خسرو معتضد گفت: ایران از ابتدای قرن نوزدهم به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت ثالث بود. با آمریکایی‌ها نباید مثل شاه به صورت چاکرانه برخورد کرد بلکه باید با آنها همانطوری که هستند رابطه برقرار کرد و به آنها میدان نداد و گرنه بلایی که بر سر مبارک و "بی‌نظیر بوتو" آوردند سر ما هم می‌آورند.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، اولين سفر حجت‌الاسلام ‌و المسلیمن حسن روحاني ریيس دولت تدبير و اميد به نيويورك مقر سازمان ملل متحد و گفتگوي تلفني وي با باراك اوباما، رئيس‌جمهور آمريكا بار ديگر موضوع روابط ايران و آمريكا را بر سر زبان‌ها انداخت و نظر افكار عمومي را به خود جلب كرد.

هنوز چند روزي از اين اتفاق مهم نگذشته بود كه رهبر معظم انقلاب در ديدار دانش‌آموختگان دانشگاه افسري ارتش در سخنان مهمي فرمودند: «ما از تحرّك ديپلماسى دولت حمايت مي‌كنيم، پشتيبانى مي‌كنيم. در كنار آمادگى‌هاى همه‌جانبه‌ى ملّت ايران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنيّت داخلى، چه از لحاظ استحكام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّك ديپلماسى هم چه در اين قضاياى سفر اخير و چه غير از آن، اهمّيّت مي‌دهيم و از آنچه دولت ما انجام مي‌دهد و تلاش‌هاى ديپلماتيك و تحرّكى كه در اين زمينه مي‌كنند، حمايت مي‌كنيم.»

ایشان افزودند:« البتّه برخى از آنچه در سفر نيويورك پيش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لكن ما به هيئت ديپلماسى ملّت عزيزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبين هستيم؛ البتّه به آمريكايى‌ها بدبينيم؛ به آنها هيچ اعتمادى نداريم. ما دولت ايالات متّحده‌ى آمريكا را دولتى غيرقابل اعتماد مي‌دانيم؛ دولتى خود برتربين، دولتى غيرمنطقى و عهدشكن، دولتى سخت در پنجه‌ تصرّف و اقتدار شبكه‌ صهيونيسم بين‌المللى - كه به‌خاطر رعايت خواسته‌ها و منافع نامشروع شبكه‌ى صهيونيستى بين‌المللى مجبورند با رژيم غاصب و جعلى اشغال‌كننده‌ فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را مي‌گذارند منافع آمريكا، در حالى كه بكلّى منافع ملّى آمريكا با آنچه امروز اينها در حمايت از [آن‌] رژيم جعلى انجام مي‌دهند، منافات دارد؛ از همه‌ى دنيا دولت ايالات متّحده‌ى آمريكا باج مي‌گيرد و به رژيم جعلى صهيونيستى باج مي‌دهد؛ اين حقايق را ما داريم مشاهده مي‌كنيم - به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسئولين خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها مي‌خواهيم كه با دقّت، با ملاحظه همه‌ى جوانب گام‌ها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند. »

انتقاد رهبر معظم انقلاب از برخی رفتارها در سفر رییس جمهور به نیویورک  باب بحث در خصوص مدل و چگونگی رابطه و مذاکره با ایالات متحده را گشود تا کارشناسان نظرات خود در این خصوص را به افکارعمومی ارائه دهند. 

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب پیش از سفر رییس جمهور به امریکا تاکید کرده بودند  اگر هم قرار است مذاکره‌ای انجام شود نباید سابقه دشمن را از یاد برد.

بر همين اساس، خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، در گفتگویی با استاد "خسرو معتضد"، مورخ و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران به بررسي دلايل و زمينه‌هاي ورود آمريكايي‌ها به ايران پرداخته است.

در ابتدا از تاريخچه ورورد آمريكايي‌ها به ايران برايمان بگوئيد و اينكه هدف اصلي آن‌ها از برقراري روابط با ايران چه بوده است؟

اولین بار پای آمریکایی‌ها به ایران در دوران شاه سلیمان صفوی  باز شد و آنها یک کشیش پروتستان را به ایران فرستادند که چندان اطلاع دقیقی از سرنوشت او موجود نیست. 

شخصی به نام عبدالطیف بن ابیطالب شوشتری همزمان با فتحعلی شاه قاجار در کتاب خود به نام تحفه العالم كه در سال 1216 ه.ق و اوایل قرن نوزدهم برای تجار و بازرگانان علاقمند به زبان فارسی در  هندوستان نوشته بود به تاریخ کریستوف کلمب اشاره کرده است. این کتاب در نهایت به ایران آورده شده و بدينوسيله پادشاهان ایران اطلاعاتی درباره آمریکا کسب کردند.

قدما معتقد بودند درترکیه  کشوری هست به نام "ینگه دنیا"یعنی دنیای جدید كه در آن زمان  اين تعبير براي آمریکا بكار برده می‌شد. 

