به گزارش باشگاه خبرنگاران؛گفتم بونوئل و می خواهم اندکی پز بدهم و بگویم که بالاخره پس از سال ها انتظار، دومین و یکی از مهم ترین فیلم های او را دیدم، عصر طلایی که سال ها از نظرها پنهان بوده، مثل یک جواهر قیمتی که در اوج بی پولی به دست آدم برسد و از فلاکت نجاتش دهد البته این روزها به دست آوردن این جواهرات، چندان دشوار نیست، همه آثار درخشان و کمیاب سینما، با بهترین کیفیت در دسترس اند، از این بابت نمی دانم باید از کی تشکر کرد به هر حال عصر طلایی که بعد از سگ آندلسی ساخته شده تلفیقی است از سینمای صامت و ناطق ، جاهایی از فیلم کاملاً صامت است و دیالوگ ها و شرح ماجراها به صورت میان نویس آمده اند، اما خط داستانی روشنی ندارد حتی برای اطمینان به فرهنگ فیلم های ژرژ سادول هم رجوع کردم که دیدم او هم در خلاصه داستان فیلم چیز دندان گیری ذکر نکرده مگر بیان چند موقعیت مهم در فیلم، یافتن خط داستانی واضح و قابل تعریف در این فیلم بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است.
زمانی یک پژوهشگر گفته بود اگر کسی بتواند خلاصه داستانی از فیلم سگ اندلسی تعریف کند، حتماً نابغه است همین نکته را در مورد عصر طلایی هم می توان تکرار کرد اما پیداست که مضمون اصلی فیلم تقبیح اشرافیت و فاشیسم است و می دانیم که هزینه تولید فیلم را یک خانواده اشرافی که سگ اندلسی را دیده بودند فراهم کردند یک جور نمک خوردن و نمکدان شکستن از سوی بونوئل که همیشه متهم به آنارشی گری بوده پس از یک هفته نمایش ، حکومت فاشیستی اسپانیا از نمایش عصر طلایی جلوگیری کرده و این محاق، پنجاه سال به درازا کشید اوایل دهه 1980 بود که سرانجام، مجوز نمایش مجدد فیلم آن ها در کلوپ ها و مجامع تخصصی سینما صادر شد حضور صدها سیاهی لشکر در صحنه های اغلب شلوغ فیلم و میزانس های پیچیده و ترکیبی، از جمله ویژگی های مهم این فیلم است فکر می کنم همه سینماگران و سینمایی نویسان و سینما دوستان جدی، باید این فیلم را ببینند تا دریابند چه گونه یک به آنارشیست و در باطن یک منتقد رفتارهای اجتماعی، به مهم ترین و تاثیرگذارترین سینما گر همه دوران تبدیل می شود ژرژ سادول این فیلم را " یک طغیان سورئالیستی" می داند./ص
منبع : ماهنامه فیلم