به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ "ثور" نام شخصیتی برخواسته از کمیک بوکهای محبوب کودکان و نوجوانان بود که پس از سالها حضور مستمر در خانه مردم، بالاخره در سال 2011 اولین فیلم سینمایی از آن ساخته و روانه سینما شد و با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد. "ثور" که شخصیتی پُتک به دست و بسیار با مرام (!) است، نمونه کامل یک اَبَرقهرمان کلاسیک آمریکایی محسوب میشود که در برگردان سینمایی هم چندان تغییری در خلق و خوی رفتاریاش به وجود نیامد.
یکسال بعد از اکران قسمت اول "ثور"، فیلمی با حضور چند اَبَرقهرمان محبوب کمپانی مارول نظیر هالک، مرد آهنی، کاپیتان آمریکا و خودِ ثور به نام "انتقام جویان" به نمایش در آمد که موفقیتی خیرهکننده به همراه داشت.
"انتقام جویان" درباره داستان ثور و حمله برادرش لوکی به سیاره زمین بود که توان گفت به نوعی دنبالهای غیررسمی برای " ثور " محسوب می شد . " انتقام جویان " پس از اکران ، به فروش خیره کننده ای در گیشه دست پیدا کرد و تهیه کنندگان و کمپانی مارول نیز خیلی سریع ساخت دنباله داستان پرطرفدار " ثور " را در دستور کار قرار دادند و می بینیم که در عرض 3 سال، سه فیلم با محوریت داستان " ثور " روانه سینما شده که شاید بتوان از آن به عنوان یک اتفاق نگران کننده نام برد.
داستان " ثور : دنیای تاریک " از این قرار هست که بعد از اتفاقات فیلم " انتقام جویان " و ریخت و پاش هایی که اَبَرقهرمانان در کنار یکدیگر برای نجات دنیا انجام دادند، حال امنیت به دنیا بازگشته و چه در زمین و چه در آزگارد ( سرزمینی که ثور متعلق به آنجاست ) همه چی به خوبی و خوشی در حال سپری شدن می باشد. در آزگارد، لوکی ( تام هیدلستون ) به دلیل جنایاتی که در سیاره زمین مرتکب شد ، توسط برادرش ثور ( کریس همسورث ) و اهالی قانون گذار آزگارد به تحمل حبس محکوم شده و در حال حال تنبیه شدن است.
اما بر روی سیاره زمین، جین فاستر ( ناتالی پورتمن ) در حال دنبال کردن زندگی اش در شهر لندن می باشد. وی برحسب اتفاق در یک منطقه عجیب و غریب که قوانین فیزیک در آن دستخوش تغییراتی شده ، ناخواسته به دنیایی دیگر تلپورت میشود و به ویروسی ( اگر بتوان نامش را ویروس گذاشت! ) به نام آئتر (Aether ) مبتلاً می شود. آئتر سلاح مخوفی هست که زمانی، پدرِ اودین ( آنتونی هاپکینگز ) برای جلوگیری از دستیابی مالیکت ( کریستوفر اکلستون ) به آن، جنگ سختی را با وی و اِلف ها آغاز کرد و سرانجام توانست به سختی به پیروزی دست پیدا کند.
پس از اینکه جین دچار مشکل سرایت آئتر می شود و در واقع " آئتری " می شود، به آزگارد انتقال می یابد تا زندگی و ادامه حیاتش بررسی شود و این در حالی است که جناب مالیکت هم متناست با اتفاقات ناخواسته ای که جین رقم زده، سر و کله اش پیدا شده و اینبار چنان قدرتمند هست که نه تنها ثور، بلکه اودین هم توان مقابله با وی و دار و دسته اش را ندارد.
یکی از مشخصه های مهم شخصیت ثور که شاید دیگر اَبَرقهرمانان مارول در سالهای اخیر آن را تحلیل رفته می بینند، رفتار و منش منحصر به فردش است که مسلماً در هیچ کجای دنیا به جز ایالات متحده نمی تواند تا این حد طرفدار داشته باشد. ثور چه در قسمت اول و چه در " دنیای تاریک " ، چیزی شبیه به کرکترهای فیلمفارسی خودمان است که انواع و اقسام رفتارهای قهرمانانه را از خود به نمایش می گذرد و البته خیلی هم نمی شود از آن ایراد گرفت چراکه بهرحال برچسب اَبَرقهرمان بر این شخصیت خورده. اما بهرحال باید پذیرفت که دیگر اَبَرقهرمانان امروز سینما نظیر بتمن یا سوپرمن از کمپانی "دی سی" یا حتی مرد آهنی از کمپانی مارول که ثور هم متعلق به آن است، به مراتب در سالهای اخیر تغییرات محسوسی را به خود دیده اند و این تغییرات تا حد زیادی صحیح بوده چراکه شاید مخاطبین کمیک بوک ها ( که همگی آمریکایی هستند ) با این نوع اَبَرقهرمانان همذات پنداری کرده و مشکلی هم نداشته و از آن لذت وافری ببرند، اما برای مخاطب سخت پسند سینما ( که معمولاً خیلی نمی پسندند قهرمان داستانشان تا این حد لوس و در عین حال بی مزه باشد! ) این تک بُعدی بودن یک ضعف محسوب می شود؛ اتفاقی که درباره شخصیت ثور در " دنیای تاریک " نیز افتاده است.
ثور برخلاف همتایان اَبَرقهرمانش که در سالهای اخیر تغییرات چشمگیری در نوع زندگی شان داشته اند و از نامیرا بودن به انسان نزدیک تر شده اند، کماکان با سر و شکل یک قهرمان کلاسیک " کمیک بوکی " پا به سینما گذاشته و متاسفانه فیلمنامه " دنیای تاریک " هم همپای او، داستانی پر اشکال را روایت کرده که لذت بردن از آن کار چندا راحتی نیست. " ثور : دنیای تاریک " به دلایل نامشخص، اصرار بر مطرح کردن خرده داستان ها و همچینن پیچ و تاب دادن به آنها داشته که اغلب آنها غیر ضروری بودهاند.
یکی دیگر از مشکلات جالب درباره " ثور : دنیای تاریک " که پیش از این کمتر شاهدش بوده ایم، این است که مخاطب در جریان فیلم به مراتب از حضور کرکتر منفی ( حداقل در بیشتر دقایق ) فیلم یعنی لوکی ، لذت بیشتری می برد تا حضور قهرمان داستان و به عبارت دیگر، پرداخت شخصیت برادرِ ثور نسبت به خودِ ثور برای تماشاگر جالب تر است! به این مشکل عجیب و غریب فیلم باید نقش منفی فیلم یعنی مالکیت را هم اضافه کنید که این یکی هم مانند اکثر شخصیت منفی داستانهای مارول، حال و روز خوشی ندارد و مثل همیشه کودن و از رده خارج است. همانطور که گفتم فرم کلاسیک فیلم " ثور " و غیرقابل مهار بودن اَبَرقهرمان داستان که حتی مالکیت هم نمی تواند وی را گوشمالی دهد، باعث می شود تا نتوان لذت وافری از این داستان اَبَرقهرمانی برد؛ اگرچه اینروزها برای دیدن یک اکشن ناب گزینه بهتری وجود ندارد.
اما در بخش دستاوردهای فنی مطابق انتظارات، " ثور : دنیای تاریک " موفق عمل کرده و چندتایی سکانس اکشن هیجان انگیز در فیلم مشاهده می کنیمکه اوج آنها نبرد پایانی لندن به شمار می رود. کیفیت CGI بکار رفته در " دنیای تاریک " در مقایسه با قسمت اول پیشرفت چشمگیری داشته.
خوشبختانه کارگردانی هوشمندانه آلن تیلور که پیش از این توانایی خودش را با ساخت سریال " بازی تاج و تخت " به تصویر کشیده بود، یکی از مزیت های مهم " ثور : دنیای تاریک " به شمار می رود. تیلور مسلماً برای ساخت " ثور : دنیای تاریک " محدودیت های غیرقابل تصوری داشته ( از جمله فشار غیرقابل تحمل کمپانی مارول که اغلب باعث فرار کارگردانان از این نوع پروژه ها می شود! ) اما با اینحال تا حدودی توانسته ضعف فیلمنامه و داستان " ثور : دنیای تاریک " را با اکشن جذاب فیلم پاسخ دهد.
کریس همسورث در نقش ثور ، کماکان مستعد و محبوب است. ثور با اینکه شاید رقیب سرسختی برای مسابقه " بی مزه ترین اَبَرقهرمانان کمیک بوکی " باشد، اما کریس همسورث و پرستیژ و تُن صدای ضخیم اش که در لحظاتی به راحتی مشخص است بصورت مصنوعی آن را ارائه می دهد، به اندازه کافی برای مخاطبین این فیلم محبوب شده که تا مدتها بتوانیم وی را در این نقش ببینیم و مارول هم حتی یک لحظه خیال بازسازی این سری از فیلمها با حضور یک بازیگر جدید را نداشته باشد. اما در طرف دیگر قضیه تام هیدلستون قرار دارد که به مراتب جذاب تر از خودِ ثور است.
هیدلستون در " دنیای تاریک " حضور موفقی را تجربه کرده و مارول هم به خوبی از پتانسیل بالای این شخصیت در تبلیغات متعدد این فیلم استفاده کرده است ( مخصوصاً آن نمایش عجیب و غریب و غیر منتظره در جشنواره " کامیک کان " ) . به نظرم خودِ مارول و سازندگان هم متوجه شده اند که لوکی دوست داشتنی تر از ثور است! ناتالی پورتمن در نقش جین ، یک بازیگر معروف بی استفاده در ثور محسوب می شود که علناً ارتباط مشخصی به این فیلم ندارد و انتخاب اشتباه سازندگان در قسمت اول حالا باعث شده تا وی هم جزوی از این داستان باشد. پورتمن بازیگر خوبی هست و کسی هم نیست که منکر این قضیه باشد، اما برای اینکه دوست دختر یک اَبَرقهرمان باشد، زیادی معروف است و تواناست!
نباید درباره " ثور : دنیای تاریک " سخت گرفت. شاید فیلمنامه پر از اشکال و لوس " دنیای تاریک " تماشاگران سخت پسند سینما را دچار مشکل کند، اما وقتی که به دید یک اثر اکشن بی مغز به این فیلم نگاه کنید، احتمالاً خیلی هم از آن لذت خواهید برد. شاید اگر سخت گیری را کنار بگذارم و ثور را به این شکل معرفی کنم ، خیلی راحت تر بتوان از آن لذت برد : " " ثور : دنیای تاریک” فیلمی پر از لحظه های متاثر کننده با انبوهی از رشادت ها و مزه پراکنی های جناب ثور است که به همراه خوشمزگی های دوست دخترش ، در یک اکشن جذاب و نفس گیر ادغام شده است! "