شاید علت اصلى شکل‏گیرى حماسه 9 دى در ظاهر انتخابات 88 و اعلام تقلب در انتخابات توسط کسانى بود که پیروز انتخابات نبودند، به ‏واقع این صورت مسأله بود و واقعیت چیز دیگرى بود.

بدون‏ شک اگر درایت و بصیرت رهبر معظّم انقلاب و همراهى و هوشیارى مردم نبود و آنان با ولایت فقیه همراه نمى‏شدند، آتش فتنه به این زودى‏ها خاموش نمى‏شد و پیامد منفى بیشترى را براى کشورمان به‏دنبال داشت.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،  ملّت ایران در نهم دى‏ماه سال 1388 با حضور آگاهانه و مقتدرانه و بیعت دوباره با آرمان‏هاى امام خمینى(ره) و مقام معظّم رهبرى، حماسه‏اى جاودان و به یاد ماندنى را در تاریخ انقلاب آفریدند. نمایش بصیرت و هوشیارى مردم مؤمن، با بصیرت و غیرتمند ایران در این حماسه باشکوه، چنان تجلى یافت که به فرموده مقام معظّم رهبرى: «اگر صدها بار هم براى نعمت هوشیارى این ملّت سجده شکر به‏جاى آورده شود، باز هم کم است. حماسه‏اى که محاسبات دشمن را به هم ریخت؛ محاسباتى که با همکارى و برنامه‏ریزى عده‏اى اقلیت در داخل از روى بغض و کینه شکل گرفته بود اما در این روز حماسى یک بار دیگر امّت اسلامى با بصیرت عمل کرد و دشمنان نظام مأیوس شدند.»

بدون‏ شک اگر درایت و بصیرت رهبر معظّم انقلاب و همراهى و هوشیارى مردم نبود و آنان با ولایت فقیه همراه نمى‏شدند، آتش فتنه به این زودى‏ها خاموش نمى‏شد و پیامد منفى بیشترى را براى کشورمان به‏دنبال داشت. درایت، تدبر، مدیریت و مهربانى معظّم له در آن مقطع حساس باعث شد جامعه بیشتر از آن اسیر فتنه‏جویى‏هاى دشمنان نشود و بتواند راه خود را ادامه دهد. نهم دى‏ماه به‏عنوان حماسه عظیم حضور میلیونى مردم در دفاع از آرمانهاى انقلاب و تجدید میثاق با ولى فقیه، بعد از فتنه انتخابات ریاست جمهورى سال 88 در تاریخ انقلاب اسلامى ثبت شده و ماندگار خواهد بود.
شاید علت اصلى شکل‏گیرى حماسه 9 دى در ظاهر انتخابات 88 و اعلام تقلب در انتخابات توسط کسانى بود که پیروز انتخابات نبودند، به‏واقع این صورت مسأله بود و واقعیت چیز دیگرى بود. کسانى‏که در انتخابات شرکت نکرده بودند و یا اگر هم رأى دادند، مقصود دیگرى داشتند، قصدشان انتخاب رئیس جمهور نبود. مخالفان جمهورى اسلامى ایران بر این عقیده‏اند که فضاى سیاسى ایران در همه‏ى زمینه‏ها براى بهره‏بردارى و عملیاتى‏کردن الگوهایى چون انقلاب رنگى آماده است.
بر این اساس، جمهورى اسلامى چون نظامى است که یکى از لایه‏ها و رویه‏هاى آن‏را به هر ترتیب، انتخابات شکل مى‏دهد و «نظام انتخاباتى بالنّسبه فرصت‏خیزى دارد و از این‏رو، مستعد الگوهاى مسالمت‏آمیز تغییر همچون انقلاب رنگى است» این جریان از آغاز پیروزى انقلاب با این انقلاب الهى همراه شده بود.
در فتنة سال 88 تعدادى از خواص مردود که در انتخابات ریاست جمهورى شکست خورده بودند، طغیان کردند؛ همه‏چیز و همه‏کس را متهم نمودند و حتى حاضر شدند با دشمنان قسم‏خورده نظام همسو و همراه شوند و به طور مستقیم از بیگانگان خط بگیرند و به نسخه‏هاى آن عمل کنند و تا حد براندازى نظام پیش روند و کشور را به اغتشاش بکشانند و به قتل و غارت دست بزنند، یا از فتنه‏انگیزان و غارتگران حمایت کنند و با سخنان دو پهلو و غیرشفاف، فتنه‏گران را حق و خواسته‏هایشان را مشروع و قانونى جلوه دهند تا زمینه را براى فتنه‏گران مساعد سازند. اما رهبر معظّم انقلاب هوشیارانه و با صلابت و با اقتدار، درست یک هفته بعد از برگزارى انتخابات در خطبه‏هاى نماز جمعه، آب پاکى را روى دست ناپاک آمریکا و صهیونیست‏ها و بدخواهان داخلى ریختند و در بیاناتى نقشه دشمن را نقش بر آب کردند.
همان‏طور که گفتیم روز 9 دى با توجه به پیش‏زمینه‏هایى که حوادث پس از انتخابات به‏وجود آورده بود، شکل گرفت؛ از جمله این پیش‏زمینه‏ها مى‏توان به عواملى همچون زیر سؤال بردن اصل دین، نظام مقدس اسلامى و هم‏چنین اصل ولایت فقیه اشاره کرد که باعث شد مردم ایران با خلق حماسه ماندگار خود، دشمنان قسم‏خورده نظام اسلامى را مأیوس کنند.
از دیگر زمینه‏هاى اصلى شکل‏گیرى حماسه 9 دى مى‏توان به هتک حرمت ماه محرم و روز عاشورا اشاره کرد که باعث جریحه‏دارشدن احساسات مذهبى مردم ایران شد. اوج حرکت این افراد در روز عاشورا گویاى این بود که آن‏ها معتقد به ارزشها و مظاهر اسلامى از جمله امام حسین(ع) و عاشورا نبودند و به‏همین‏دلیل روز عزاى حسین(ع) را به جشن تبدیل کردند و به صفوف نماز عزاداران و افرادى که بر حسب ظاهر چهره حزب اللّهى داشتند، حمله کردند و شعارهایى دادند که نشانگر مبارزه اساسى با نظام اسلامى و اصل ولایت بود و همین، مردم را به صحنه کشاند.این هتک حرمت به عاشورا و عزاداران حسینى، ملّت ایران را نگران و چشمان آنان را گریان کرد و 9 دى‏ماه واکنش به این حرکت و اعلام حمایت از ولایت و شخص مقام معظّم رهبرى بود.


  نهم دى سال 1388 به‏عنوان «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» در تاریخ انقلاب اسلامى ماندگار شد. این حماسه تاریخى و ماندگار به تعبیر رهبر معظم انقلاب «یکى از قلّه‏هاى فراموش‏نشدنى»، «حرکت برخاسته از بصیرت»، «شناختن موقعیت و حضور در لحظه‏هاى مورد نیاز»، «حرکتى در فضاى غبارآلود»، «حرکتى متکى بر ایمان و اراده الهى»، «مردمى و خودجوش» در تاریخ انقلاب اسلامى بود. در حقیقت، ابعاد گسترده و حجم عظیم این حماسه عظیم مردمى مافوق محاسبات بشرى بود. به‏گونه‏اى که رهبر انقلاب بر ناممکن‏بودن خلق حماسه ماندگار نهم دى با اراده‏هاى انسانى صحه گذاشتند و فرمودند: «دست خداى متعال، روح ولایت و روح حسین‏بن‏على(ع) در لحظه لحظه آن حماسه ماندگار، دیده مى‏شد.»
ریشه‏ها، علل و عوامل و زمینه‏هاى شکل‏گیرى حماسه 9 دى که بیانگر اوج حمایت و پشتیبانى ملت از نظام و انقلاب و رهبرى عظیم‏الشأن است، به‏خوبى شناخته شده‏اند و در این حوزه طى سال‏هاى اخیر مطالب و مقالات متعددى به رشته تحریر درآمده و ارائه شده است. در واقع، زمینه‏ها و علل شکل‏گیرى 9 دى را به‏طور اخص مى‏توان در چهار متغیر عمده به شرح ذیل مورد شناسایى قرار داد: حاکمیت گفتمان دینى در جامعه و باورهاى دینى و ارزش‏هاى اسلامى مردم، تبعیت و اطاعت از فرامین رهبرى و التزام عملى به اصل ولایت مطلقه فقیه، برخوردارى مردم از شعور، بصیرت، آگاهى و بینش سیاسى- اجتماعى مثال‏زدنى و هم‏چنین درک واقعى مفهوم عاشورا و پیام‏هاى نهضت عظیم حسینى.
افزون بر آن، باید حماسه 9 دى را به‏خاطر ویژگى‏هاى خاص و متمایز آن از جمله، واکنش سریع و به‏موقع مردم نسبت به تهدید ضد انقلاب، خودجوش و کاملاً مردمى‏بودن حرکت، فراگیرى و حضور گسترده همه اقشار، سلیقه‏ها و ذائقه‏هاى سیاسى، حضور بارز نسل سوم و جوان انقلاب اسلامى، سردادن شعارهاى کاملاً سیاسى و معنادار و نیز بازتاب گسترده داخلى و خارجى، باید یکى از رویدادهاى ویژه انقلاب اسلامى به‏شمار آورد که آن‏را به نقطه عطفى در نظام مقدس اسلامى تبدیل ساخت.
