سال جدید، سالی است که میتوان آن را سال دیپلماسی عمومی آمریکا خواند که سرشار از فرصتها و چالشهای بسیار است. در اینجا 10 اولویت اول دیپلماسی عمومی آمریکا در سال 2014 را فهرست میکنم. هرچند که این موارد را به هیچ وجه نمیتوان تنها مسائل مهمی که پیشِروی دیپلماسی عمومی آمریکا قرار میگیرد معرفی کرد، اما از پس گفتوگوهای متعدد با مقامات رسمی، فعالان و اساتید دانشگاهی در سال گذشته، به این فهرست رسیدهام.
1) تأیید سمت جدید معاونت دیپلماسی عمومی و روابط عمومی در وزارت امور خارجه
چنانکه اخیراً هم مشاهده شده است، گرفتن تأیید سنا برای یک طرح، به امر
دشواری تبدیل شده است. جایگاههای کلیدی امنیت ملی، از جمله معاونت
دیپلماسی عمومی و روابط عمومی وزارت امور خارجه، همچنان خالی است.
این مسئله به مسئلهای بغرنج برای دیپلماسی عمومی تبدیل شده است. خالی
بودن این سمت همچنان مسئلهای حلنشده است؛ از زمان ایجاد این سمت در سال
1999 تا جولای 2013، این معاونت در 32 درصد از این مدت بدون متصدی اداره
شده است.
2) برنامهریزی جدی برای هیئت برنامههای اطلاعاتی بینالمللی (IIP)
در سال 2013، بازرسی کل گزارشی را در مورد هیئت برنامههای اطلاعاتی
بینالمللی منتشر کرد. از جمله نکات مهم این گزارش، هزینههای وزارت امور
خارجه برای اقدامات فیسبوکی بود که توسط این رسانه در جهت اقدامات امنیتی
مشخصی به کار گرفته شد. هرچند که انتقادات بازرسی کل در مورد این مسئله
بهجا بود، اما همچنین خاطرنشان کرده بود که هزینههای وزارت خارجه در این
مورد بهمنظور افزایش دسترسی فیسبوک به مخاطبان بوده است و نه صرفاً جلب
توجه ایشان. مسئله اصلی که در گزارش بازرسی کل لحاظ شده آن است که وزارت
خارجه این هزینه را صرف افزایش مخاطبان خود نکرده است بلکه در تلاش بود تا
در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی توجه این مخاطبان را به خود جلب کند. این
بدان معناست که، تغییر و اصلاحاتی چند لازم است؛ از جمله تغییر در ساختار
راهبری و هدایت این نهاد و برنامه ریزی دقیق برای آینده و مشخص ساختن اهداف
آن.
3) در هم ادغام کردن سیستمهای آنالوگ و دیجیتال
اگر جریان امور به همین منوال پیش برود، مردم جهان بهنحو بسیار قابل توجه
و گستردهای با یکدیگر مرتبط میشوند. این بدان معناست که بسیار مهم است
که آمریکا در پیشاپیش این ماجرا حرکت کند. در حالی که دیپلماسی دیجیتال
مزایای مشخص خود را دارد، اما در صورتی که بهعنوان یکی از عناصر ارتباط
فرد به فرد در دنیای واقعی به کار گرفته شود، بهترین نتیجه را بهدنبال
خواهد داشت. همه مردم جهان بهاندازه غربیها به ارتباطات جهانی متصل
نیستند، لذا در اختیار داشتن استعدادهای دنیای غیرمجازی همچنان بسیار
اهمیت دارد. با در نظر گرفتن این مسائل، عوامل دست اندر کار در این حیطه
باید توجه داشته باشند که هنگام بهره برداری از خدمات آنلاین، برخی از
امور مهم بهنحو «آفلاین» محقق میشوند.
4) معیارهای سنجشی ترکیبی
برخی از کارشناسان وجود معیارهای سنجشی قابل اتکا را بهمثابه جام مقدس
برای دیپلماسی عمومی میدانند. هرچند که برخی از وجوه دیپلماسی عمومی قابل
اندازهگیری نیستند، اما باید دقت داشت که عدم تلاش برای تعیین و گسترش
معیارهای سنجشی برای مشخص ساختن تأثیر گذاری تلاشهای آمریکا، بسیار اشتباه
و منتج به پیامدهای بسیار نامطلوب میشود. دیپلماسی عمومی اهدافی دارد و
پیشرفت بهسمت این اهداف را میتوان سنجید. دیپلماسی عمومی برای آنکه
بتواند بودجه مورد نظر خود را در کنگره به تصویب برساند، دست اندر کاران
این بخش باید در جهت وضع معیارهای سنجشی کوتاه، میان و بلندمدت تلاش جدی به
خرج دهند که هرچند سخت و دشوار است اما به ایشان کمک خواهد کرد تا در
بلندمدت تأثیر گذاری بیشتری داشته باشند.
5) تعریف یک روایت استراتژیک
با ورود به قرن بیست و یکم، رویدادهای مختلف باعث ایجاد پیچیدگی در اهداف
استراتژیک آمریکا شد. آمریکا از چهچیز دفاع میکند؟ به چهچیز اعتقاد
دارد؟ هرچند که پاسخهای بسیاری برای این دو سؤال وجود دارد و برخی از آنها
در اصول و تاریخ این کشور قابل مشاهده است، منازعات حزبی در داخل،
دموکراسی آمریکایی را نمونه برجستهای برای دیگر کشورها معرفی نمیکند.
سیاستهای آمریکا مخاطبان خارجی را سردرگم کرده است. مسائلی که حول امنیت
در برابر آزادی در برابر حریم خصوصی شکل گرفته است، بیش از پیش پیام رو به
خارج آمریکا را مبهم ساخته است. لذا این پیام به دیگران نشان میدهد که
مبانی آمریکا در حال خرد شدن است و رقابتجویی آمریکایی در بسیاری از
حوزهها، فروکش کرده است. لذا ایجاد یک روایت استراتژیک برای دیپلماسی
عمومی که بتواند اهداف سیاست خارجی آمریکا را هرچه بیشتر پیش ببرد، بسیار
دشوار است. برطرف ساختن این مسئله بسیار دشوار است و مستحق توجهی جدی و
تلاشی مضاعف است.
6) ورود هرچه جدیتر به بخش پخشهای رسانهای بینالمللی آمریکا
پخش بینالمللی آمریکا شاهد رقابت رو به رشد خروجیهای مهمی همچون RT و
CCTV بوده است. بیبیجی (Broadcasting Board of Governors: BBG) بهتازگی
اعضای جدیدی را در خود پذیرفته است. اما هنوز هم دو نقص دارد؛ مسائل مختلفی
هنوز در مورد اینکه مأموریت پخشکنندگان بینالمللی آمریکا چیست و اینکه
چه رسانههای پخشی، بهترین رسانههای پخش هستند، هنوز مورد مناقشه است.
همچنین بحثی مستمر در مورد ایجاد یک سمت مدیرکلی در بیبیجی وجود دارد. با
اصلاح قانون اسمیت ــ ماندت (Smith-Mundt) ــ مربوط به دسترسی آمریکا به
مخاطبان خارجی ــ آمریکاییها بیش از پیش در برابر آنچه پخش کنندگان
بینالمللی عرضه میکنند، در معرض آسیب قرار گرفته است. زمان آن رسیده است
که توجه بیشتری به این مسئله شود و به این مسئله پاسخ مناسبی داده شود که
چگونه پخش بینالملل میتواند بهنحو مؤثری نیازمندیهای آمریکا را برطرف
کند.
7) آموزش نسلهای بعدی
آموزش جامع و مانع بسیار فراتر از آن چیزی است که وزارت امور خارجه در
مؤسسه خدمات خارجی انجام میدهد یا در ضمن آموزش کارمندان جدید ترتیب داده
است. دانشگاههای مختلف در سراسر کشور دانشجویان و متخصصین بسیاری را در
حوزه تاریخ، نظریه پردازی و بهکارگیری دیپلماسی عمومی تربیت میکند. گسترش
برنامههای دیپلماسی عمومی در دانشگاهها باید استمرار یابد و برای
دانشجویان بیشتری میسر شود بهویژه در دوره کارشناسی. وزارت امور خارجه،
بیبیجی و وزارت دفاع همگی باید مداخله خود را در این امر بیشتر و فرصتها
و پشتیبانی بیشتری را برای باورتر کردن برنامههای این دانشگاهها، فراهم
کنند. بخش خصوصی نیز باید وارد این ماجرا شود چرا که از توانمندیها، دانش و
اشتیاق این دانشجویان نفع بسیار میبرد.
8) آگاهسازی هرچه بیشتر فضای داخلی
زمان آن رسیده است که افکار عمومی آمریکا را هرچه بیشتر با اقدامات در
حوزه دیپلماسی عمومی آشنا کرد. بخش تجاری، دولتی و آموزشی آمریکا بسیار از
جامعه جهانی فاصله دارد، چرا که شهروندی آمریکایی در مورد بهکارگیری
دیپلماسی عمومی، بسیار ضعیف است. برداشت بسیاری از آمریکاییها از دیپلماسی
عمومی که روزانه به کار بسته میشود، تبادلات آکادمیک یا فرهنگی است. اما
لازم است همین برداشت، بهویژه میان طبقه متوسط آمریکایی، گسترش یابد.
بهترین راه برای آموزش مردم آمریکا آن است که ایشان را در معرض این موضوع
قرار داده فرصت برای مشارکت ایشان را افزایش دهیم. آمریکاییهای بیشتری
برای تبادل بینالمللی و ایجاد رابطه باید به خارج از کشور اعزام شوند.
اقداماتی همچون اعزام گروههای موسیقی به آسیای مرکزی با فرستادن دانشمندان
به خاورمیانه، هرچند مناسب هستند اما باید فرصتهای بیشتری برای
آمریکاییها فراهم شود تا در مورد دنیا معرفت بیشتری کسب کرده به جامعه
بینالمللی در مورد آمریکا اطلاعات بدهند.
علاوه بر این نباید از این هراس داشته باشند که در مورد این برنامهها در فضای دیپلماسی عمومی صحبت کنند، بسیاری از آمریکاییها میتوانند با آگاهی بیشتر در مورد چگونگی و چرایی تلاش آمریکا برای دسترسی به مخاطبین خارجی، منتفع شوند.
9) ایران
آمریکا و ایران در نقطه عطف روابط متشنج خود قرار گرفتهاند، این بهمثابه
فرصتی است که نه آمریکا و نه ایران میتوانند از آن بهراحتی بگذرند.
روحانی، رئیس جمهور ایران پیشرفت بسیار قابل توجهی در تغییر فضای گفتمانی
میان دو کشور حاصل کرده است و با هدف قرار دادن مستقیم مخاطبین آمریکایی،
یک دیپلماسی عمومی جدی را در پیش گرفته است. تحریمها، ایران را پای میز
مذاکرات بازگرداند. آمریکا، بهخاطر ایجاد تفاهم دوجانبه هم که شده باید
بسیار دقت کند تا حوزه دیپلماسی عمومی را در مورد ایران بهطور کامل
وانگذارد و استفاده از دیپلماسی عمومی و ابزارهای وابسته به آن را بهمنظور
ایجاد تغییر در روابط میان دو کشور، بهره ببرد. دیپلماسی عمومی این ظرفیت
را دارد که راه را برای رسیدن به راهحلی دیپلماتیک برای بحران هستهای،
هموار کند؛ بهنحوی که هم ایران راضی باشد و هم نگرانیهای امنیتی آمریکا و
جامعه بینالمللی برطرف شود.
10) مصر
درک آمریکا از اوضاع مصر، درک ناقصی است. سالهای اخیر شاهد اقداماتی
بحثبرانگیز ار طرف سفارت آمریکا در قاهره بوده و خطرات بسیاری متوجه
کارمندان دیپلماتیک مستقر در این کشور شده است. اهمیت حفظ روابط با این
متحد کلیدی در خاورمیانه را نمیتوان دستکم گرفت. آمریکا باید اقدامات خود
را تقویت کند تا درک میدانی خود از اوضاع مصر را بالا ببرد و هر زمانی که
زمینه برای پیشرفت بهسوی دموکراسی فراهم آمد، از آن بهره ببرد.