مهرجويي در كتاب كارنامه چهل ساله، به جز چند مورد كاملا استثنايي، فقط به منتقداني پرداخته كه او را نكوهش كرده اند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ داريوش مهرجويي 45 سال فيلم ساخته و تقريبا تمام فيلم هايش نيز مورد تحسين منتقدان قرار گرفته است. نگارنده نيز حدود 40 سال است كه مي نويسد و در تمام اين سال هاي فيلم هاي مهرجويي را ستوده است. حتي فيلم هاي ضعيف تر مهرجويي را با نگاه خطاپوش مورد توجه قرار داده و در مقابل پاره اي از فيلم هايش كه اصلا قابل دفاع نبودند، هم چون مدرسه اي كه مي رفتيم و شيرك، فقط سكوت كرده است.

 اما مهرجويي در كتاب كارنامه چهل ساله، به جز چند مورد كاملا استثنايي، فقط به منتقداني پرداخته كه او را نكوهش كرده اند. مثلا بخش زيادي از صحبت هايش را به مسعود فراستي اختصاص داده و به بهانه او كل صنف منتقدان را با عباراتي چون، عقده مند و پارنوييد و كينه توز و چه و چه تحقير كرده است. آيا اين انصاف است؟ بر تمام نقدهاي موافقي كه احمد طالبي نژاد برايش نوشته چشم پوشيده و فقط اعتراض او به اميد روحاني و حضورش در فيلم ميكس را زير ذره بين برده و چنين بر او تاخته است: «اين همان خودبيني، خودآزاري، پارنويا و ظنين بودن به همه چيز و همه كس است(ص284)
 
وينگنشتاين مي گويد كه آثار هنري معمولا به وسيله عالمان هنر كشف مي شوند و به جاودانگي مي رسند. در سينما نيز اين منتقدان هستند كه با كشف فيلم سازان بزرگ باعث ماندگاري آثارشان مي شوند.

كدام فيلم ساز بزرگ را مي شناسيد كه توسط منتقدان كشف نشده باشد و در عين حال جاودانه شود؟ با قاطعيت مي شود گفت كه چنين فيلم سازي هرگز وجود نداشته اما تمام آن كاشفان فراموش مي شوند و اين فقط فيلم سازان هستند كه به پانتئون از خود دفاع كند، هرگز نمي تواند از محدوده زمان بگذرد و فرازماني شود. اما اگر عالمان هنر به موقع اين آثار را كشف نمي كردند چه بسا جوان مرگ مي شدند و از يادها مي رفتند بنابراين نقد و منتقدان بخش جدايي ناپذيري از كارنامه مهرجويي به حساب مي آيند و انصاف نيست كه ناديده گرفته نشوند.

 اما مهرجويي فقط خرده گيران و مخالفانش را مي بيند و كساني كه او را مي ستايند جايي در حافظه عاطفي اش پيدا نمي كنند آيا اين نوع خودآزاري نيست؟

يادداشت از بهزاد عشقي
منبع: ماهنامه فيلم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.