مشاور رئیس‌جمهور در دولت‌های نهم و دهم با بیان اینکه اروپایی‌ها می‌گفتند سیاه پوست‌ها انسان نیستند، گفت: نژاد پرستی و تکبر از ریشه‌های اصلی تمدن غرب است.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشاه خبرنگاران، بسیار تعجب‌آمیز است که فرزند آدم در طول چندین قرن اخیر  تنها 260 سال در صلح و آرامش به سر برده و همواره جنگ را برادر ناتنی خود دیده است.

جنگ و خونریزی گاهی اوقات در بین تمدن‌ها وجود داشته اما تمدن غرب در طول تاریخ بشریت بیشترین تجاوز، جنایت و نسل‌کشی را در پرونده سیاه خود ثبت کرده است؛ تمدنی آکنده از ظلم و استعمار و حق کشی که همواره تلاش کرده با ابزارهای رسانه‌ای و روانی، خود را مظلوم و بی‌گناه جلوه دهد.
 
گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران برای ریشه‌یابی این خوی "سلطه" و "خودبرتر بینی" گفتگویی داشته با استاد"مهدی کلهر" مشاور رئیس‌جمهور در دولت‌های نهم و دهم که مطالعات گسترده‌ای در زمینه ماهیت تمدن غرب انجام داده است.
 
تفکر بر مبنای غربی و مادی آن  از چه زمانی شکل گرفته است؟

کلهر: تاریخ انسان اروپایی ممکن است به چندین هزار سال هم برسد اما تفکر غرب به لحاظ پیشینه سیاسی، فکری و فلسفی به سال‌های پیش از میلاد مسیح و دوران تمدن آتن باز می‌گردد، اتفاقا تاریخ تعارض تفکر غربی با تفکر میانه و فلسفه شرق نیز در همین دوران ریشه دارد.
 
درباره تمدن میانه و تفکر شرق کمی بیشتر توضیح دهید.

کلهر: از حدود 2500 سال پیش تا کنون، جهان را می‌توان به سه بخش  و سه تمدن تقسیم کرد؛ یکی تمدن غرب که از لحاظ جغرافیایی به شرق مدیترانه می‌رسد واز نظر جهان‌بینی"دنیا طلب" و به عبارتی "مشرک" است از نظر خلق و خو نیز "ستیزه جو" و "خون ریز" می‌باشد.

این خط سیر را از الهه‌های یونان باستان و میادین گلادیاتوری می‌توانید تا همین امروز دنبال کنید.
 
دیگری تمدن یا جهان میانه است که از دریای خزر تا زیر خط استوا امتداد دارد و قدمت آن به بیش از 5000 سال می‌رسد، تمدنی "صلح جو" که نگاهی "توحیدی" دارد و به دنبال برقراری حکومت صالحان است.

یکی هم تمدن شرق که با مرز تقریبی نصف‌النهاری از پاکستان شروع می‌شود و تا چین ادامه پیدا می‌کند؛ تمدنی که "دنیا گریز" است و گوشه‌گیر و از این جهت یک حالت معنوی در آن پدیدار شده است اما همین تمدن شرق نیز بت‌پرست است و گاه خونریز.
 
شاید بتوان گفت که این عبارت آیه نور "لا شرقیه و لا غربیه" نیز دال بر رد هر دو تمدن شرق و غرب است زیرا هر دو تمدن شرک آلود و بت‌پرست بوده‌اند، تعامل تمدن غرب با 2 جهان دیگر به ویژه تمدن میانه چگونه بوده است.

جهانی که تعادلی بین دنیا طلبی و آخرت جویی است یک معمای دست نیافتنی برای غرب است و مورخان یونانی همواره با حسرت به ایرانیان نگاه کرده و از آنها به"مردان پولاد و آتش" تعبیر می‌نمودند.

در دوران مختلف رویکرد آنها تفاوت داشته اما همواره حسادت آنها به "مردان پولاد و آتش" موجب شده است تا با کینه‌توزی و جنگ‌طلبی در برابر جهان میانه صف آرایی کنند.
 
نقش ادیان در تاریخ غرب و تطوری که پیدا کردند چگونه بود؟

کلهر: تمدن غرب در امتداد تفکر الهی یا آموزه‌های پیامبران توحیدی نیست بلکه شالوده فکری آنها کسب قدرت و ابهت دنیایی به روش فراعنه مصر است.

آنها ریشه فراماسونری خود را در مصر باستان جستجو می‌کنند و شواهد آن را اکنون در ابلیسک خیابان شانزلیزه پاریس و برج شصت طبقه واشنگتن می‌بینید، غرب اگر چه مسیحیت را پذیرفت اما با پیشینه خود تلاش کرد که مسیحیت مورد علاقه خود را ایجاد کند، به عبارت دیگر؛ غرب تلاش نکرد تا آموزه‌های الهی و دینی را دریافت کرده و خود را با آن منطبق کند بلکه خواست تا از قدرت دین بهره ببرد و اهداف و خواسته‌های خود را پیاده سازد، شاید به همین خاطر است که رهبانیت مسیحی را ایجاد می‌کند.
 
در پی همین نوع نگاه غرب است که  شرک به سراغ مسحیت می‌آید و مسیحیتی که قدرت حکومتی را باور دارد با یک انتقاد با پروتستانتیز روبرو می‌گردد و در این امتداد به رنسانس و نفی مسیح می‌رسد آنگاه است که اندیشمندان غرب با مراجعه به کتابخانه‌های مسلمانان در پی یافتن عظمت یونان باستان می‌گردند.
 
ولی در رنسانس شاهد حذف کلیسا و پاپ نیستیم؟

کلهر: بله، به نظر من رنسانس در ابتدا می‌خواست ادیان و حتی پیامبران را کنار بزند اما توان آن را نداشت و در عالم واقع به اینکه کلیسا به خردش بپردازد و هنرمند به هنرش و قیصر به فرمانروایی رضایت داد.
 
آیا ریشه این رفتار را اومانیسم می‌دانید؟

کلهر: نخیر، حماقت، تعصب و عقب‌ماندگی بیش از حد کلیسا از دوران خود، باعث انزوای کلیسا شد و واتیکان جایگاه خود را به عنوان "هدایتگر و معلم" از دست داد.

پس از آن با احیایی روح آتنی در غرب به عنوان جایگزین اعتقاد خدا محور،  کم کم خود محوری جای خدا محوری می‌نشیند و از مسیحیت تنها یک صلیب و ردا باقی می‌ماند و از این دوران است که برده‌داری و نژادپرستی به اوج خود می‌رسد.
 
اما نگاه اومانیستی که انسان را محور می‌داند چگونه نژادپرست می‌شود؟

کلهر: نژادپرستی و نگاه ناسیونالیستی بیشتر محصول نگاه اومانیستی است و بازگشت به الهه‌های یونان باستان دارد.

ارزش‌های جاهلی یونان، متکبرانه است؛ آنها خود را "نژاد برتر" می‌دانند و ما بقی نسل انسان را به بردگی می‌پذیرند، حتی در دورانی دانشمندان اروپایی می‌گفتند که سیاه پوستان انسان نیستند چرا که موی سرشان مانند پشم گوسفندان است! پس باید با آنها به صورت موجوداتی ما بین انسان و حیوان رفتار کرد، فاجعه این جاست که این حرف، مجوز بیش از یک قرن برده فروشی  به خصوص در انگلستان است.

شما ببینید! وقتی مردم آمریکا با شرکت در جنگ‌های افغانستان و عراق مخالفت می‌کنند برای این است که سربازان آمریکایی کشته یا مجروح نشوند! نه برای اینکه عراقی‌ها و افغان‌ها انسان هستند و نباید آنها را کشت.
 
یا دولت آمریکا به این بهانه که امنیت مردم ایالات متحده باید حفظ شود لشگرکشی می‌کند و امنیت ده‌ها کشور را از بین می‌برد و انسان‌های بی‌گناه بسیاری را می‌کشد تنها به این بهانه که امنیت ما آمریکایی‌ها باید حفظ شود! ببینید این نوع نگاه چقدر نژاد پرستانه و احمقانه است.
 
این نگاه از بالا به سایر ملل، زیر بنای بینش اومانیستی غرب با سایر انسان‌هاست و آنها -مخصوصا آمریکایی‌ها- سال‌هاست که با فیلم وسریال و هواپیما و ناوشکن می‌گویند ما پروردگار اعلی جهان هستیم.
 
آیا رفتار امروز آمریکایی‌ها هم متاثر از تمدن  "آتنی" است؟

کلهر: آمریکایی‌ها تا حدود جنگ جهانی دوم بسیار متدین‌تر از اجداد اروپایی خود بودند و این ناشی از هجرت اولین آنگلوساکسون‌ها به آمریکاست که به نام "پیوریتن" شناخته می‌شدند.

پیوریتن‌ها همزمان با صهیونیست‌های مسیحی که پایبند آموزه‌های تورات بودند آمریکا را سرزمین موعود می‌پنداشتند و با ایستادن در مقابل انگلیسی‌ها ایالات متحده را بنا کردند، آنها به دنبال یک قدرت بزرگ و شیطانی بودند.

یکی از شاخصه‌های تمدن باستان، الهام از حیوانات برای درس گرفتن بود، روباه به عنوان حیوانی حیله‌گر نماد انگلستان بود و شیر به عنوان قدرت و صلابت نماد امپراتوری ایران؛ به همین جهت صهیونیست‌ها و فراماسون‌ها آمریکا را ترکیبی از شیر و روباه می‌دانند.

اکنون هم این روند را می‌بینیم که برای مثال شما فاکس نیوز و کمپانی فیلم سازی فوکس قرن بیستم و متروگلدین را با آرم شیر می‌بینید.
 
آمریکا صد سال قبل دارای الگو‌های مذهبی بود، نام شهرها سان فرانسیسکو و نام فرزندان از اسامی مقدس ادیان ابراهیمی گرفته می‌شد اما اکنون حتی ساختمان‌های آمریکا بر گرفته از معابد روم و یونان باستان است و در نام گذاری‌ها الهه‌های مثل آپولو  و هرکولس مطرح است؛ این به معنای آن است که آمریکا به دنبال "آتنی" شدن حرکت می‌کند.
 
پس آمریکای فعلی ترکیبی از تمدن یونان و رم غربی است؟

کلهر: بله، البته یادمان باشد که اگر چه تغییر زیادی در نگرش‌های فرهنگ و هنر و سیاست به وجود آمده اما در سیاست خارجی همان رقیب دیرینه یونان، دوباره مورد کینه‌توزی آمریکا قرار گرفته است؛ یعنی "مردان پولاد و آتش" و تمدن ایران هنوز مورد کینه و دشمنی است.

برخی امروز دم از مذاکره با آمریکا می‌زنند و این راه را حلال مشکلات ایران معرفی می‌کنند، نظر شما در این باره چیست؟

کلهر: هیچگاه توحید و شرک نمی‌توانند کنار هم بنشینند و سازش کنند؛ چون "جمع اضداد" هستند و ترکیبشان محال؛ البته می‌توان با تعیین مرزهای مشخص به آتش بس یا مصالحه رسید که این به معنی رفع کدورت‌ها نیست.

کدورت‌ها و اختلافات مبنایی یا رفتاری همچنان باقی است اما برای مدتی می‌توان به یک آتش بس رسید! اتفاقی که در زمان پیامبر عزیز اسلام نیز افتاد.

پیامبر هیچگاه کفر را قبول یا تایید نکردند یا از رسالت خود کوتاه نیامدند و حرف‌هایشان را تغییر ندادند اما برای مدتی با کفار، صلح‌نامه امضا کردند.
 
من معتقدم که غرب امروز و در رأس آن آمریکا نماینده یک تمدن نفسانی وشیطانی است و اختلاف ماهوی با تمام تمدن‌های برخاسته از ادیان الهی دارد و جمع این دو به لحاظ عقلی محال است مگر اینکه یکی در دیگری مزمحل شود و خدا نکند که این "مردان پولاد و آتش" باشند که در گرداب تفکر شیطان مستحیل می‌شوند؛ انشالله.

انتهای پیام/
 

برچسب ها: مهدی ، کلهر ، تمدن ، غرب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار