است كه بارها با شما درباره آن صحبت كردم يعني تاثيرات متقابل سيما و سينما./ي2

يادداشت از ميلاد جليل‌زاده.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
محبوبه
۲۳:۰۱ ۰۹ آبان ۱۳۹۲
به نظر من اصلا فیلم نامه نداشت همه کارهارو اردلان کرد ولی آخرش لعیا بد شود چون مثل زنهای ایرانی قدیمی نموند و نساخت و خوبه فراهانی که مثل یک فرشته بالهاشو باز کرد و نقش زن ایرونی رو خوب بازی کرد .
Iran (Islamic Republic of)
نرگس
۱۷:۲۱ ۰۷ مهر ۱۳۹۲
خيلي خوب بودش