نکته دیگر این‏که، حماسه 9 دى 1388 آثار و پیامدهاى فراوانى نیز در داخل و خارج از کشور داشت که نمایان‏شدن ظرفیت درونى و واقعى انقلاب اسلامى در مواجه با تهدیدات، برجسته‏ترین آن‏ها مى‏باشد. به این معنا که حماسه 9 دى این باور را ایجاد کرد که تفکر انقلاب اسلامى و مدیریت نظام جمهورى اسلامى ظرفیت لازم را براى رویارویى با چالش‏هاى پیچیده دارد و مى‏تواند آسیب‏هاى داخلى خود را ترمیم کند و از گردنه‏هاى سخت عبور کند که فتنه 88 یکى از مهم‏ترین گردنه‏ها بود. مدیریت نظام در مهار فتنه و آشکارسازى ابعاد آن در جامعه نقش اساسى در خلق حماسه نهم دى داشت. نظام به‏ویژه پس از حادثه روز عاشورا که در روز 6 دى اتفاق افتاد، چالش را به‏عنوان چالش با باورهاى مردم رسانه‏اى نمود. پیوند جریان فتنه با نظام سلطه و ضد انقلاب را به‏خوبى نشان داد و ماهیت فتنه را که چیزى غیر از رقابت‏هاى انتخاباتى و تقلب در انتخابات بود، نمایان ساخت.
با وجود بحران ناشى از فتنه، در مدیریت آن، رفتار کنترل بحران و وضعیت اضطرارى به جامعه تحمیل نگردید. هرچند در صحنه، بحران ناشى از فتنه مدیریت و کنترل مى‏شد. این اقدام نظام در وضعیتى بود که سران فتنه و ضد انقلاب خارجى و دولت‏هاى غربى، فتنه 1388 را به‏عنوان بحران پرهزینه که نظام و جامعه در مدیریت آن به بن‏بست رسیده است، القا مى‏کردند. برخى از تحلیلگران خارجى کنش‏هاى اعتراض‏آمیز پس از انتخابات را بزرگترین چالش داخلى نظام در سه دهه گذشته معرفى کردند. بنابراین، نظام مقدس اسلامى نشان داد که برخلاف تصورات رایج غربى‏ها و جریانات ضد انقلاب داخلى، هنوز از ظرفیت و توانمندى‏هاى بالایى براى مهار تهدیدات و خطراتى که در ابعاد گوناگون متوجه نظام مى‏شود، برخودار است که بهره‏مندى از این ظرفیت در 9 دى به‏خوبى نشان داده شد.
علاوه بر نمایان‏شدن ظرفیت واقعى انقلاب اسلامى در 9 دى، این حماسه آثار و پیامدهاى دیگرى نیز در پى داشت که مى‏توان آن‏ها را به‏صورت اختصارى به شرح ذیل بیان داشت: آشکارشدن پیوند جریان فتنه با خارج از کشور؛ در هم فروریزى باورها و برآوردهاى جریان فتنه؛ تقویت باور به جنگ نرم در جامعه به این مفهوم که مشکل باور به وجود جنگ نرم و انکار آن توسط برخى از نخبگان و جامعه با بصیرتى که در فتنه 1388 راه افتاد، به میزان قابل توجهى برطرف شد و به قول رهبر انقلاب موجب واکسینه‏شدن نظام گردید؛ آشکارشدن چهره واقعى نخبگان کشور؛ افشاشدن سناریوهاى گسترده غرب براى براندازى نظام و هم‏چنین، شکست نظریه‏هاى غربى و کپى‏بردارى از الگوهاى پدیده انقلاب‏هاى مخملى در ایران.

  بصیرت؛ وجهه بارز حماسه 9 دى‏
اما حقیقت این است که باید بصیرت، بصیرت‏افزایى و بصیرت‏آفرینى را وجهه بارز و شاخصه ممتاز حماسه 9 دى قلمداد نمود که توجه به این اصل در تبیین 9 دى بیش از پیش داراى اهمیت مى‏باشد. حماسه 9 دى نشان داد که از نظر امت، بصیرت به مفهوم دانایى صرف نیست، بلکه دانایى همراه با باور و ایمان قلبى به اصل امامت و مفهوم مترقى ولایت فقیه است. بصیرتى که در 9 دى 1388 متجلى شد، به مفهوم واقعى کلمه بصیرتى بود که حاصل آن مشاهده درست و دقیق حوادث، تفکر و تدبر در آن‏ها و سنجیدن مسایل و حوادث جارى کشور و هم‏چنین، ایستادگى و مقاومت نرم‏افزارى ملت در برابر تهدیدات ناشى از این حوادث بود که دامنگیر نظام مقدس اسلامى شده بود. کما این‏که این مقاومت در بهترین نحو، موجب مهار و خنثى‏سازى این تهدیدات و واکسینه‏شدن نظام اسلامى گردید.
از نظر رهبر فرزانه انقلاب، بصیرت داراى دو سطح است. یک سطح، سطح اصولى و لایه زیرین بصیرت است و دیگرى، لایه عمیق بصیرت. ایشان در توضیح سطوح بصیرت مى‏فرمایند: «انسان در انتخاب جهان‏بینى و فهم اساسى مفاهیم توحیدى، با نگاه توحیدى به جهان طبیعت، یک بصیرتى پیدا مى‏کند که در واقع، این پایه اساسى معرفت است؛ پایه اساسى بصیرت است. این بصیرت خیلى چیز لازمى است؛ این‏را باید ما در خودمان تأمین کنیم. بصیرت در حقیقت زمینه همه تلاش‏ها و مبارزات انسانى در جامعه است. این یک سطح بصیرت است. دومى سطح وسیع بصیرت و لایه عمیق بصیرت است. در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بى‏بصیرتى عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرتى پیدا کند؟ چه جورى مى‏شود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هم روى آن تکیه و تأکید شده، به‏معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او مى‏گذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا مى‏کند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند... حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آن‏ها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد مى‏کند؛ یعنى بینایى ایجاد مى‏کند و انسان چشمش به حقیقت باز مى‏شود.»
در واقع، بصیرتى که بیش از پیش مورد تأکید اسلام مى‏باشد، همان بصیرت از نوع سیاسى آن است که به وضوح در حماسه 9 دى به رخ جهانیان کشیده شد. فلذا، حماسه نهم دى را بایستى یکى از حرکت‏هاى عمده، خودجوش، عاشورایى و برخوردار از ماهیت و درون‏مایه بصیرت‏افزاى مردم در دوران پس از انقلاب تلقى نمود که با خنثى‏سازى توطئه‏هاى خارجى و خیانت‏هاى عناصر داخلى، انقلاب و نظام مقدس اسلامى را بیمه کرد. در این بین، بصیرت و شعور سیاسى و اجتماعى مردم نقشى اساسى ایفا نمود و زمان‏شناسى و هوشمندى ملت در مقابل توطئه‏هاى داخلى و خارجى که با تبعیت از امامت امت و رهبرى عظیم الشأن حاصل گردیده بود، موجب شد تا به‏صورت گسترده بساط فتنه و فتنه‏انگیزى که پس از انتخابات ریاست جمهورى نهم با حمایت‏هاى سیاسى و غیر سیاسى غرب و در رأس آن محافل آمریکایى، در داخل ریشه دوانیده بود، خشکانده شود.
  عظمت حماسه 9 دى در کلام امام خامنه‏اى (مدظله العالى)
از منظر ولایت، حماسه 9 دى داراى عظمت و اهمیت فراوان است و بر همین اساس، در تاریخ این حماسه ماندگار خواهد بود. با مرور اجمالى بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامى نسبت به این حرکت عظیم مردمى، بیش از 20 کلیدواژه قابل استخراج است.
کلیدواژه‏هایى که هر کدام نیاز به بررسى و تحلیل دارد و از طریق این کلیدواژه‏ها مى‏توان به جوهره این حماسه جاوید براى فهم آن نزدیک شد. برخى از این کلیدواژه‏ها عبارتند از: «حرکتى که دست خداوند متعال آن‏را هدایت کرد، حرکت دینى و اسلامى، نقش عاشورا در این حرکت، شناخت موقعیت، بصیرت، دشمن‏شناسى، حرکتى خودجوش، حرکت در فضاى غبارآلود، قله فراموش‏نشدنى، کارى غیرمتعارف و معمول، روزى که حجت را بر همه تمام کرد، نمایش آمادگى و سرزندگى مردم، حضورى مجاهدانه، عکس‏العمل مردم به فتنه‏گران و حرکتى که بیمارى انقلاب را درمان کرد.»
تأمل در کلیدواژه‏هاى ذکرشده نشان از عظمت حماسه 9 دى سال 1388 دارد. مقام معظم رهبرى از فتنه 88 به‏عنوان یک بیمارى یاد مى‏کنند که با حماسه 9 دى، این بیمارى از انقلاب و جامعه اسلامى دفع شد. شناخت این بیمارى ترکیب‏گونه از چندین بیمارى مزمن، در واقع شناخت زمینه‏ها و علل شکل‏گیرى این حماسه بزرگ است.
  فتنه 88 به‏مثابه یک بیمارى‏
رهبر معظم انقلاب اسلامى از فتنه 88 به‏عنوان یک بیمارى یاد کرده و در نشست با اعضاى ستاد 9 دى، قریب به این مضمون فرمودند که فتنه 88 تنها آن‏چیزى نبود که در خیابان دیده شد. این فتنه مقدمات فراوانى داشت. اهداف خطرناکى داشت. یک بیمارى بود که با اقدامات و حرکات امنیتى هم نمى‏توانستیم آن‏را درمان کنیم. این وضعیت یک حرکت عظیم مردمى نیاز داشت.
تشبیه فتنه 88 به یک بیمارى و آن هم بیمارى مزمن و خطرناک از سوى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى، بیانگر عمق فتنه و پیچیدگى توطئه‏اى بود که سال‏ها براى طراحى و عملیاتى‏کردن آن تلاش شده بود و در نهایت این توطئه بزرگ و پیچیده در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهورى اجرا شد.
اگر حرکت عظیم مردمى در نهم دى‏ماه سال 88 را حرکتى موفق براى درمان این بیمارى بدانیم، بخشى از شناخت زمینه‏ها و علل شکل‏گیرى حماسه 9 دى در گرو شناخت این بیمارى مى‏باشد، اما نکته‏اى که باید در نظر داشت، توجه به نوع این بیمارى است.
در واقع فتنه 88 نه یک بیمارى ساده، بلکه محصولى از ترکیب چند بیمارى بود که عوارض آن پس از انتخابات 22 خرداد سال 1388 آشکارا ملاحظه شد. بررسى و تحلیل مجموعه حوادث تلخ و ناگوار پس از انتخابات در کشور که چالش‏هاى امنیتى را براى نظام اسلامى به همراه داشت و امنیت ملى را نیز در معرض تهدید قرار داد، نشان مى‏دهد چالشگران نظام اسلامى با ترکیبى عجیب و حیرت‏انگیز با انگیزه‏ها، گرایشات و سوابق سیاسى- فکرى غیرهمسو در گذشته، جبهه واحدى را علیه نظام اسلامى شکل داده و تحت عنوان مردم به‏دنبال رسیدن به مقاصد شوم خود هستند.
در این جبهه معارض با انقلاب و نظام اسلامى چند حلقه قابل ملاحظه و مطالعه است.
1- عناصر میدانى و کف خیابانى شامل افراد بى‏بصیرت و فریب‏خورده تا تمامى جریان‏هاى ضدانقلابى شناسنامه‏دار و یا بدون شناسنامه از قبیل سلطنت‏طلبان، منافقین، گروه‏هاى چپ مارکسیستى، ملى‏گراها و لیبرال‏هاى غربگرا، بهایى‏ها و خانواده‏هاى معدومین، شیطان‏پرست‏ها و...
2- بازیگران داخلى به‏صورت دو لایه آشکار و پنهان در پشت صحنه، شامل احزاب و گروه‏هاى دوم خردادى و برخى از شخصیت‏هاى با سوابق بارز انقلابى که هر کدام به دلیلى با فتنه‏گران همراه شدند.
3- بازیگران خارجى اعم از دشمنان شناخته‏شده مثل آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستى به همراه ضدانقلابیون خارج‏نشین، قرارگرفتن افرادى چون موسوى، خاتمى و کروبى در کنار دشمنان قسم‏خورده انقلاب اسلامى و مقابله آنان با نظام اسلامى، حکایت از پیدایى یک بیمارى در جامعه اسلامى مى‏کند.
در واقع آشکارشدن این جبهه با مختصات مذکور به‏عنوان یک جبهه معارض و چالش‏ساز با هدف براندازى نظامى که از نظر حضرت امام خمینى(ره) حفظ آن از اوجب واجبات است، نشان مى‏دهد که چگونه نظام اسلامى و جامعه اسلامى دچار بیمارى شده است.
  چیستى و چرایى پیدایى فتنه‏
فتنه را تشبیه کرده‏اند به آن حالت، وضعیت و فضاى غبارآلودى که به‏دلیل غبارآلودگى، دید محدود مى‏شود و قدرت تشخیص کاهش مى‏یابد و بعضاً افراد به‏دلیل تشخیص نادرست، مرتکب اشتباه در رفتار مى‏شوند و این اشتباه رفتارى در مواردى مى‏تواند خسارت‏هاى جبران‏ناپذیرى در پى داشته باشد.
در فضاى فتنه‏گون، حق و باطل در هم آمیخته مى‏شود و باطل حق‏نما شده و بالعکس بر چهره حق غبارى باطل‏نما مى‏نشیند. در چنین شرایطى، تشخیص حق از باطل و شناخت پیروان واقعى هر یک از دیگرى دشوار مى‏شود.
کسانى بر روى صحنه فتنه 88 بازیگرى کردند که داراى سابقه حضور در جبهه انقلاب و نظام اسلامى بودند. در این فتنه موسوى با هشت سال سابقه نخست‏وزیرى، کروبى با هشت سال سابقه ریاست مجلس شوراى اسلامى و چندین مسؤولیت دیگر، آقاى خاتمى با هشت سال سابقه ریاست جمهورى و چند مسؤولیت دیگر و ده‏ها نفر دیگر که در طى سه دهه حیات جمهورى اسلامى در پست‏ها و مسؤولیت‏هاى کلیدى و مؤثر نظام اسلامى از مقام وزارت و وکالت گرفته تا استاندار و فرماندار بازیگرى کرده و براى رسیدن به مقاصد خود به مقابله با نظام اسلامى پرداختند، اما در کنار این گروه، دو گروه بازیگر دیگر در عرصه فتنه فعال بوده و این سه گروه در پیوند با یکدیگر به‏صورت یک مثلث، جبهه واحدى را تشکیل دادند. این دو گروه عبارتند از:
1- قدرت‏هاى سلطه‏گر و استکبارى به همراه متحدین منطقه‏اى و عوامل داخلى آن‏ها؛
2- اپوزیسیون داخلى به همراه جریان ضدانقلابى خارج‏نشین.
براى هر انسان کنجکاو و حساس نسبت به تحولات محیط سیاسى در ایران اعم از انقلابى و غیرانقلابى، مذهبى و غیرمذهبى، شکل‏گیرى و پیدایى چنین جبهه‏اى با سه گروه بازیگر ذکرشده، این سؤال را در پى دارد که دلیل همراه‏شدن گروه اول با سابقه انقلابى و دو گروه دیگر با سابقه دشمنى و مقابله با انقلاب اسلامى چه مى‏باشد؟ آیا در گروه اول تحول و دگردیسى رخ داده و یا گروه دوم و سوم دست از دشمنى با اساس انقلاب و نظام اسلامى برداشته‏اند.
واقعیت این است که در ماهیت قدرت‏هاى استکبارى و جریان‏هاى ضدانقلابى نه تنها هیچ تغییرى حاصل نشده بلکه تضاد و دشمنى آنان با اسلام، انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى بیشتر از قبل شده است. بنابراین باید این تغییر و تحول را در مواضع فکرى و رفتارى گروه اول جست‏وجو کرد.
گروه اول را مى‏توان همان گروهى نامید که پس از دوم خرداد 1376 با عنوان جبهه دوم خرداد سامان یافت و با زیرکى خاص بر خود نام جبهه اصلاحات نهاد. مواضع این جریان در قبال انقلاب اسلامى، نظام اسلامى، ارزش‏ها و دستاوردهاى انقلاب در طى دوره دوم خرداد به‏گونه‏اى بود که مى‏توان براى آن‏ها به‏جاى جریان اصلاح‏طلب، عنوان جریان تجدیدنظرطلب را به‏کار برد؛ جریانى که در مواضع اعتقادى، باورهاى دینى، آرا و اندیشه‏هاى سیاسى و هم‏چنین عملکرد انقلابى خود تجدیدنظر کرده و دیگر حاضر نیست در مسیر انقلاب اسلامى و براى تحقق اهداف جمهورى اسلامى گام بردارد. از طرف دیگر این جریان تجدیدنظرطلب که مسیر خود را از مسیر ملت انقلابى جدا کرده، حاضر به ترک صحنه سیاست و پیشه‏کردن انزوا هم نیست.
در دوره دوم خرداد این جریان با نفوذ به ساختار قدرت و تسلط بر قواى مقننه و مجریه، تلاش بسیارى کرد تا تحت عنوان توسعه سیاسى و اصلاحات، تغییرات اساسى و بنیادینى را در کشور انقلابى و اسلامى ایران رقم بزند.
در دوره موسوم به دوره اصلاحات، این جریان نه تنها نتوانست به اهداف خود برسد، بلکه با فاش‏شدن منویاتش و فروافتادن پرده از چهره واقعى‏اش، مردم به آن‏ها بى‏اعتنایى کرده و از قدرت سیاسى اخراج کردند. رویکرد این جریان به انتخابات ریاست جمهورى دوره دهم به‏گونه‏اى بود که فتنه 88 را به‏وجود آورد.
  بازگشت و تسلط به قدرت سیاسى به هر قیمت‏
جریان تجدیدنظرطلب با چند شکست پى‏درپى در انتخابات، براى حفظ موقعیت خود و ارتقابخشیدن به این موقعیت و تحقق اهدافش در ایران، به این جمع‏بندى رسیده بود که باید در انتخابات ریاست جمهورى سال 88 به هر شکل ممکن وارد قدرت شده و کار نیمه‏تمام خود در دوره موسوم به اصلاحات را تمام کرده و بر حرکت‏هاى انقلابى با ماهیت اسلامى و دینى در ایران نقطه پایان نهد.
این رویکرد انتخاباتى جریان دوم خرداد بود که زمینه‏هاى همراه‏شدن دو جریان دیگر شامل قدرت‏هاى استکبارى و ضدانقلابیون با آنان را فراهم ساخت. در واقع آمریکایى‏ها، اروپایى‏ها و صهیونیست‏ها و تمامى جریان‏هاى ضدانقلابى، ملاحظه کردند همان هدفى که آنان در ایران تعقیب مى‏کردند، اکنون از سوى جریانى با سابقه انقلابى دنبال مى‏شود.
این‏گونه این سه جریان با سوابق متضاد، جبهه واحدى را علیه جمهورى اسلامى تشکیل دادند و در بستر انتخابات دهم، توطئه‏اى مشترک را طراحى کرده و به اجرا درآوردند. با توجه به این‏که برخى از نیروهاى گروه اول در نظام بوده و بعضاً همچنان داراى مسؤولیت، پیوند بین این گروه با دو گروه دیگر، امکان نفوذ و تأثیرگذارى دشمنان بر مسائل داخلى کشور را نسبت به گذشته به‏صورت قابل ملاحظه‏اى افزایش داد.
این وضعیت جدید که در طول سال‏هاى بعد از انقلاب بى‏سابقه بود، همان حالت بیمارى بود که حادث شد و حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهورى در واقع علائم، نشانه‏ها و عوارض این بیمارى بود. جریان دوم خرداد براى رسیدن به اهداف مورد نظر، رهبرى، نظام اسلامى و نهادهاى انقلابى به‏ویژه سپاه و بسیج را به‏عنوان مهم‏ترین مانع سر راه خود ارزیابى کرده و تنها راه عبور از این موانع را همراه‏ساختن مردم با خود و مبارزه با نظام از موضع ملت مى‏دانست.
براى تحقق این امر، گام‏هاى سه‏گانه‏اى را در قالب سناریویى که اساس آن از انقلاب‏هاى مخملین الهام گرفته بود طراحى و اجرا کرد. اسناد و مدارک فراوانى وجود دارد که در این سناریونویسى، عناصرى از هر سه جریان شامل دوم خردادى‏ها، قدرت‏هاى استکبارى و ضدانقلاب خارج‏نشین مشارکت داشته‏اند.
  گام‏هاى سه‏گانه براى کسب قدرت‏
گام اول: رسیدن به قدرت با رأى مردم؛ جریان تجدیدنظرطلب براى رسیدن به قدرت، گام اول را با هدف جلب آراى مردم با تخریب رئیس جمهور و دولت نهم برداشت.
سیاه‏نمایى از وضع موجود، بزرگ‏نمایى تهدیدات خارجى و بزرگ‏نمایى برخى مشکلات داخلى از یک‏طرف و خود را ناجى کشور و ملت معرفى‏کردن از طرف دیگر، مجموعه اقداماتى بود که انجام گرفت تا مردم از اصولگرایان و کاندیداى آنان رویگردان شده و به نامزد دوم خردادى‏ها رأى دهند.
این جریان براى رسیدن به نتیجه قطعى در این مرحله، سراغ میرحسین موسوى که داراى سابقه مثبتى در انقلاب بود و اقشارى از جامعه او را توانمند در اداره کشور مى‏پنداشتند، رفت. چهره‏پردازى از میرحسین موسوى به‏گونه‏اى انجام گرفت که براى برخى از هواداران این توهم پیش آمد که به‏طور قطع او برنده انتخابات خواهد بود.
گام دوم: رسیدن به قدرت با ابطال انتخابات؛ بر اساس سناریوى طراحى‏شده براى دستیابى به قدرت به هر قیمت، گام دوم در صورتى برداشته مى‏شد که جریان دوم خرداد طبق گام اول موفق به پیروزى در انتخابات با کسب آراى اکثریت نشود.
این مرحله از سناریو با الگوگیرى از انقلاب‏هاى مخملى طراحى شده بود و بر اساس آن نامزد شکست‏خورده در صحنه انتخابات مدعى تقلب در انتخابات شده و با هدف ابطال انتخابات؛ هواداران را به خیابان‏ها فرامى‏خواند.
دوم خردادى‏ها که از قبل به رأى‏نیاوردن نامزد مورد نظر خود اطمینان داشتند، از سال 1387 مقدمات لازم براى برداشتن گام دوم پس از برگزارى انتخابات را فراهم ساخته و براى اجراى این گام زمینه‏سازى کردند.
بحث‏هاى مربوط به سلامت انتخابات، تشکیل کمیته صیانت از آرا، شبکه‏سازى‏هاى اجتماعى و هویت‏بخشى به هواداران با نمادهایى از قبیل رنگ سبز، میتینگ‏هاى تبلیغاتى و طرح شعارهایى از قبیل، اگر تقلب نشه، میرحسین رئیس جمهور مى‏شه و... همگى با آماده‏کردن زمینه‏هاى لازم براى لشکرکشى‏هاى خیابانى براى اعمال فشار به نظام براى ابطال انتخابات بود.
طراحان این سناریو بر این باور و اعتقاد بودند که چنانچه با حضور هواداران در خیابان‏ها و آن‏ها را اکثریت ملت معرفى‏کردن، موفق به ابطال انتخابات شوند، پیروزى آنان در انتخابات مجدد با سازوکارهاى جدید که از سوى خود آنان ایجاد مى‏شود، قطعى خواهد بود.
گام سوم: نافرمانى مدنى با نامشروع دانستن دولت؛ گام سوم در صورتى برداشته مى‏شد که نظام در برابر خواسته تجدیدنظرطلبان مبنى بر ابطال انتخابات مقاومت کرده و آن‏را نپذیرد. بر اساس این گام، در این مرحله استمرار لشکرکشى‏هاى خیابانى و کشاندن آن به تمامى شهرهاى کشور و فراگیرکردن نافرمانى مدنى در نظر گرفته شده بود، با این توجیه که دولت با رأى کثیف و ناسالم به‏دلیل تقلب در انتخابات به قدرت رسیده، نامشروع است و باید ساقط شود.
خطبه‏هاى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در روز جمعه 29 خرداد 1388 نشان داد که نظام اسلامى قصد باج‏دهى به هیچ‏کس را ندارد و در برابر جریان توطئه‏گر با تمام توان خواهد ایستاد. در چنین شرایطى حوادث پس از انتخابات از قبیل درگیرى‏ها و ناآرامى‏ها رخ داد.
سه جریان به هم پیوندخورده با کمک رسانه‏هاى استکبارى و صهیونیستى، تلاش کردند که در این صحنه ملت را یک‏طرف و حکومت را طرف دیگر معرفى کرده و این‏گونه القا کنند که اکنون این مردم ایران هستند که در برابر نظام ایستاده و به آن معترض هستند. سکوت برخى از خواص به جریانى که باطل بود و علیه نظام اسلامى با کمک دشمنان خارجى و تمامى ضدانقلابیون چنین توطئه پیچیده‏اى را به اجرا در آورده بود، بسیار کمک کرد.
  جمع‏بندى‏
حماسه 9 دى‏ماه سال 1388 که به‏دنبال هتک حرمت مقدسات اسلامى و اهانت به ارزش‏هاى دینى و انقلابى و جسارت به مقام شامخ ملت ایران توسط عناصر ضدانقلاب داخلى که به‏واسطه پشتیبانى و حمایت اربابان خارجى از جمله آمریکا، در روز عاشوراى همان سال یعنى در 6 دى صورت گرفت، حرکتى بى‏بدیل و در نوع خود حماسه‏اى بى‏نظیر بود که توسط ملت بزرگ و با بصیرت ایران به‏وقوع پیوسته و برگ زرین دیگرى به کتاب تاریخ انقلاب اسلامى افزوده شد.
حضور عظیم و خودجوش مردم، معرفت دینى و بصیرت سیاسى، پایبندى بیش از پیش به انقلاب و آرمان‏هاى انقلابى، پیوند تنگاتنگ عاشورا و مقدسات اسلامى با انقلاب، بیعت مجدد با ولى امر مسلمین و رهبرى انقلاب، ژرف‏نگرى و واقع‏بینى به مسایل و موضعات داخلى و جهانى و هم‏چنین استقامت و پایدارى، از جمله مهم‏ترین شاخص‏هایى است که در حماسه نه دى تجلى یافته و به منصه ظهور نشست.
گرامیداشت این روز بزرگ که در مقام اهمیت و برجستگى، اگر بیشتر از یوم الله 22 بهمن نباشد، کمتر از آن نیست، در مقطع فعلى نظام بین‏الملل به‏خصوص در آمریکا و اروپا و بعضى کشورهاى غرب‏گراى خاورمیانه و شمال آفریقا که روابط بین ملت‏ها و دولت‏ها در آن‏ها در حال از هم فروپاشیدن است، از اهمیت فوق‏العاده‏اى برخوردار است چراکه 9 دى بیش از هر چیز، در ذات خود نشانگر دلبستگى تام مردم ایران به نظام مقدس اسلامى و پایبندى ملت به آرمان‏هاى انقلاب و رهبرى است. در حالى‏که نظام‏هاى سیاسى- اقتصادى غرب از درون توسط شهروندان داخلى که بعد از سالها از خواب غفلت بیدار شده‏اند، به‏صورت بسیار جدى و قاطع به چالش کشیده شده و به‏دنبال این چالش، جنبش‏هاى اعتراضى مردمى سرتاسر نظام سرمایه‏دارى را از آمریکا تا آلمان، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، بلژیک و... فراگرفته است، پاسداشت 9 دى که سند زنده‏اى مبتنى بر اعلام وفادارى مجدد ملت با نظام و رهبرى است، اعتبار فوق‏العاده‏اى به خود مى‏گیرد.
بنابراین، بزرگداشت این روز به یاد ماندنى که سبب یأس و ناامیدى قدرت‏هاى بزرگ بیگانه و مداخله‏گر نیز شد و عبرت‏هاى فراوان و پندهاى متعددى را هم براى آن‏ها به ارمغان آورد، در نوع خود یک حماسه است و این از امتیازات برجسته نظام مقدس جمهورى اسلامى است، که بزرگداشت حماسه‏هاى تاریخى‏اش نیز در قالب یک حماسه خود را متبلور نموده و مقام تجلى مى‏یابد و روز بزرگداشت نیز حماسه‏آفرین مى‏شود.
منبع: تسنیم
برچسب ها: فتنه ، باطل السحر ، نه دی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.