یکی از اختلافات کشورهای غربی با کشورهای اسلامی در دوران کنونی به موضوع
حقوق بشر و انتقادهات غرب از کشورهای اسلامی در این رابطه برمی گردد. در
واقع به دلایلی مانند عدم همراهی برخی کشورهای اسلامی با منافع قدرت های
بزرگ غربی، این قدرت ها همواره اتهاماتی را در موضوعات مختلف علیه برخی
کشورهای غیر همراه خود مطرح می کنند که بی توجهی به حقوق بشر یکی از این
اتهامات به شمار می رود. اما آنچه دراین رابطه قابل توجه به نظر می رسد به
رفتارهای دوگانه غرب در رابطه با حقوق بشر در برخورد با دیگر کشورها و مهم
تر از آن ماهیت متفاوت مبانی و تعریف غرب و اسلام از حقوق بشر می باشد.
در واقع سیاسی بودن انگیزه های غرب از انتقاد علیه کشورهای اسلامی در
رفتارهای دوگانه آنها قابل مشاهده می باشد. بدین نحو در حالی که آنها
کشورهایی مانند ایران را هدف انتقادات خود قرار می دهند، دغدغه ای نسبت به
وضعیت حقوق بشر در برخی دیگر کشورهای اسلامی که هیچ گونه توجهی به معیارهای
اسلامی و جهانی حقوق بشر نیز ندارد، نشان نمی دهند.
بحث دیگر در این رابطه به تفاوت در ماهیت و تعریف حقوق بشر از دیدگاه
اسلام و غرب برمی گردد. در حالی که غرب با توجه به نیازهای مادی و تفکر
اومانیستی تعریف و جوانب حقوق بشر را ارائه کرده است، این حقوق در اسلام با
توجه به تعالیم الهی و فطرت انسانی تعریف و چارچوب بندی می شوند که باعث
برتری دیدگاه اسلام نسبت به این موضوع شده است چرا که به همه جوانب و حقوق
انسانی توجه دارد و این امر را می توان علت اصلی اختلافات غرب و کشورهای
اسلامی در مورد موضوع حقوق بشر برشمرد.
امتیازات اعلامیه حقوق بشر اسلامی نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر
همانطور که اشاره شد، یکی از ارزشمندترین خصایص حقوق بشر اسلامی توجه به
نکاتی است که در اعلامیه جهانی بدان توجه نشده است. به بیانی دیگر، اعلامیه
اسلامی حقوق بشر با حمایت از حقوقی که بیتردید در زمره حقوق مسلم بشر
قرار دارند؛ ولی در اعلامیه جهانی مورد غفلت واقع شدهاند، جایگاه خود را
به عنوان اعلامیهای با مضامین بدیع در مقابل جهانیان به اثبات رساند و
ارزش و اهمیت حقوق بشر در دین اسلام را نمایان کرد.
اعلامیه مذکور با ممنوع شناختن استعمار و استعمارگری حق مبارزه با این موضوع را برای همه افراد بشر قائل شده است و به صراحت انواع گوناگون استعمار را به عنوان بدترین نوع بردگی تحریم میکند. اعلامیه حقوق بشر اسلامی حق رهایی و تعیین سرنوشت را برای تمامی ملتهایی که از استعمار رنج میبرند به رسمیت شناخته و تمام دولتها و ملتها را موظف به یاری رساندن به قربانیان استعمار در جهت نابودی این پدیده مخرب دانسته است. این اعلامیه همچنین حق زندگی در محیط پاک و دور از مفاسد اخلاقی و لزوم حرمت انسان پس از مرگ را به گونهای بدیع مورد اشاره و پذیرش قرار داده است.
همچنین اعلامیه اسلامی حقوق بشر قدرت حکومت را به امانتی تعبیر کرده که به
حاکم یا هیات حاکمه سپرده شده است و مقتضای امانتداری این است که از آن
سوء استفاده نشود و بنابراین استبداد و دیکتاتوری و هر نوع سوء استفاده از
قدرت، خیانت در امانت تلقی میشود و ممنوع است و طبعا وقتی امین از دایره
امانتداری خارج شد، مشروعیت خود را از دست می دهد؛ چنانکه در بند الف ماده
23 اعلامیه حقوق بشر اسلامی میگوید: "ولایت امانتی است که استبداد یا سوء
استفاده از آن شدیدا ممنوع است زیرا حقوق اساسی انسان از این راه تضمین
میشود."
