سپس ماموران سریعا در محل حاضر و با راهنمایی شاکی سارق را که غلام نام داشت دستگیر و جهت بررسی موضوع به کلانتری 105 سنایی فرستادند.
در کلانتری شاکی که لیلا نام داشت گفت: من چند وقتی است که شوهرم به رحمت خدا رفته و من با دخترم زندگی می کنیم و غلام نیز از دوستان خانوادگی ما می باشد که هر چند وقت یک باری سری به ما می زند...
لیلا ادامه داد: اوایل ماه گذشته بود که دزد خانه ما را را زد و تمام اموال و خودروام را به سرقت برد. پس از این موضوع و طرح شکایت امروز غلام با ما تماس گرفت و گفت که مساله مهمی را باید با من در میان بگذارد.
دو ساعت بعد همدیگر را دیدم و غلام گفت: عذاب وجدان گرفته چرا که اموالنم و خودروام را او با بردارش به سرقت برده اند.
شاکی افزود: من نیز غلام را با ترفندی که دخترم را از مدرسه بردارم، تا مدرسه آنجا کشاندم و پس از ورود به مدرسه از مدیر مدرسه درخواست کردم تا زمانی که من سر غلام را گرم می کنم او نیز با پلیس تماس گرفته و آنان را از این موضوع مطلع کند.
گفته میشود غلام انگیزه خود را برای بازگرداندن اموال و معرفی خود تنها جلب رضایت لیلا عنوان کرد تا شاید بتواند با این کار با او ازدواج کند. در پایان نیز پس از اعتراف غلام به سرقت پرونده اش جهت بررسی به مقام قضایی ارجاع شد.
انتهای پیام/