جبهه و فرهنگ آن همیشه برای علاقه مندان جذاب بوده و در زمینه آن کارهای درخوری صورت پذیرفته است. امشب بخشی از شوخی های آن را به عنوان تحفه‌ای از گنجِ جنگ پیشکش کاربران بزرگوار مجله شبانه خواهیم کرد.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
نادر محمدي‌ از بچه‌ هايي‌ بود كه‌ نماز شبش‌ ترك‌ نمي‌شد؛ ولي‌ سعي‌مي‌كرد كسي‌ متوجه‌ نشود. در عين‌ حال‌ اعتقاد سختي‌ داشت‌ به‌ اينكه‌ «كسي‌كه‌ نماز شب‌ مي‌خواند بايد از همه‌ لحاظ‌ خود را در اختيار خدا قرار دهد وسر بر فرمان‌ او باشد و نماز شب‌ در كارهاي‌ يوميه‌اش‌ اثر مثبت‌ داشته‌ باشد.»

بعضي‌ از بچه‌ها بودند كه‌ به‌ قول‌ خودشان‌ با تيزبازي‌ از زير كار در رويي‌مي‌كردند و هنگامي‌ كه‌ نوبت‌ شستن‌ ظرف‌ غذاي‌ دسته‌ سي‌ چهل‌ نفري‌ به‌آنها مي‌رسيد، به‌ بهانه‌اي‌ جيم‌ مي‌شدند و خواه‌ ناخواه‌ بار اين‌ مسئله‌ مي‌افتادبر دوش‌ عده‌اي‌ از نيروهاي‌ مخلص‌ كه‌ در اين‌ گونه‌ مواقع‌ هميشه‌ داوطلب‌بودند و بدون‌ هيچ‌ ادعا و يا كلامي‌ كارهاي‌ ديگران‌ را هم‌ بر عهده‌ مي‌گرفتند.

بعضي‌ شبها كه‌ نادر براي‌ خواندن‌ نماز شب‌ مي‌رفت‌، چراغ‌ قوه‌اي‌ همراه‌ مي‌برد و مي‌رفت‌ سراغ‌ كساني‌ كه‌ به‌ قول‌ خودشان‌ خيلي‌ تيز بودند و در آن‌نيمه‌ شب‌ مشغول‌ خواندن‌ نماز شب‌. جلوي‌ ديگران‌، نور چراغ‌ را به‌ صورت‌آنها مي‌انداخت‌ و خيلي‌ سريع‌ و تند مي‌گفت‌:

«بي‌ خودي‌ براي‌ خدا خالي‌ نبند. كي‌ گفته‌ كه‌ از زير شستن‌ ظرف‌ غذاي‌خودت‌ و ديگران‌ در بروي‌ و بيايي‌ نماز شب‌ بخوني‌؟ جمعش‌ كن‌ ببينم‌. فرداحالت‌ را مي‌گيرم‌.»

صبح‌ كه‌ مي‌شد، نادر با همان‌ صراحت‌، سر سفره‌ جلوي‌ همه‌ نيروهافرياد مي‌زد:

ـ آي‌ بچه‌ها... برادر فلاني‌ كه‌ از زير كار در مي‌رود و مي‌گذارد ظرف‌غذايش‌ را شما بشوريد و محل‌ استراحت‌ را جارو كنيد و همه‌ كارهاي‌ ديگر راشما انجام‌ بدهيد، شبها خيلي‌ مخلص‌ مي‌شود و مي‌رود نماز شب‌ مي‌خواند و كلي‌ براي‌ خدا خالي‌ مي‌بندد.

اينجا بود كه‌ طرف‌ از خجالت‌ آب‌ مي‌شد و از آن‌ به‌ بعد از تيزبازي‌ِ گذشته‌خبري‌ نبود و زودتر از بقيه‌ داوطلب‌ مي‌شد براي‌ شستن‌ ظروف‌ غذا.

البته‌ همين‌ مسئله‌ بعدها شد نقل‌ كلام‌ و شوخي‌ بچه‌ها و نادر با همان‌بچه‌ها خودماني‌ و دوست‌ جداناشدني‌ مي‌شد.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار