این گزارش به منظور معرفی و شناساندن بیشتر شهدای محراب و رفع شبهات مربوط به ترتیب‌بندی نام کسانی که پس از امام اول شیعیان(ع) تاج زرین شهادت را در فواصل زمانی مختلف بر سر نهاده‌اند، تهیه شده است.

خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، به منظور معرفی و شناساندن بیشتر شهدای محراب به مناسبت دهه "محرم‌الحرام" سعی در رفع شبهات مربوط به ترتیب‌بندی نام کسانی که پس از امام اول شیعیان "علی‌بن‌ابیطالب" تاج زرین شهادت را در فواصل زمانی مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل رشادت‌ها و مجاهدت‌های فراوان در راه اسلام و انقلاب بر سر نهاده‌اند، داشته، گزارشی را با محتوای ذیل تهیه کرده است.

اولین شهید محراب

شهادت در محراب ميراث ماندگار اولين شهيد محراب "اميرالمؤمنين علي‌بن‌ابيطالب" است، كه در سال چهلم هجري اتفاق افتاد و آن حضرت توسط يكي از خوارج به نام "ابن ملجم مرادي" ـ لعنة الله عليه ـ در مسجد كوفه در شب نوزدهم ماه رمضان هنگام اقامه نماز صبح ضربت خورده و در شب بيست و يكم ماه رمضان از دنيا رفت و مدت عمر شريفشان شصت و سه سال بود و در شهر نجف اشرف مدفون است.



دومین شهید محراب

"آيت‌الله محمدعلي قاضي طباطبايي"متولد سال 1293 در شهر تبریز دومین شهید محراب با تاثیرگذاری بر مردم این شهر برای رسیدن به اهداف والای انقلاب اسلامی، گام‌های موثری برداشتند و تا جایی که راهنمایی این شهید در مسائل سیاسی و انقلابی زبانزد عام و خاص بود و این مسئله را می‌توان در پرونده‌های قطور به جای مانده از ساواک مشاهده کرد و وی در سال 1341 با آغاز نهضت انقلاب اسلامي، هدايت نهضت مردم را در شهر آذربايجان را تا پيروزي انقلاب اسلامي برعهده گرفت و در این میان نباید از نقش وی در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز غافل ماند.

مطالعات تبلیغاتی و اطلاعات ادبی شهید به تصریح دوستان و آشنایان وسیع و کم‌نظیر بود و بدلیل تسلط به زبان عربی، مقالاتی را به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی نیز می‌نگاشت و تا جایی که بسیاری از این مقالات در مجلات کشور مصر چاپ می‌شد.

تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی، ایفای نقش در راه‌اندازی استانداری‌ها، فرمانداری‌ها و ادارات استانی و رسیدگی به محرومان و مستضعفین از جمله مسائلی لست که وی از آنها در طول مبارزه غافل نماند.

شهید قاضی تنها نماینده تام‌الاختیار حضرت امام خمینی(ره) در تبریز بود و وی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات رژیم صهیونیستی در یک سخنرانی علنی نام امام خمینی(ره) را به عظمت و عزت بر زبان آورد و به شهرهای مختلف تبعید می‌شد تا اینکه بعد از سالها رنج و مبارزه در دهمین روز آبان ماه سال 1358 در روز عيد قربان، در خطبه نماز گفت: «مرا تهدید به قتل می‌کنند. من از شهادت نمی‌ترسم و آماده‌ام و از خدا می‌خواهم.» سرانجام در‌‌ همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء و در راه مراجعت به منزل، توسط منافقی از گروهک ضالّه فرقان به شهادت رسید و در ۶۵ سالگی به لقای معبود شتافت.(اینجا)



سومین شهید محراب


شهيد "آيت‌الله سيد اسدالله مدني" در يكي از روزهاي سال 1293 هـ.ش در دهخوارقان (آذرشهر) در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود و عشق و ارادت پدرش به "امير مؤمنان علي (ع)" او را بر آن داشت تا براي فرزندش يكي از القاب آن حضرت يعني (اسدالله) را نام بگذارد.

تقوا و روح پيراسته او هرگز اين اجازه را به وي نمي‌داد كه او را (آيت‌الله) خطاب كنند و به اطرافيانش مي‌گفت: ‌شما چه حجتي داريد كه به من آيت‌الله مي‌گوييد؟! و يا حتي در زماني كه در شهر نجف مشغول فعاليت بود، عده‌اي از وي خواستند تا رساله‌اي را بنويسد كه با مخالفت از سوي آيت‌الله مدني مواجه شدند چرا كه معتقد بود كه مرجعي چون حضرت آيت‌الله خميني(ره) وجود داشت كه همه بايد همه از ايشان تقليد مي‌كردند.

