به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ قسمت اول فیلم " قرمز " برخلاف انتظارات عمومی، اثری به شدت خوش ساخت و جذاب بود که به راحتی با کنار زدن رقبای سرسخت اش توانست تبدیل به یکی از بهترین کمدی – اکشن های سال 2010 مبدل شود.
به نوعی می توان گفت که ایده اولیه قرارگیری افراد مُسن در یک فیلم اکشن ( ایده ای که البته ارجینال نبود)، به واسطه قسمت اول "قرمز" رنگ و بوی تازه ای در هالیوود گرفت و پس از آن شاهد ساخته شدن انواع و اقسام آثاری بودیم که البته اغلب آنها کمدی بودند. آثاری نظیر "رفقای استوار" با بازی بازیگران مشهوری نظیر آل پاچینو ، آلن آرکین و کریستوفر والکن که هرگز نتوانست موفقیتی را رقم بزند.
البته در این میان بودند آثاری نظیر " بدردنخورها 2” ( قسمت اول به فاصله چند ماه از قسمت اول " قرمز " اکران شد که موفقیت چندانی به همراه نداشت ) که توانستند تا حدودی گلیم خود را از آب بیرون بکشند و طرفدارانی برای خود دست و پا کنند. فیلمی که سیلوستر استالونه با انبوهی از ستاره های اکشن دهه ی هشتاد آن را روانه سینما کرد و البته در قسمت دوم موفقیت های زیادی را بدست آورد.بزودی هم اثری به نام " آخرین وگاس " با بازی بازیگران مطرحی نظیر مایکل داگلاس، رابرت دنیرو، مورگان فریمن و کوین کلاین به اکران درخواهد آمد که درباره افراد پیری است که هوس زنده کردن دوران جوانی را در سر دارند!
حالا پس از 3 سال ، " قرمز 2 " در حالی به اکران درآمده که انتظارات از آن با توجه به تجربه موفق قسمت اول، به شدت بالاست و به نظر می رسد که سازندگان به درستی این موضوع را درک کرده باشند.
پس از اتفاقات قسمت اول، فرانک ( بروس ویلیس ) مدتی است که تصمیم گرفته تا خود را بازنشسته کرده و توجه بیشتری به رابطه اش با دوست دخترش سارا ( مری – لوئیز پارکر ) نشان دهد. اما سارا برخلاف فرانک، تشنه ماجراجویی و خطر کردن است و چندان از وضعیت کنونی که در آن هیجانی وجود ندارد، راضی نیست تا اینکه دوست همکار سابق فرانک یعنی ماروین ( جان مالکوویچ ) از راه می رسد و به فرانک اعلام می کند که باید خودش را برای روزهای سخت آماده کند.
ماروین به فرانک اعلام می کند که اطلاعاتی بصورت غیرقانونی منتشر شده ( ویکیلیکس! ) که در آن به سال 1979 و یک برنامه فوق محرمانه استه ای اشاره شده و در حال حاضر جان هر دو نفر در خطر است. فرانک که گیج شده، خیلی زود متوجه می شود که صحبت های ماروین حقیقت داشته و افراد زیادی به دنبال آنها استند که با خوش شانسی، وی و ماروین موفق به فرار از دست آنها می شوند و تصمیم می گیرند با کمک یکدیگر به حل این مسئله مبادرت بورزند. فرانک در این راه از کمک یک جاسوس روسی جذاب به نام کتیا ( کاترین زتاجونز ) بهره می برد که وی را به سمت یک دانشمند استه ای نابغه اما دیوانه به نام دکتر ادوارد بیلی ( آنتونی هاپکینگز ) می کشاند؛ فردی که تصور می شد سالها پیش مرد باشد. اما فرانک در راه کشف حقیقت با مشکلاتی هم مواجه است از جمله اینکه MI6 از ویکتوریا ( هلن میرن ) خواسته که وی و ماروین را نابود کند3 و یک قاتل حرفه ای کره ای با مهارت بسیار زیاد در هنرهای رزمی به نام هان ( بیونگ- هان لی ) نیز به دنبال نابودی این دو مامور سابق می باشد که ...
" قرمز 2 " از حیث فیلمنامه به توفیقی نمی رسد و البته ادعایی هم در این زمینه ندارد. داستان تا حد زیادی قابل پیش بینی بوده و در اواخر داستان سمت و سویی ساده لوحانه را پیش می گیرد و توجهی هم به سطح شعور مخاطب ندارد. داستان فیلم مغلطه ای است از ویکیلیکس و دردسرهایش تا برنامه های استه ای که مطابق معمول سر از روسیه درآورده است. اما ضعف فیلمنامه به مدد شخصیت های جذابِ فیلم، تا حد زیادی به فراموشی سپرده می شود و خوشبختانه پرداخت این شخصیت ها به حدی قدرتمند بوده که مخاطب عام سینما به راحتی بتواند فیلمنامه ضعیف " قرمز 2 " را نادیده بگیرد و موقعیت های کمدی لذت ببرد.
" قرمز 2 " در مقایسه با قسمت اول، کمدی بیشتری به داستان تزریق کرده و نکته جالب اینکه موقعیت های کمدی این قسمت نیز در مقایسه با قسمت اول، در اجرا جذاب تر از آب درآمده. شخصیت 4های اصلی داستان در فرم سابقشان در این قسمت حضور پیدا کرده اند و اگر شما از شخصیت های قسمت اول " قرمز " لذت برده اید، به راحتی می توانید از قسمت دوم هم لذت ببرید چراکه آنها دقیقاً بدون کمترین تغییر رفتاری به قسمت دوم منتقل شده اند.
در این میان نکته تحسین برانگیز در مورد شخصیت های اصلی داستان ( فرانک، سارا، ماروین و ویکتوریا) این است که دیالوگ های به مراتب هوشمندانه تری برای آنان در نظر گرفته شده و این مورد مخصوصاً در مورد شخصیت ماروین که در مقایسه با دیگر شخصیت های داستان، لحظات کمدی بیشتری را به دوش می کشد، بیش از سایرین صدق می کن. جان مالکوویچ در " قرمز 2 " بی نهایت بامزه است و فکر میکنم که به تنهایی بتواند لحظات ماندگار زیادی را در برای تماشاگران رقم بزند.
اما در مورد شخصیت های اضافه شده به داستان باید تا حدی محتاط تر بود چراکه نحوه اجرای آنها، همانند یک شمشیر دولبه است که می تواند مخاطب را از خود براند و یا عاشق خود کند. این مورد مخصوصاً در مورد آنتونی هاپکنیگز صادق است که پیش از این کمتر به یاد داریم تا این حد در یک نقش کمدی فرو رفته باشد! هاپکینگز در نقش دکتر بیلی مشخصاً بازی قابل قبولی ارائه داده است اما اینکه تماشاگران سخت پسند سینما موفق شوند تا هاپکینگزِ فیلمهای " مرد فی5ل نما " و " سکوت بره ها " را در نقش فردی مشاهده کنند که هر از چندگاهی علاقه به قِر کمر نشان می دهد، کمی جای تردید دارد. دیگر شخصیت اضافه شده به داستان کاترین زتاجونز است که به نظر می رسد پس از مدتی دوری از سینما، اینروزها بسیار پرکار شده و قصد جبران دوران نبودش در سینما را دارد.
شخصیت کتیا که جاسوسی مرموز و جذاب است اگرچه پیچیدگی خاصی ندارد و خیلی زود هم فراموش می شود، اما با فرم اجرای آشنای زتاجونز و مهارتی که در این زمینه دارد(!) باعث می شود که حداقل تا مدتی تماشاگر هوش و حواسش را معطوف به وی کند. در این میان یک بازیگر کره ای هم به جمع بازیگران فیلم پیوسته که اصولاً کمتر حرف میزند و فکر میکنم بیشتر به دلیل موج جدیدی که در هالیوود درباره نقش های منفی راه افتاده و ترجیح می دهند از یک بازیگر کره ای برای نقش قاتل مسلط به هنرهای رزمی استفاده کنند، در فیلم قرار گرفته است که روی هم رفته خللی در روند فیلم ایجاد نمی کند چون دخالتی هم در داستان ندارد!
در مور6د اکشن " قرمز 2 " هم باید گفت که خوشبختانه کماکان هیجان انگیز و قابل قبول است و مشخصاً سهم زیادی از آن در اختیار بروس ویلیس و هلن میرن قرار گرفته است و کارگردانِ فیلم یعنی دین پاریسوت هم بدش نیامده تا مقداری از لحظات اکشن قسمت اول نظیر تیراندازی از داخل ماشین با حالت اسلوموشن ، الهام بگیرد. اکشن " قرمز 2 " مخصوصاً در اواخر فیلم با حضور پر رنگ بروس ویلیس ، جذابیت بسیار بیشتری به خود میگیرد و به اصطلاح در این مورد هرگز کم نمیآورد.
در نهایت باید گفت که " قرمز 2 " در مجموع اثری خوش ساخت محسوب می شود که با انبوه ستاره هایش می تواند مخاطب را سرگرم کند. " قرمز 2 " خوشبختانه شخصیت های بامزه ای دارد که مخاطب می تواند با آنها ارتباط برقرار کند و ماروینی هم دارد که امکان ندارد نتوان از رفتار وی لذت نبرد! بعلاوه اینکه بروس ویلیس و هلن میرن را هم در فرم اکشن در اختیار دارد و خوشبختانه هرگز در خلق اکشن هم افراط نمی کند. همه این موارد دست به دست هم داده تا " قرمز 2 " تبدیل به فیلمی تماشایی باشد که فیلمنامه ای احمقانه دارد!
انتهای پیام/ص