در این گزارش با اسرار ازدواج امام علی (ع) و حضرت فاطمه‌(س) آشنا می شویم.


به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران: کمالات بسيار حضرت فاطمه (س) از يک سو و انتسابش به شخص پيامبر از سوي ديگر و نيز شرافت خانوادگي او سبب شد که بسياري از بزرگان به خواستگاري او بيايند. تعداد زياي از افراد سر شناس و ثروتمند مکه به خواستگاري فاطمه آمدند و مهريه هاي بالايي را به پيامبر پيشنهاد کردند. اما هر گاه سخن از پول و ثروت  و مهريه هاي بالا براي ازدواج با فاطمه ميشد، پيامبر با عصبانيت درجواب آنها مي فرمودند:" آيا شما گمان مي کنيد من بنده پول و ثروتم؟"
مسلما پيامبر در امر ازدواج حضرت فاطمه، در صدد تبيين الگوهاي اسلامي و از بين بردن سنتهاي جاهليت بود که شخصيت زن  را در بالا برودن مهريه اش مي پنداشتند. پيامبر به تمامي کساني که با معيارهاي غلط و رسوم جاهليت به خواستگاري فاطمه مي آمدند، جواب  رد داد. تا اينکه نوبت به شخصيتي ممتاز که سالهاي عمرش را در خدمت رسول خدا گذرانده و خود تربيت شده دامن پر فضيلت نبوت بود يعني حضرت علي (ع) رسيد.
ايشان از مال و ثروت دنيا بهره اي نداشت . اما سراسر وجودش مملو از ايمان به خدا و رفتارش مزين به ارزشهاي الهي بود. حضرت علي (ع) هنگامي که به قصد خواستگاري فاطمه نزد پيامبر رفت، در حاليکه سراسر وجودش را حجب و متانتي خاص فرا گرفته بود چنين گفت:
" اي رسول خدا ، تو مرا در کودکي از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتي و در سايه تربيت خود پروردي و در اين پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودي و مرا از سرگرداني رهانيدي / تو در دنيا و آخرت تنها اندوخته من هستي ، اکنون که خداوند مرا به واسطه تو نيرومند ساخته است مي خواهم براي خود ساماني ترتيب دهم و همسري برگزينم. من براي خواستگاري فاطمه آمده ام."
ام سلمه مي گويد:" هنگامي که حضرت علي(ع) پيشنهاد خود را مطرح ساخت، چهره رسول خدا از شادماني روشن گشت، سپس بر چهره علي تبسمي زد و فرمود:" صبر کن تا از دخترم اجازه بگيرم"
پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از کسب اجازه از حضرت فاطمه(ص) نزد علي آمد و موافقت خود را با اين ازدواج اعلام فرمود.
بدين ترتيب زندگي مشترک حضرت فاطمه (س) و حضرت علي(ع) با عنايت الهي به سادگي و بدور از تشريفات آغاز گرديد/ اين بانوي گرامي با دريايي از فضائل اخلاقي و روحي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد و تقدير الهي بر اين امر واقع شد که او در مقام مادر فرزنداني را تربيت کند که هر يک از مجريان شايسته احکام الهي کردند.

يا علي گفتيم و عشق آغاز شد

در شب ازدواج حضرت فاطمه(س) شور و شوق خاصي در شهر مدينه برپا بود. قلب پيامبر به خاطر اين پيوند مقدس مملو ا ز شادي وشعف بود . پيامبر بسياري از اصحاب و بويژه مستمندان را به ميهماني اين ازدواج فرا خوانده بود. زنان بسياري گرد آمده بودند تا حضرت زهرا (س) را در اين مراسم مشايعت کرده و به خانه علي (ع) ببرند. در ميان اين شلوغي و ازدحام ناگاه زن فقيري نزد حضرت فاطمه(س) رفت و درخواست کمک نمود. همه با تعجب فاطمه را مي نگريستند که چگونه در چنين زمان حساس و به ياد ماندني از زندگي اش ، هر آنچه در پيرامونش مي گذرد را رها کرده و به ياري بنده اي از بندگان خدا مي شتابد حضرت با قلبي مملو از رحمت و رافت و با نگاهي مهربان به آن زن گفت :
"بگو چه مي خواهي تا من تو را ياري کنم ."
زن بامشاهده چهره مهربان حضرت زهرا و در حالکه بغض گلويش را مي فشرد چنين گفت:
" اي دختر رسول خدا، نمي خواستم که در چنين شب بزرگي از زندگي ات خاطر تو را آزرده کنم ، ولي چه کنم که ناتواني به گونه اي مرا در سختي قرار داده که چاره اي جز اين نديدم که به نزد تو بيايم. اکنون نيازمند به پوشاکي هستم که خود را با آن بپوشانم."
حضرت زهرا پس از شنيدن سخنان زن به او گفت :" قدري صبر کن تا من برگردم.
پس از لحضاتي حضرت فاطمه(س) با لباسي که براي مراسم عروسي اش تهيه شده بود، به سوي زن آمد. حضرت  با دستان مهربان خود لباس عروسي اش را به زن بخشيد و او را به خدا سپرد. اطرافيان در حاليکه با تعجب بسيار به دختر پيامبر مي نگريستند علت اين امر را از او جويا شدند و حضرت  در جواب آنان به آيه اي از آيات قرآن استناد کردو فرمود:
" لن تنالوا البرحتي تنفقوا مما تحبون"
"هرگز به مقام نيکو کاران نخواهيد رسيد مگر از آنچه دوست مي داريد در راه خدا انفاق کنيد."
پيامبر پس از اين اتفاق فرمود:" جبرئيل بر من نازل شد و فرمود:
" خداوند به تو و فاطمه سلام مي رساند  و مي فرمايد هرچه فاطمه بخواهد به او مي دهيم."
من با فاطمه (س) ، اين موضوع را مطرح کردم و او در جواب من گفت:
" هيچ چيز جز توفيق خدمت در راه حق نمي خواهم و از خداوند طلب مي کنم که رحمتش هميشه باقي باشد."/ل
برچسب ها: ازدواج ، پیامبر ، خدا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار