در میان صحبتهای مقامات آمریکایی بعضا نکات
مثبتی هم مشاهده میشود که اذعان باراک اوباما، رئیس دولت ایالات متحده به اینکه
کشورش قادر نخواهد بود برنامه هستهای ایران را به طور کامل برچیند و چنین خواستهای
بیش از حد آرمانگرایانه است، از آن جمله است. اوباما گفته است که اگر دست او بود
یک پیچ و مهره هم از برنامه هستهای ایران باقی نمیگذاشت اما همانطور که او نمیتواند
انتظار داشته باشد که کنگره همه لوایح مدنظرش را تصویب کند، نمیتواند انتظار
برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران را نیز داشت. این اذعان اوباما در واقع
اعتراف به این است که ایران با پافشاری 10 ساله خود توانسته است بخشی از واقعیاتی
را که دولتمردان آمریکایی پیش روی خود میدیدند، بهنفع خود تغییر دهد.
اتفاقا ادعای مصرف داخلی داشتن این بخش از سخنان باراک اوباما دور از واقعیت نیست. اوباما برای قانع کردن تندروهایی که در کنگره تعداد آنها کم نیست، به صراحت به آنها میگوید که خواسته آنها درباره برنامه هستهای ایران عملی نیست. این بهنوعی آب پاکی ریختن بر دست افکار عمومی آمریکایی مخالف توافق ژنو است و چه استدلالی بهتر از این؟
اوباما وقتی در خصوص کوتاه آمدنهای خود در برابر ایران سخن میگوید به ناچار مجبور است به دنبال اقناع افکار عمومی کنگره و احتمالا بخشهای دیگری از نخبگان سیاسی و جامعه آمریکا باشد اما آنگاه که از ادبیات تند استفاده میکند هم آیا چنین منظوری دارد؟
* افکار عمومی کنگره و نخبگان یا افکار عمومی جامعه آمریکا؟
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در یکی از
برنامههای تلویزیونی خود ابراز داشته که بر اساس برخی نظرسنجیها افکار عمومی
جامعه آمریکا اکثرا از فرآیند دیپلماسی با ایران بر سر برنامه هستهای حمایت میکنند.
اگرچه در این خصوص نظرسنجیهایی با نتایج متفاوت وجود دارند، اما اگر بنا را بر
همان نظرسنجی یا نظرسنجیهای مدنظر آقای وزیر بگذاریم، معنا نخواهد داشت که رئیسجمهور
ایالات متحده از لحن تند و تهدیدآمیز برای اقناع افکار عمومی استفاده کند.
اگر افکار عمومی جامعه آمریکا حسب نظر ظریف با فرآیند دیپلماتیک منجر به توافق ژنو موافق است، دیگر معنی ندارد که برای اقناع یا اطمینانبخشی به آنها تاکید شود که حق غنیسازی ایران مورد شناسایی قرار نگرفته و یا ساختار تحریمها فرونپاشیده است. این امر واضحتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.
بنابراین چارهای جز این باقی نمیماند که دولتمردان آمریکا اگر واقعا به دنبال توجیه باشند، باید به دنبال توجیه نخبگان سیاسی و بالاخص تندروهای کنگره باشند که البته نباید به اشتباه آنها را تنها از حزب جمهوریخواه دانست بلکه بسیاری از دموکراتها نیز با آنها همراهاند.
اکنون سوال دیگری مطرح میشود؛ چنین روشهایی آیا واقعا برای توجیه کنگره و نخبگان سیاسی مخالف معقول است؟
* نخبگان سیاسی آمریکا و مقوله توجیه!
اگر اوباما به دنبال آن باشد که با وعدههای دروغین و بلوف، افکار نخبگان سیاسی آمریکا را بفریبد و با خود همراه کند باید گفت که راه خطرناک و صعبی را در پیش گرفته است. اگر تصور کنیم اوباما و کری بدون اینکه حواسشان به مطالبات احتمالی آینده کنگره باشد میگویند که حق غنیسازی ایران را بهرسمیت نمیشناسند و حتی قصد اسقاط بخشهایی از برنامه هستهای ایران را دارند و نمیگذارند ساختار تحریمها دچار فروپاشی شود، دستکم در حال بازی با آبروی سیاسی خود در میان نخبگان سیاسی ایالات متحده هستند.
قطعا اگر روزی ثابت شود که ساختار تحریمها علیرغم گفتههای دولتمردان آمریکا فروپاشیده یا حق غنیسازی ایران محترم شمرده شده است و یا قرار نیست آمریکاییها در خصوص اسقاط سانتریفیوژها در مذاکرات جامع با ایران بحث کنند، راه برای کنگره آمریکا جهت بازخواست همهجانبه و تند دولت بازخواهد شد. بدیهی است که اگر آقای اوباما بهعنوان یک بازیگر سیاسی عاقل مطرح باشد، از چنین تقابلی پرهیز میکند.
خصوصیت کنگره آمریکا و نخبگان سیاسی این کشور آن است که میتوانند رئیسجمهور و کابینه را مورد بازخواست و مواخذه قرار دهند. این خصوصیت کمتر در افکار عمومی جامعه عام آمریکا میتواند مشاهده شود. عقل حکم میکند که راه بر چنین مواخذههایی بسته شود. سوابق اوباما و همقطارانش بیانگر آن نیست که بهدنبال آن باشند که خود را در معرض اتهام نخبگان سیاسی و کنگره قرار دهند. قضاوت نمیکنیم که چنین امری واجد صحت هست یا نه اما اگر منصف باشیم، دستکم احتمال آن کم است.
* جمعبندی
این ادعا که سخنان مقامات آمریکایی پس از توافق ژنو بیشتر مصرف داخلی دارد و با هدف توجیه افکار عمومی بر زبان رانده میشود، شاید در خصوص بخشهایی از این سخنان صحیح باشد اما صحت آن در خصوص مجموع این اظهارات فاقد احتمال قابل اعتناست.
پذیرش این ادعا که اوباما میخواهد افکار عمومی کنگره تندروی ایالات متحده را بیان مطالب یکسره غیرواقعی توجیه کند، ملازم با پذیرش یک سیاست پرخطر داخلی از سوی رئیسجمهور آمریکاست که نه با عقل سیاسی همخوانی دارد و نه با سوابق گذشته وی و دولتش تناسب دارد.
بهنظر میرسد دستکم بخشهایی از سخنان و تهدیدات تند دولتمردان آمریکایی در خصوص ایران که پس از توافق ژنو بر زبان آورده شدهاند، در آینده در صحنه عمل مشاهده خواهند شد چرا که کنگره و نخبگان سیاسی آمریکا در ساختار متکثر سیاسی این کشور، توان بازخواست از دولت را دارند.