به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وقایع تاریخی همیشه مورد توجه چشمان تیزبین مردم بوده اند تا آنجا که در این باره شاید تفاوت زیادی بین افراد عادی جامعه و نخبگان نباشد. در این میان، ۱۳ آبان ۱۳۵۸به عنوان نقطه عطف مبارزاتی ملت ما با استکبار جهانی از جایگاه ویژه ای برخودار است.
حال باید در نظر داشت اگر پای صحبت های کسانی بنشینید که خود از سلول های تشکیل دهنده این حماسه جاودان بوده اند چه قدر می تواند برای وجدان های جویای حقیقت پرفایده باشد.
به همین مناسبت از خانم «فروز رجایی فر» دعوت کردیم تا هم بعد از گذشت 34 سال از خلق «انقلاب دوم» دست مریزادی گفته باشیم و هم تار و پود تاریخ مزین به سخن یک دانشجوی خط امام سابق و خط امام و رهبری فعلی شود.
رجایی فر ورودی مهر سال ۵۴ رشته مهندسی پلیمر دانشگاه صنعتی امیرکبیر است که جزو دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی بوده است. اما سوال های ما و جواب های خانم رجایی فر….
خانم رجایی فر! بگذارید این طور شروع کنیم؛ اگر سیزده آبان اتفاق نمی افتاد چه می شد؟طبعاً هر تجربه تاریخی که اتفاق میافتد یکسری از وقایع دیگر امکان تحقق نمی یابد، به همین دلیل در تاریخ امکان ندارد که کشورها همه مسیرها را تجربه کنند؛ در مورد اشغال لانه جاسوسی آنچه به نظر میآید این است که اگر اطلاعات مربوط به عملکرد دولت موقت و فضای عمومی کشور در آن زمان و فعالیت جاسوسی آمریکاییها در ایران را جمع بندی کنیم، می بینیم احتمال خیلی زیاد داشت که با توجه به وقایع بعدی مثل کودتای پادگان شهید نوژه و آغاز جنگ تحمیلی، فعالیت های آمریکا که در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده، اگر مسئله اشغال انجام نمیشد، شاید این هدف برای آنها محقق میشد.
در این باره نظر امام چه بود؟تفکری در ایران آن زمان وجود داشت مبنی بر اینکه حالا که شاه رفته است کار تمام شد، ولی امام میگفتند که جنایت شاه به خاطر پشت گرمی آمریکاست؛ وقتی جوانان لانه را تسخیر کردند، امام این اقدام را انقلاب دوم نامیدند، در حقیقت با اشغال لانه بخش ضد آمریکایی انقلاب تقویت شد.
اگر ممکن است در مورد انقلاب دوم بیشتر توضیح دهید.اینکه امام (ره) فرمودند انقلاب دوم انقلاب بزرگتری از انقلاب اول و مفهوم پایگاه جاسوسی بدون سفارت را به کار بردند، نشان میدهد که نظر امام این بوده که این مرکز میتوانسته علیه انقلاب اول طراحی کند.
در زمان خلیفه سوم انحراف بزرگی از راه پیامبر پیدا میشود. در این دوره ترکیب طبقاتی جامعه تغییر کرد. به لحاظ امتیاز ویژه برای افراد خاص، ترکیب جامعه اسلامی به هم می خورد. افرادی که ویژه خواری کردند دیگر مثل قبل نبودند تا برای اسلام خود را در اختیار بگذارند. دقیقاً این اتفاق در انقلاب میافتد.
و آن را به شکست بکشاند و این از حرفهای ایشان قابل استنباط است ولی خوب کلاً ما یک بررسی محتوایی روی صحبتهای حضرت امام داشته باشیم بیشتر نگاه مثبت دارند و به همین دلیل است که وقتی بچهها حرف از احتمال حمله نظامی میزنند آن را به شدت رد میکنند، منظورم دیدگاه حضرت امام است که هیچ وقت دنبال نکات منفی نبودند.