آیت‌اللّه مدنی از جمله مجاهداني بود كه نخستین فعّالیّت سیاسی و اجتماعی خود را در ستیز با فرقه گمراه بهائیت قرار داد و و مبارزات ضد بهائيت را تشديد كرد و هنگامي كه "شهيد نواب صفوي" در نجف اشرف به فكر مبارزه با كسروي‌گري افتاد، آيت‌الله مدني كه از اساتيد حوزه‌ نجف بود، پس از مطلع شدن از مبارزات نواب صفوي، عليه اين فرقه و عدم هزينه‌هاي لازم از سوي اين شهيد براي مبارزه، با فروش كتاب‌هاي خود كمك بزرگي را به نواب صفوي در مبارزات اسلامي مي‌كند. به گونه‌اي كه دوستانش مي‌گويند، اسلحه‌ نواب از پول كتاب‌هاي شهيد آيت‌الله مدني بود.

بعد از پيروزي انقلاب، آيت‌الله مدني از سوي مردم همدان به نمايندگي مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آيت‌الله قاضي طباطبائي از سوي امام خميني(ره) به سمت امام جمعه و نماينده امام در تبريز منصوب شد. شهيد مدني بعداز ظهر روز جمعه، بيستم شهريور سال 1360ش پس از آنكه خطبه‌هاي نماز جمعه به پايان رسيد در سن 67 سالگي توسط منافقين به شهادت رسید.(اینجا)




چهارمین شهید محراب


"آيت‌الله عبدالحسين دستغيب"، وي به سال 1288ش در شيراز متولد شد و در 12 سالگي پدرش را از دست داد و از آن تاريخ به بعد سرپرستي خانواده را به عهده گرفت. وي پس از اتمام دروس سطح به منظور ادامه تحصيلات راهي نجف اشرف شد و پس از هفت سال موفق به كسب درجه اجتهاد شد و پس از بازگشت به شیراز در كنار تعليم و تربيت از مبارزه سياسي با رژيم دست نشانده پهلوي غافل نبود و در حركت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس عليه رژيم شاه نقش بسيار مهم و مؤثري داشت، افشاگري‌هاي بي‌پروا و بموقع او، حركت‌هاي اسلامي مردم فارس را عمق بيشتري مي‌بخشيد.

او در سخنراني‌هاي خويش مردم را از توطئه‌هاي رضاخان چون كشف حجاب و كوشش در به انزوا كشاندن روحانيان آگاه مي‌ساخت و ساواك به خاطر آشتي‌ناپذيري وي،‌ ممنوع‌المنبرش كرد، در پي همه‌پرسي فرمايشي ششم بهمن 1341 براي رسميت بخشي به انقلاب سفيد محمدرضا شاه، اجراي سياست‌هاي ارضي آمريكا در ايران و فروپاشي نظام اقتصادي خودكفاي كشور، محکومیت و حرام خواندن تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی که به دستور اسراییل انجام گرفت.

در آن زمان نوار سخنرانی‌های وی تا اقصی نقاط ایران منتشر می‌شد. با وجود سختی‌های فراوان حاضر به مذاکره و  مصالحه با رژیم پهلوی نشد و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند و با آغاز حكومت نظامي و پس از رويداد جمعه سياه يا كشتار خونين هفده شهريور 1357 در ميدان شهداي تهران، ماموران ساواك شبانه به سراي وي در شيراز ريختند و او را در حال بيماري و تب بازداشت کردند.

پس از پیروزی انقلاب به نمایندگی اول فارس در مجلس خبرگان انتخاب شد و همزمان به درخواست اهالی شیراز و فرمان امام خمینی امامت جمعه را عهده دار شدند و مشغول خدمت به مردم مستضعف بودند و وي از جمله امام جمعه‌هايي بود كه در برابر كجروي‌هاي ابوالحسن بني‌صدر، نخستين ریيس جمهور ايران قد برافراشت و در تاریخ بیستم آذرماه 1360  هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست منافقین  به اجداد طاهرینش پیوست و پيكر پاك شهيد دستغيب در آرامگاه خاندان دستغيب در كنار بارگاه ميرسيداحمد ملقب به «شاه چراغ»، پسر بزرگ امام موسي‌كاظم و برادر امام رضا(ع)، به خاك سپرده شد.



پنجمین شهید محراب

شهید "آیت‌الله عطاء‌الله اشرفی اصفهانی" در سال 1323 هجری قمری در یك خانواده روحانی در خمینی‌شهر دیده به جهان گشود. وی تنها فرزند ذكور "حجت‌الاسلام والمسلمین میرزا اسدالله" بودو وی پس از گذراندن تحصیلات عالیه در حوزه علمیه قم بنا به دستور مرجع بزرگ جهان شیعه، " آیت‌الله العظمی بروجردی" جهت تبلیغ و نشر معارف و احكام دین و تقویت بنیه دینی به استان کرمانشاه هجرت کرد این درحالی بود که رژیم طاغوت به روحانیان و سخنرانی‌های روحانيون، بسیار حساس بود، اما این شهید با شجاعت فراوان، همچون ديگر انقلابيون مسایل سیاسی روز را برای آگاهی مردم بازگو می‌کرد.