جیمز موری در کتاب خود به نقل از فتحعلی شاه قاجار می‌نویسد: اگر ما در تهران نقطه‌ای را بشکافیم به جایی می‌رسیم که بدون عبور از دریا و سوار شدن بر کشتی به آمریکا می‌رسیم. ناصرالدین شاه قاجار هم خیلی تلاش کرد که پای آمریکایی‌ها به ایران باز شود. 

اولين مراودات تجاري ميان ايران و آمريكا در چه دوراني صورت گرفت و كيفيت آن چگونه بود؟

ناصر الدین شاه علاقه زیادی به برقراری رابطه با آمریکا داشت و در اوایل سلطنت او بود كه اولين قرارداد تجاري بین ایران و آمریکا بسته شد. امیر کبیر،‌ صدر اعظم ناصرالدين شاه اين قرارداد رسمي میان ایران و آمریکا را پاراف کرد و بعد در استانبول امضا شد. بر اساس این قرارداد دولت آمریکا اجازه داشت و می‌توانست به همه دریاچه‌ها و رودخانه‌های ایران کشتی بفرستد و ما هم اگر کشتی داشتیم می‌توانستیم وارد آب‌های آمريكا و رودخانه می سی سی پی کنیم و کشتیرانی کنیم.

یکی دیگر از قراردادهای میان ایران و آمریکا موضوع حفر چاه "آرتزین" است که ناصرالدین شاه به دلیل خشکسالی و کمبود آب در ایران، حفر این چاه را به آمریکایی‌ها سپرد. 

دولت ایران بعد از مدتی به وسیله میرزا آقا خان نوری، مصوب می‌کند که با آمریکا رابطه داشته باشیم. در زمان ناصرالدین شاه و صدر اعظمی میرزا آقا خان نوری، با این که انگلیسی‌ها زیاد نظر خوشی  نداشتند ولی ميرزا آقا خان نوری، قرارداد با آمریکا را امضا مي‌كند.

علت انعقاد قراردادهاي متعدد ميان ايران و آمريكا آن هم در شرايطي كه انگليس با اين موضوع مخالفت مي‌كرد چيست؟


علت بستن قرارداد میان ایران و آمریکا به خاطر تامین امنیت جزایر ایران در منطقه خلیج فارس است. در آن مقطع به پادشاه عمان امام مسقط می‌گفتند که مدام به جزایر ایرانی حمله می‌کرد و چون دولت آمریکا ناوگان جنگی مناسبی داشت قرار شد که آنها از جزایر ایران در خلیج فارس و بویژه بحرین حفاظت کنند، بر همين اساس انگلیسی‌ها از این که رابطه ایران با آمریکا خوب شده بود بسیار ناراحت و ناراضی بودند.

همچنین آئین‌نامه جمیز مونروئه (رئیس جمهور آمریکا) از جمله قراردادهاي دو جانبه میان ایران و آمریکا است كه در استانبول امضا و منعقد می‌شود.

روابط سياسي ميان ايران و آمريكا يا همان تبادل سفير در چه دوراني صورت گرفت؟ آيا علاقه‌اي ميان دو طرف براي  نزديكي روابط در این خصوص و جود داشت؟

صدرالسلطنه معروف به حاجی واشنگتن، شانزدهمین فرزند میرزا آقاخان نوری و اولین سفیر ایران در آمریکا در زمان ناصرالدین شاه است که چون در روز عید قربان به واشنگتن رسید و در آن کشور گوسفند قربانی کرد، به حاجی واشنگتن معروف شده است.حاجی محمد علی سیاح محلاتی از دیگر مسافرانی است که به آمریکا رفته است. او دیدارهایی با ژنرال گرمن که دو دوره رئیس جمهور آمریکا بود داشته است.

بنجامین هم به مدت دو الی سه سال سفیر آمریکا در ایران بوده است. ناصرالدین شاه خیلی آرزوی سفر به آمریکا را داشت و همیشه تلاش می‌کرد که روابط ایران با آمریکا خوب و حسنه باشد. ناصرالدین شاه مدام تلاش می‌کرد که ناوگان آمریکا به خلیج فارس بیاید اما انگلیسی‌ها همیشه با این موضوع مخالفت می‌کردند.

برخلاف اینکه پادشاهان قاجار علاقه بسیار زیادی برای سفر به آمریکا داشتند اما برعکس آن، آمریکایی‌ها علاقه‌ای به نزدیک شدن به پادشاه و دولت ایران نداشتند و آن چیزی که آمریکایی‌ها را به ایران سوق داد، موضوع نفت در قرن بیستم بود.