خانم رجایی فر! عده ای می گویند ۱۳ آبان به تاریخ پیوسته است! نظر شما چیست؟طبعاً این جور نیست. نشانه آن صحبتهای امام در این مورد است که ۱۳ آبان را آغاز انقلاب دوم میدانند و در حقیقت آن جریان تداوم دارد. انقلاب اول اخراج شاه از ایران و استقرار جمهوی اسلامی بود و حدود ۱۰ ماه طول کشیده است.
ولی انقلاب دوم از زمانی که شروع شد الان حدود ۲۹ سال است که آن تداوم دارد این که چه زمانی تمام میشود روشن است آن زمانی که یا ما به اهداف خود برسیم یا آمریکا. در حقیقت با رجوع به صحبتهای رهبر انقلاب میتوان دید که با توجه به هویت این دو -ایران و آمریکا- نمیتوانیم احتمال سازش بدهیم. به اعتقاد من انقلاب دوم شروع شده و چون هنوز به اهداف خود نرسیده به نوعی به پیروزی کامل دست پیدا نکرده است و هنوز در معرض خطرات و تهدیدات آمریکا هستیم و این کشور منافع خود را تعقیب میکند به علاوه اینکه اساساً با ایران شکل ایدئولوژیک دارد.
اگر آمریکا لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ دانسته است در مقابل در ایران اسلام سیاسی مطرح شده است. مسائل و ارزشهای متفاوتی را برای بشر دنبال میکند. این دو فکر در رویاروی هم هستند به همین دلیل انقلاب دوم تداوم خواهد داشت تا زمانی که به اهداف خود برسد ما آن را پیش خواهیم برد امیدواریم مسئله ای برای منحرف شدن آن پیش نیاید.
برخی افرادی که احیانا در ماجرای لانه حضور داشته اند مانند عباس عبدی؛ با ارائه نظرات خاصی بحث ها را منخرف می کنند. در این مورد توضیح دهید.قبلاً هم در سر مقاله دوکوهه نوشتم و حتی نظر کسانی که در نقطه مقابل فکر من هستند هم را جویا شدیم و بعد در مطلبی به عدم حضور عبدی اشاره کردم. من نمیگویم عبدی با میر دادمادی دوست نبوده است و با او رفت و آمد نداشته است. بچههای لانه حدودا ۴۳۰ نفر بوده اند و ماموریت حفاظت از گروگانها تا اسناد را به عهده داشته اند.
اصلا همه مردم ایران در آن زمان خط امام بوده اند چون همه آنها پشتیبانی کردند. یک نکته ای را برایتان بگویم؛ از تلفنچی های فلان شهرستان تا انجمن اسلامی دبستان یکی از شهرستانها، از بچه ها حمایت کردند. این عمق نفوذ ۱۳ آبان در مردم ایران را نشان میدهد. اصلا کسی با آن مخالفت نکرده است. یعنی سراسر ملت و گروههای شاخص سیاسی کسی مخالفت نداشته است. بگذریم از کسانی که جرئت ابراز مخالفت نداشتند. تمام دانشجویان آن زمان خط امام بوده اند ولی اگر خط امام را اسم خاص بگیریم آن زمان باید به کسانی که شبانه روز خود را در لانه گذراندند بپردازیم کسانی که هفته ای ۲ ساعت بیشتر مرخصی نداشته اند. دو ترم از دانشگاه را در لانه گذراندند و هیچ واحدی نگذراندند. ولی کسانی بودند که با این بچهها ضمن اینکه از اصل ماجرا ابراز پشیمانی نمیکنند ولی امروز حرف از تعامل با غرب میزنند، حرف رابطه با آمریکا و تمایل به غرب پیدا کردند. اینها کسانی هستند که آن جهش طبقاتی برایشان پیش آمده است این افراد دیگر مطالبات گذشته خود را ندارند.
برخی دوستان لانه دوستی نزدیکی هم داشته اند. مثلاً مصاحبه ای در جریان بوده ایشان هم حضور داشتند و عکسی هم گرفته شده است ولی این دلیل نمیشود که جزو آن ۴۰۰ نفر بوده باشند. من از دوستان وی سئوال کردم و همان طور که قبلاً گفتم همه تایید کردند وی چون کار می کرد روزها نبوده و چون ازدواج کرده بود شب ها نیز آنجا نبود.
