به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران؛ پس از ساعتها تلاش امداد گران بالاخره ،ساعت 17:33 جسد بی جان دختر بچه 5 ساله خانواده قمی که تمام آرزوهایش زیر خروارها خاک مدفون شده بود بیرون کشیده شد.
دستانش به دنبال عروسک بافتنی میگشت که با مهر مادرانه در هم تنیده شده بود. موهای مشکی و روی سفید دختر بچه تا سیاهی شب و به سرخی خاک سرد شامگاه شده بود.
صدای دوستانش به گوش میرسید که ملتمسانه از مادرش اجازه چند دقیقه بازی کردن را میگرفتند اما این بار مرگ بود که به او هرگز اجازه بازی کردن نمیداد.
شب در سیاهی و سکوت خود فریاد میزد مادر سراسیمه بود و پدر به دنبال پناهگاهی، بیابانی، تا دردهای پدارنهاش را فریاد زند.
سرما در گوش کودکی جولان میداد نه سرمای شب و زمستان بلکه سرمای سخت جدایی بود که بر پیکره خانواده چهار نفری نقش می بست.
صدای مادر بلند شد، پدر فریاد می زد امید داشتند که صدای پسر 11 ساله شان را برای یکبار گوش کنند. فقط ناله اش را بشنود و یا چکیدن اشک بر روی گونه اش پاک کند.
شیطنتهای پسرانهاش را در لابه لای شیشه شکستنها و در خانهها را زدن و فرار کردن میانجیگری کنند، اما حیف که الان دیگر فقط آرروزیش به جای مانده. . .
پدر و مادر چشمان انتظار فرزند پسرشان بودن ولی بیآنکه بدانند پسرک ساعتها بود که به خواب فرو رفته بود. "ساعت 21:33 جسم بی جان پسر بچه از زیر آوار بیرون کشیده شد و اشک مردم را بیاختیار سرازیر کرد".
کوچه ساکت بود و سایه مرگ بر لباس شب گسترانیده شده بود. دیگر از امروز هیچکس صدای لی لی دخترک 5 ساله را نشنید و کسی دیگر پا بر توپ زدن پسر 11 ساله را نمیدید.
سکوت بود و ناباوری، عقبه یک اشتباه کوچک که سرنوشت کودکان را خواب کرد.
انتهای پیام/
هم مهندسين به اصلاح مهندس را دار زد كه پاي اين چنين ساختمان هاي امضا مي كنند و با جان و مال مردم بازي مي كنند
لعنت دائم خدا بر انان
يا علي