ديدگاه روسيه نسبت به روابط  ايران و آمريكا چگونه بود؟

اولین ژاندارمری در ایران در زمان احمد شاه قاجار توسط مورگان شوستر آمریکایی راه اندازی شد و اين شخص موضوع گرفتن مالیات از کسانی که مالیات پرداخت نمی‌کردند را در دستور کار خود قرار داد. شوستر در نهایت با فشار روس‌ها از ایران می‌رود که در آن مقطع عارف قزوینی که از این موضوع ناراحت بود تصنیفی درباره شوستر سرود که باعث ایجاد شور و هيجان در بین مردم شد. همچنین با روی کار آمدن عین الدوله، حاکم تهران که به شدت طرفدار روس‌ها بود، تجار و بازرگانان آمریکایی مورد حمله قرار می‌گیرند. شوستر هم وقتی به آمریکا می‌رود کتابی تحت عنوان "اختناق در ایران" می نویسد که در آن کتاب تمام بدبختی‌های ملت ایران به تصویر کشیده شده است.

آمریکایی‌ها بویژه بعد از کودتای 1929علاقه بسیار زیادی داشتند که بر سر چاه‌ها‌ی نفت شمال ایران سرمایه‌گذاری کنند؛ این موضوع با مخالفت و نگرانی شدید انگلستان مواجه بود. شخصی به نام "هوشتیا" که گرجی بود، امتیاز نفت ایران در شمال را از سپهسالار می‌خرد و قرار می‌شود که موضوع بهره برداری از نفت شمال ایران به آمریکایی ها واگذار شود. این موضوع هم  با مخالفت انگلیسی‌ها روبرو می‌شود و اعلام می‌کنند که به هیچ وجه اجازه این کار را به آمریکایی‌ها نخواهند داد. انگلیسی‌ها مدعی بودند که چون امتیاز بهره برداری و ایجاد خطوط لوله انتقال نفت ایران در خلیج فارس در دست شرکت استات اویل بریتانیایی‌هاست، اگر نفتی هم در شمال ایران کشف شود آنها اجازه بهره برداری و انتقال آن را به کسی نخواهند داد. با دخالت دولت روسیه تزاری، ماجرای اختلافات ایران، انگلیس و آمریکا بر سر بهره‌برداری از چاه‌های نفت شمال، حدود دو سال ادامه پیدا می‌کند.

پس از پايان  حكومت قا جار و آ غاز دوران حكومت رضا خان پهلوي، روابط ايران و آمريكا چگونه بوده است؟

در زمان حکومت رضاخان و ریاست جمهوری روزولت در آمریکا که روابط سیاسی و اقتصادی میان دو کشور در بهترین شرایط خود قرار داشت، جلال غفار، سفیر ایران در آمریکا که یک زن انگلیسی داشت در حین تخلف رانندگی و درگیری با مامور پلیس، بازداشت می‌شود که این موضوع با بازتاب‌های بدی در رسانه‌های آمریکایی مواجه شده و انعکاس این خبر به تهران باعث خشم رضاخان و صدور دستور قطع روابط میان ایران و آمریکا می‌شود. 

همچنين در زمان جنگ جهانی دوم و همزمان با  ورود سربازان شوروی و انگلیس به ایران، آمریکایی‌ها مجبور  شدند که از ایران خارج شوند.  
از اقدامات قابل توجه آمریکایی‌ها در ایران تاسیس رادیو بود. هر دو هفته یک بار یک هواپیما به ایران می‌آمد که با خود 5 هزار صفحه گرامافون برای پخش از رادیو می‌آورد.

ویلکی، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا در کتاب خود با نام "یک دنیا" می نویسد که یک بار به تهران آمدم و محمدرضا شاه من را به دانشگاه افسری، باشگاه افسران و غیره برد و با غرور می‌گفت که اینها را پدرم ساخته است و من هم در جواب او گفتم که پدر شما هیچ کاری برای این مملکت و مردم نکرده است. وی در حضور محمدرضا شاه از او انتقاد کرده و می‌گوید که شما این همه برای خود کاخ ساخته‌اید در حالی که آب لوله کشی و تمیز در تهران وجود ندارد و مردم به بیماری‌های کچلی، تراخم و غیره دچار شده‌اند.

در شرايط فعلي و با توجه  به گذر 3  دهه از انقلاب اسلامي نگاه ما به آمريكا چگونه بايد باشد؟

ایران از ابتدای قرن نوزدهم به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت ثالث بود. با آمریکایی‌ها نباید مثل شاه به صورت چاکرانه برخورد کرد بلکه باید با آنها همانطوری که هستند رابطه برقرار کرد و به آنها میدان نداد و گرنه بلایی که بر سر مبارک و بی‌نظیر بوتو آوردند سر ما هم می‌آورند.

در زمان رضا شاه کسی جرات نداشت به سفارت خانه کشورهای روسیه و فرانسه برود اما در سال‌های آخر عمر پهلوی، همه به درگاه آمريكا تعظیم می‌کردند و ما نباید این طورباشیم.  
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۴:۳۲ ۱۲ آبان ۱۳۹۲
درووووووود بر استاد معتضد
افرین
همین است
حرف حساب جواب ندارد
آخرین اخبار