در مراکزی که در مورد تاریخ نگاری کار می کنند از وی دعوت کردند تا صحبت کند ولی حرف خاصی نزده است که نشان دهند در لانه بوده است. نکته مهم این است که فعال خاص و دائمی لانه نبوده است. ولی خوب صادقانه باید گفت ایشان از فعالان انقلاب فرهنگی بوده است. مثلاً من یادم میآید وی جزء کسانی بود که در دفاع از انقلاب فرهنگی در تلویزیون مناظره میکرد. این خیلی مشخص است. من چون با ایشان هم کلاس و هم رشته بودم، ایشان را خوب میشناسم.
وقتی با یک ترم اختلاف با هم به دانشگاه رفتیم تقریباً تمام درسهای تخصصی دوران کارشناسی را با هم گذراندیم و سال فارغ التحصیلی مان هم شهریور ۶۳ با هم است. پس عبدی کسی نیست که من وی را نشناسم. کسانی از دوستان عبدی بوده اند که حضور داشته اند و آنها را به خوبی به یاد دارم، بنابراین این حرف را به خاطر تقابل سیاسی نمیزنم. ولی وقتی ایشان در سوئیس از حضور لانه ابراز پشیمانی کرد، من در مصاحبه ای با روزنامه کیهان به عنوان یکی از دانشجویان خط امام از این کار وی ابزار انزجار کردم. وی فقط از بچههای نزدیک به موسوی خوئینیها بوده است، ولی از بچههای ۴۰۰ نفر اصلی لانه نبوده است. بگذریم از اینکه حضور یا عدم حضور در لانه ارزشی خاصی ندارد.
پس بحث بر سر چیست؟نکته مهم بحثی است که عبدی در زمانی که به نظرش بحث مردم و تکیه بر مردم و مردم سالاری مهم بوده است یا اقدام به تحریف تاریخ کرده است یا به خاطر بی اطلاعی از جریان لانه در مصاحبه ای نوشتند که امام ۲ یا ۳ روز بعد از اشغال لانه به خصوص بعد از مردم از جریان حمایت کرده اند. ما که در لانه بودیم همان شب اول، اولین پیام امام به ما رسید. صبح ۱۴ آبان ساعت ۱۰ صبح حضرت امام در ملاقات مردمی از بچهها حمایت کردند. پس ایشان در یک اقدام غیر صادقانه و غیر مسئولانه، واقعیت را وارونه نشان داده اند. اتفاقاً تا امام حمایت نکرد مردم حتی خانواده ی خود ما از ما سئوال داشتند. نشریات ۱۵ آبان وجود دارد که نوشتند امام صبح ۱۴ آبان از اشغال لانه حمایت کرده اند.
دلیل این تحریف چیست؟خیلی روشن است. این بچهها در زمانی تکیه اصلی خودشان را روی ولایت فقیه قرار داده اند و پیروی از امام بعدها با رجوع به تفکر غربی که تکیه روی مردم و آرای مردم دارد و سعی دارند نظر ولی فقیه را روبروی نظر مردم نشان دهند. در یک مدل سازی ساده میبینیم کسانی مانند طلحه و زبیر با اینکه در غزوات گوناگون با پیامبر اسلام (ص) بوده اند اما بعدها در مقابل مقام ولایت ایستادند. از لحاظ تاریخی ما این شباهت را داریم. میبنیم که از زمان بعثت پیامبر تا
تمام تحرکاتی که برای ایجاد رابطه با آمریکا صورت میگیرد زیر سئوال است. تا زمانی که آقا این مسئله را اعلام نکردند حق داریم از این مسئله سئوال کنیم و حتی فریاد بزنیم. دولت نهم در مسیر ادبیات امام حرکت میکند اما سئوال ما این است که آیا در مسیر گفتمان امام نگاه با آمریکا در عین نشناختن آن به عنوان قدرت برتر مسلم نیست؟
رحلت ایشان درگیری اصلی پیامبر با کفار بوده است. این در حالی است که جریان نفاق در داخل جبهه اسلام در حال شکل گیری بوده، ولی نفاق حضور سیاسی فعال ندارد و پس از رحلت پیامبر فعالیتهای آنها آشکار میشود.
در رویارویی با اصل مقام ولایت، به نحوی که طلعه و زبیر را از یار پیامبر بودن به آن جا رساند را میتوان بر دیگر مقاطع تاریخ منطبق کرد. به نظر میرسد در زمان خلیفه سوم انحراف بزرگی از راه پیامبر پیدا میشود. در این دوره ترکیب طبقاتی جامعه تغییر کرد. به لحاظ امتیاز ویژه برای افراد خاص، ترکیب جامعه اسلامی به هم می خورد. افرادی که ویژه خواری کردند دیگر مثل قبل نبودند تا برای اسلام خود را در اختیار بگذارند. دقیقاً این اتفاق در انقلاب میافتد. ما دچار این مشکل اساسی بوده ایم که تیم اجرایی در ایران به وجود آمد که با ویژه خواری طبقه جدیدی ساخت. این طبقه جدید، طبقه ای بود که در انقلاب حذف شده بود. در دوره ای دوباره امتیاز توزیع شد، یعنی رانتها اشرافیت مادی ایجاد کرده و خیلی از افرادی که بیرون بودند به خاطر اینکه خودشان از آن نصیبی نبردند به آن اعتراض کردند، به خاطر این که از این نمد به من کلاهی نمیدهد.
اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید؟مثلاً در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، موسوی خوئینیها رئیس مرکز استراتژیک رئیس جمهوری میشود، در حالی است که باید به ظاهر این دو با هم روبرو شوند. تحت آن بیرق حجاریان و میردامادی به خارج از کشور اعزام میشوند. پس این طبقه وارد دولت و مجلس و کلاً قدرت میشوند. در عین اینکه دچار گوناگونی هستند، به سیستم انتقاد میکنند و به این دلیل از قدرت خارج میشوند. در وقت بیرون بودن از قدرت، یکبار دیگر نیروهای خود را جمع میکنند و بار دیگر با تابلوی "خط امامی” و "انتقاد به هاشمی” به صحنه باز میگردند. نارضایتی مردم از شرایط پیش آمده در دولت آقای هاشمی موجب می شود تابلو "خط امام” رای آورد.
بعد از اعتماد مردم، این تابلو پایین میرود و تابلوی "توسعه سیاسی و اصلاحات” بالا میرود و خیلی جالب است بدانید بعد از انتخابات ۸۴، آقای کروبی دوباره اظهار داشته اند که باید تابلوی "خط امام” را بالا ببریم. یعنی گفتند تابلوی "اصلاحات” دیگر جواب نمی دهد. این ها نشان میدهد که این بچهها ضمن اینکه از اصل ماجرا ابراز پشیمانی نمیکنند ولی امروز حرف از تعامل با غرب میزنند، حرف رابطه با آمریکا و تمایل به غرب پیدا کردند. اینها کسانی هستند که آن جهش طبقاتی برایشان پیش آمده است این افراد دیگر مطالبات گذشته خود را ندارند.
البته باید توجه داشت که در جامعه ظرفهای مختلف وجود دارد. یک وقت این آقایان در ظرف ۱۳ آبان بودند ولی امروز در ظرفی دیگر فعالیت میکنند. یعنی اینکه از آن هجرت کرده به جایی دیگر رفته است و رویشهای جدیدی می آیند در آن ظرف قرار میگیرند و همچنان به مبارزه با آمریکا اعتقاد دارند. آنها هنوز به آن مفاهیم پایبندند. دلیل هم روشن است، این مفاهیم کهنه شدنی نیستند. طبق فرموده امام و رهبری ارزشها هر کس برای فاصله گرفتن از این مسئله در عمل، مثل گفتوگو با آمریکا و اجازه باز کردن دفتر در ایران باید دلیل داشته باشد و با مردم در میان بگذارد. مردم به طول عمر نظام این همه هزینه کردند و اندوخته ضد استکباری جمع کرده اند و به عنوان پیشانی ضد استکبار هستیم، اکنون چه چیزی میخواهند به ما بدهند که به این اندازه ارزش داشته باشد؟
کهنگی ندارند ولی ممکن است که زمانی خواهان یک ارزش باشیم ولی بعد نه! این مفهوم تغییر شدن آن ارزشها نیست.
