ابقای "محمدباقر قالیباف" در مسند شهرداری تهران ، بیش از آنکه نگاهها را به سوی او متوجه نماید موجب برانگیختن دعوا میان گروهی از اصلاحطلبان شد که اغلب آنها تا چند ماه قبل ،از عملکرد شهردار در پایتخت حمایت میکردند و این حمایت گاه تا مرز مجیزگویی پیش میرفت.
نزاع در داخل و خارج از شورا ظاهراً از زمانی آغاز شد که شادمانی زودهنگام اصلاحطلبان و ابراز اطمینان ایشان به انتخاب "محسن هاشمی" به عنوان شهردار پایتخت، با رای "الهه راستگو" و "احمد دنیامالی" به "قالیباف"، به خشم و ناامیدی گرایید.
این بار اما بعد از واقعه دلخراش مرگ دو شهروند تهرانی در آتشسوزی خیابان جمهوری سیل انتقادات به سمت قالیباف روانه شدهاست. رسانهها و روزنامههای اصلاحطلب طی یک حرکت از پیش تعیین شده با استفاده از تیترهای مشابه خواستار استعفای وی از ریاست شهرداری تهران شدند.
برخوردهایی که با دو عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران بعد از اینکه آنان آرای خود را به نفع قالیباف به صندوق رای ریختند از سوی همین دوستان اصلاحطلب و فریاد و تحرکات همراستای اینان علیه قالیباف در مواجهه با حادثه اخیر خود گویای این امر است که اصلاح طلبان از همان ابتدا بنا را بر حذف تمامی جریان اصول گرا از مسند قدرت گذاشته بودند و بر خلاف ادعایشان سیاست حذف مخالف را بر تحمل آن ترجیح دادند.
حملات و دعوت به استعفای جریان اصلاحطلب از شهردار تهران به بهانه حادثه آتشسوزی در خیابان جمهوری در حالی صورت میگیرد که سالانه چندین هزار نفر در این کشور جان خود را به دلایل گوناگون از دست میدهند، هنوز حادثه جانکاه آتشسوزی اتوبوس که منجر به کشتهشدن 40 انسان گردید کالبدشکافی نشدهاست،جایی که پلنگ کمیاب ایرانی سلاخی میشود ،به سمت یک گوزن در پارک حافظتشده پردیسان در کنار سازمان محیط زیست، شلیک میشود،اخراج یک دانش آموز به دلیل همراه داشتن تلفن همراه در یک مدرسه به خودکشی وی میانجامد اما فریاد اعتراضی از اصلاحطلبان بلند نمیشود وزیر راه و شهرسازی را کسی مواخذه نمیکند ، کسی بالای چشمت ابروست به وزیر آموزش و پروش تحویل نمیدهد،کسی "معصومه ابتکار" را به دلیل کشته شدن چند قلاده پلنگ کمیاب مورد سرزنش قرار نمیدهد!
اصلاحطلبانی که امروز جان شیرین هموطنان را قربانی عقدههای سیاسی خود میکنند گویی حادثه انفجار قطار نیشابور در سال 82 را فراموش کردهاند؛ زمانی که وزیر راه دولت اصلاحات جانباختن 300 تن از هم وطنانمان و تخریب چندین روستای مجاور آن را حادثهای کوچک شمرد که به واسطه رسانه ملی برجسته شد!
پیگیری پروسه استعفای قالیباف در حالی در میان اعضای اصلاحطلب شورای شهر تهران کلید میخورد که شهردار تهران ضربالعجل 2 هفتهای را برای تحقیق و تفحص در رابطه با حادثه اخیر و ارائه گزارش مبسوط از شورای شهر درخواست کرده است.
اما سوال اینجاست که آیا این استعفا اگر در حد همین کنار رفتن و نه البته کنار گذاشته شدن یک مسئول باقی بماند، آیا دردی را دوا خواهد کرد و آیا اساسا میتوان چاره کار را در این اقدام و نتایج احتمالیاش جست؟
بی تردید در حادثه اخیر آتشسوزی خیابان جمهوری و جان باختن دو تن از هموطنان عزیزمان دستگاهها و اشخاصی مرتکب قصور و اشتباهاتی شدهاند که جا دارد از طریق مراجع ذیصلاح قانونی و قضایی به این موارد رسیدگی گردد ؛ اما نکته تامل برانگیز این است که افراطیون جریانی خاص در مواجهه با موضوعی غیرسیاسی ، امیال و اغراض سیاسی خود را دنبال میکنند، اینکه این جریان خاص جان باختن این دو شهروند را نمدی میداند از برای بافتن کلاه سیاسی مد نظر خود، نمونه آشکار فرصتطلبی و تسویهحساب سیاسی است و اگر در این میان کسی اینگونه بیاندیشد که دل این جماعت به حال مردم و این دو شهروند سوخته سخت در اشتباه است.
انتهای پیام/
مرگ دو نفر واقعاً اسف بار هستش اما واقعاً مقصر اصلی قالیباف بوده؟
یعنی توی زیرمجموعه هر نهادی هر اتفاقی افتاد مستقیم مربوط به رئیس اصلی میشه؟
بخاطرکارهای بزرگت همیشه از شماممنونیم