مقایسه حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر غربی
باید توجه داشت مبانی فلسفی و عقیدتی بسیاری از اصولی که به نام حقوق بشر
مطرح می گردد و حتی مفاهیم برخی از این اصول از دیدگاه اسلام با آنچه که در
تفکر غربی تحت همین عناوین ارائه می شود متفاوت و احیاناً فاقد مشترکات
اصولی است.
طبق دیدگاه اسلامی، بشر تکویناً و تشریعاً بنده خداوند متعال است و برخلاف متفکران غربی که انسان را در برابر خدا هم آزاد می پندارند، بر تسلیم و فرمانبرداری انسان ها در برابر خدا تأکید می ورزد. در واقع بین اندیشمندان اسلامی و متفکران غربی در مسئله حقوق بشر، اختلافات مبنایی وجود دارد. یک مورد اساسی و مبنایی به تعریف قانون صحیح و معتبر برمی گردد.
متفکران غربی قانونی را معتبر می دانند که موافق با خواسته های انسان ها و در راستای انسان محوری باشد، از این رو، منشاء اعتبار قانون را آراء و خواسته های مردم می دانند. بررسی اعلامیه های جهانی حقوق بشر و میثاقین حقوق بشری نشان می دهد که اینان، محور تمام تصمیم گیری ها را امیال نفسانی افراد می دانند و در واقع امیال نفسانی مشترک بین غربی ها را در قالب قوانین و به نام حقوق بشر جای داده اند.
اما از دیدگاه اسلام قانونی صحیح و معتبر است که از سوی خدا و از طریق وحی
به دست ما رسیده باشد و مطابق با مصالح واقعی انسان ها باشد و از این رو،
ارزش قانون به مطابقت با مصالح مادی و معنوی انسان ها است. طبق این دیدگاه،
بشر تکویناً و تشریعاً بنده خداوند متعال است و برخلاف متفکران غربی که
انسان را در برابر خدا هم آزاد می پندارند، بر تسلیم و فرمانبرداری انسان
ها در برابر خدا تأکید می ورزد.
در مقدّمه اعلامیه اسلامی حقوق بشر آمده است. همین موضوع را نیز می توان دلیل اصلی مطرح شدن انتقاداتی علیه برخی کشورهای اسلامی به خصوص علیه کشورمان دانست که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
پس از آنچه بیان شد می توان گفت اساس تفکر اسلامی در منشأ قانونگذاری و
مشروعیت مقررات حقوقی در رابطه با حقوق بشر، خداوند متعال و وحی (توحید
محوری) است و در اندیشه غرب اساس، انسان و خواسته های فردی او (اومانیسم)
است.
علت انتقادات حقوق بشری از سوی غرب علیه ایران
همانطور که بیان گردید یکی از دلایل مطرح شدن انتقادات گسترده در رابطه با
حقوق بشر به انگیزه های سیاسی پنهان دیگر بر می گردد. در واقع به دلیل عدم
همراهی ایران با منافع و سیاست های غرب، آنها همواره اتهامات زیادی را
علیه ایران مطرح می کنند که یکی از این موارد بی توجهی به حقوق بشر بر می
باشد.
از دلالت های این موضوع به رفتارهای دوگانه آنها در قبال ایران و برخی کشورهای دیگر اسلامی منطقه برمی توان اشاره کرد. به گونه ای که هیچ اتهامی علیه عربستان و یا کشورهای دیگر که متحد سیاسی غرب به شمار می روند و بطور کامل به موازین اسلامی و جهانی حقوق بشر بی توجه هستند مطرح نمی شود، ولی ایران هدف اتهامات و انتقادات آنها قرار دارد.
بحث دیگر به ماهیت متفاوت تعریف ایران و غرب از حقوق بشر برمی گردد. ایران
با تکیه بر موازین اسلامی حقوق بشر را بر مبنای قوانین اسلامی و فطرت
انسانی تعریف می کند در حالی که غرب آن را بر اساس نیازها و امیال دنیوی
انسان تعریف می کنند که باعث بروز اختلافاتی در برخی موضوعات مانند حقوق
همجنس بازان شده است.