به نظر شما آثار ۱۳ آبان در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت چیست؟در کوتاه مدت تحرکات سیاسی در شورای امنیت و موضع گیریهایی به نفع آمریکا در فضای بین الملل صورت گرفت. تحریمهای سیاسی و اقتصادی و فشارهای از این دست. بعدها مسئله طبس روی داد که با گذشت زمان معجزه آن معلوم میشود و انقلاب را حفظ کرد. شاید حتی اگر به تهران میرسیدند باز موفق نمیشدند، ولی هنرنمایی الهی نشان داد این انقلاب و رهبری تحت حمایت چه قدرتی هستند. این را تاریخ نشان خواهد داد، مانند معجزههایی که در قرآن آمده است. شما شاید بگویید مردم آن معجزهها را دیدند و ایمان نیاورند.
مسئله دیگر اقدام به کودتا در پادگان شهید نوژه بود. همچنین می توان از جنگ تحمیلی نام برد. ملاقاتهایی که بین آمریکا و عراقیها انجام شد با توجه به این نکته که آن زمان با هم ارتباط نداشتند، مهم است، اما میشود یک علت بزرگ جنگ تحمیلی را مسئله ۱۳ آبان دانست. انقلاب اسلامی خیلی بزرگتر از آن است که فقط تشکیل شدن جمهوری اسلامی در ایران را نام ببریم. صدور مفاهیم مبارزه به جهان از نکات مهمی است که باعث شد وقتی انقلاب دوم به آن اضافه شد اثرگذاری آن زیادتر شد. در قلمرو گروههای اسلامی که اندیشه سیاسی آنها به گونه ای است که با قدرت جائر باید مدارا کرد، به یک باره حرکتهای مبارزاتی انجام میشود. موج قوی اسلام سیاسی راه میافتد که با ایجاد این تنش قوی باید شکست میخورد. به همین دلایل جنگ راه افتاد. ایجاد فضای جنگ عرب و عجم، جنگ شیعه و سنی و در مراحل بعد با تولید طالبانها و … چهره اسلام سیاسی را خراب کنند، این اقدامات در جهت حذف و کنترل اسلام سیاسی بود.
جالب است در مسئله جنگ وقتی ایران به یک توازن قدرت می رسد امریکا به یکباره خودش مستقیماً وارد جنگ میشود. هر چند اخبار آن منتشر نشد، اما رویارویی مستقیم صورت گرفت تا جریان ایرباس ایران. این رویارویی هنوز تمام نشده است. امروز پیشرفتها در علوم هسته ای منشا رویارویی است، هنوز تحریمهای اقتصادی صورت میگیرد این ها همه تبعات ۱۳ آبان است.
این به آن معنای ایجاد مشکلات برای مردم نبود، بلکه باید توجه داشت بعد از تاسیس نظامها باید حفظ هویتی آن نظام صورت بگیرد. جمهوری اسلامی با آن هویت اولیه حفظ شد. این همان راه زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) است. حفاظت از این ودیعه وظیفه ماست، حتی اگر کسانی باشند که اهداف دیگری را دنبال کنند و با این اهداف ملت ایران موافق نباشند. آنها اما به خوبی میدانند مردم این ودیعه را قربانی نمی کنند. مخالفها باید بدانند اگر خواهان این ودیعه هستند از همان راهی که ملت آن را به دست آورد باید استفاده کنند، در غیر این صورت مردم به این راحتیها آن را از دست نمیدهند. تغییر نظامها با انتخابات و انتقال آن صورت نمیگیرد.
خانم رجایی فر! در حال حاضر بحث ها پیرامون رابطه با امریکا بالا گرفته است، نظر شما چیست؟اولاً در این سطح از سیاست خارجی، اگر کسی بخواهد این همه منابع انسانی ما که پاک ترین افراد جامعه بودند را هزینه کردیم و به خاطر این درگیری دادیم. در مقابل میخواهد یک ایرلاین مستقیم از تهران تا نیویورک به ما بدهد تا کسانی که میخواهند بروند راحت تر باشد؟ این خواسته چند درصد از مردم کشور ما است؟ آیا این یک سوبسید سیاسی به دهکهای خاص جامعه نیست؟
تصمیم گیری کند، آن فرد قطعاً رهبر انقلاب اسلامی است و تا به امروز ایشان هیچ کجا این جریان را تایید نکرده است، بلکه به مخالفت با آن پرداخته اند. از اول فروردین ۸۵ حضرت آقا در مشهد فرمودند گفتگو با آمریکا بر سر مسائل ایران ممنوع است تا اینکه ایشان در دی ماه ۸۶ فرمودند ایجاد ارتباط با آمریکا به مصلحت مردم ایران نیست و اگر روزی به مصلحت بود بنده خودم اولین فردی هستم که آن را اعلام میکنم که تا هم اکنون اعلام نکردند.
ایشان همچنین فرمودند مسئله ما با آمریکا مسئله ای نیست که با مذاکره حل شود ما و آنها خوب همدیگر را میشناسیم و اساساً با هم سازگار نیستم. پس تمام تحرکاتی که برای ایجاد رابطه با آمریکا صورت میگیرد زیر سئوال است. تا زمانی که آقا این مسئله را اعلام نکردند حق داریم از این مسئله سئوال کنیم و حتی فریاد بزنیم. دولت نهم در مسیر ادبیات امام حرکت میکند اما سئوال ما این است که آیا در مسیر گفتمان امام نگاه با آمریکا در عین نشناختن آن به عنوان قدرت برتر مسلم نیست؟
هر کس برای فاصله گرفتن از این مسئله در عمل، مثل گفتوگو با آمریکا و اجازه باز کردن دفتر در ایران باید دلیل داشته باشد و با مردم در میان بگذارد. مردم به طول عمر نظام این همه هزینه کردند و اندوخته ضد استکباری جمع کرده اند و به عنوان پیشانی ضد استکبار هستیم، اکنون چه چیزی میخواهند به ما بدهند که به این اندازه ارزش داشته باشد؟ این همه منابع انسانی ما که پاک ترین افراد جامعه بودند را هزینه کردیم و به خاطر این درگیری دادیم. در مقابل میخواهد یک ایرلاین مستقیم از تهران تا نیویورک به ما بدهد تا کسانی که میخواهند بروند راحت تر باشد؟ این خواسته چند درصد از مردم کشور ما است؟ آیا این یک سوبسید سیاسی به دهکهای خاص جامعه نیست؟
آنها به صراحت در تحلیلهای علمی و سیاسی اعلام میکنند هدف ما از تاسیس دفتر، براندازی است. میگویند یک گروه در آمریکا طرفدار حمله به ایران است و دیگری طرفدار مذاکره، ولی هدف هر دوشان براندازی است. گروه طرفدار مذاکره میگوید گزینه نظامی جواب نمیدهد. این تحلیل من نیست، گزارش کمیته ای در ایالت متحده امریکا است که به صراحت اعلام میکند.
خیلی از گروههای مردمی و دانشجویی با این مسئله مخالف هستند. آنها خواهان مذاکره اند، چون خودِ مذاکره یعنی پایان آن رویارویی، یعنی به نحوی آشتی. دوم اینکه در مذاکره، شروع به تعیینِ شرط میکنند. این نیست که ما سر یک میز بنشینیم و یک جور لباس بپوشیم، شرایط مذاکره متعادل باشد. عدم توازن در صحنه بین المللی در صحنه مذاکره مورد استفاده قرار میگیرد. به علاوه مهره ۳۰ سال ایستادگی را از دست میدهیم و یکی از عناصر قدرت را سوزاندیم.
در آخر می خواستم نظرتان را راجع به انتقال بسیج دانشجویی به لانه جاسوسی بدانم.این کار یک نماد خوبی است. از من سئوال میکردند که برویم سفارت انگلیس را بگیریم؟ من میگفتم که شما بهتر است مراقب باشید همین سفارت بازگشایی نشود. اقدامات خیلی خوبی را میشود آنجا انجام داد و یک علامت خوب است.