هنگام اوج‌گيري‌ نهضت اسلامي در سال 1356، شهيد اشرفي اصفهاني در کرمانشاه، فرماندهي مبارزات مردمي را عهده‌دار شد و با دعوت از روحانيون مبارز در هدايت مردم، نقش مؤثري در نهضت امام خميني(ره) ايفا کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه و پشتیبانی جبهه‌های جنگ، آیت‌الله اشرفی نیز با مهم توصیف كردن مسئله جنگ، در مدت 25 ماه با حضور در جبهه‌ها علي‌رغم كهولت سن مسافت‌های طولانی و راه‌های صعب‌العبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید در مناطق جنگي مختلفي همچون ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار  با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار مي‌پیمود و در تمام خطبه‌های نماز جمعه، با ايراد سخنراني به تقویت روحیه سپاهیان اسلام پرداخت.

ترور شخصيت‌هاي تاثيرگذار مذهبي و سياسي برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی از سوي دشمنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از نمونه‌هاي قابل ذکري است که از آن زمان تاکنون مشاهده مي‌شود و سرانجام پس از دو بار ترور ناکام، در بيست و سوم مهرماه سال 1361 در مسجد جامع کرمانشاه در محراب نماز، تاج زریّن شهادت را بر سر نهاد.(اینجا)



ششمین شهید محراب

 "آيت‌الله محمد صدوقي"، در سال 1327 هـ. ق ديده به جهان گشود و از آغاز تحصیل و تدریس، با امام خميني(ره) آشنا شد. وي در دوراني كه فدائيان اسلام مبارزات مسلحانه خود را بر عليه رژيم ديكتاتور شاه آغاز کردند، حمايت‌هاي بسياری کرد. شهيد صدوقي، كسي بود كه وقتي رضاخان قلدر در شهريور 1320 با ماشين مخصوص خود از ايران فرار مي‌كند و در سر راه خود در يكي از دهات اطراف قم، به باغي كه آيت‌الله صدوقي در آن اقامت داشته‌اند براي استراحت وارد مي‌شود كه اين شهيد، آن خائن را با خفت و خواري از باغ بيرون مي‌كند.

شهيد صدوقي با آغاز نهضت عظيم در سال‌هاي 41 و 42 بعد از آن، مبارزات سياسي خود را ادامه مي‌دهند. وی را بجرأت ميتوان سرسخت‌ترين و پر قدرت‌ترين مخالفان خطوط انحراف، ارتجاعي و ملي‌گرائي و ليبراليسم و امثال اينها دانست و اقامت شيخ‌محمد صدوقي در قم همزمان با چهارمين سال حكومت استبدادي و دست نشانده رضاشاه بود. رضاشاه در اين زمان به پيروي از آتاتورك در تركيه مخالفت خود را با روحانيان فزوني بخشيد. وي مانند ترك‌ها به باستان‌گرايي، ملي‌گرايي دروغين و گسترش ارزش‌هاي فرنگي و غربي در راستاي حاكميت كفار مسيحي غربي بر سرزمين‌هاي اسلامي مي‌پرداخت که صدوقي با وجود جو ضد اسلامي حاكم، در قم نشست‌هاي مذهبي برپا مي‌كرد و خانه وي پناهگاهي براي مخالفان حكومت پهلوي از جمله شهيد نواب صفوي و سيدمحمد واحدي، از ديگر فداييان اسلام، تبدیل شده بود.

به خاطر اعتراض به تصويب كاپيتولاسيون آمريكايي در 21 مهر 1343 كه دادگاه‌هاي ايران صلاحيت خود را در دادرسي پنجاه هزار مستشار و كارمند نظامي آمريكا از دست مي‌دادند، صدوقي هم زبان انتقاد به حكومت محمدرضا شاه را پيشه ساخت و از به جاي آوردن نماز جماعت خودداري كرد و حتي چند روز از خانه خويش بيرون نيامد.

با تشكيل سپاه دين به دستور محمدرضا شاه پهلوي در 1350 به مخالفت برخاست و همه اين مخالفت‌­ها به گونه­‌اي بود كه ساواك انديشه و موضع‌گيري او را تندتر از امام­ خميني مي­‌دانست و او را فردي معرفي كرد كه با تشويق شاه‌ستيزي و فراخواني گروه‌هاي اسلامي به پيروي از خط امام(ره)، در تلاش براي قيام عليه حكومت ستم‌شاهي است.

در 1356 ساواك خبر داد كه آيت­‌الله صدوقي سپاه اسلام را در يزد پايه‌گذاري كرده و در سال 1357 از جمله متحصنان مسجد دانشگاه تهران براي اعتراض به حركت شاپور بختيار در بستن فرودگاه‌ها به روي امام خميني بود.

آيت‌­الله صدوقي پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده مردم يزد به مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي راه يافت. همچنين، از سوي امام به عنوان نماينده ولي فقيه و امام‌جمعه يزد منصوب شد و سرانجام شهيد صدوقي در دهم ماه مبارك رمضان مطابق با يازدهم تيرماه 1361 پس از اداي نماز جمعه بدست منافقين به شهادت رسيد.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار