ايشان حتي در سال هاي اخير نيز اين مطالبه را تکرار کرده اند که باز در اين سطح، کتابي در مورد انقلاب نداريم. نه فقط راجع به انقلاب، حتي در مورد ائمه معصومين (ع) نيز اين نقص هست. راجع به شخصيت حضرت پيامبر(ص) ايشان گفتند که ما هنوز فيلم خوبي راجع به اين شخصيت بزرگوار نداريم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

ما چنين کسانى را نداريم

22/۰۴/1373- در ديدار هنرمندان و مسئولان فرهنگى کشور

همان طور که مى دانيد، تاکنون کتاب هاى بسيارى راجع به انقلاب اکتبر نوشته شده است. اما بنده، دو رمان از رمان هاى معروف و درجه يک در اين خصوص را خواندم و با هم مقايسه کردم؛ اگرچه بيش از دو کتاب و تقريباً مى شود گفت تعداد زيادى کتاب راجع به انقلاب اکتبر خوانده ام. يکى از اين دو رمان «دُنِ آرام» اثر شولوخف است که معروف است. خودِ شولوخف هم، بلاتشبيه مثل شما آقايان است. يعنى اصلاً پديد آمده  انقلاب است؛ مربوط به طبقه  انقلاب است؛ نويسنده  انقلاب است. او که در دوران انقلاب اکتبر در جوانى به سر مى برده است، «دُن آرام» را تحت تأثير حوادث و وقايع انقلاب نوشته است. دومين رمان هم «گذر از رنجها»ى آلکسى تولستوى است که گفتيم ابتدا ضدّانقلاب بود. رمان «گذر از رنج ها» نه فقط از لحاظ داستانى، که از لحاظ گرايش به اصول انقلاب و مجذوب بودن در مقابل حوادث و پديده هاى انقلاب و ترسيم زيباى حوادث آن، بهتر از رمان «دُنِ آرام» است. «گذر از رنجها» در واقع چهره  انقلاب را زيبا ترسيم کرده و زيبا نشان داده است.راجع به رمان «دُنِ آرام»، در جايى خواندم: زمانى که شولوخف نوشتن آن را به پايان برد، به او اجازه انتشار و پخشش را ندادند. ولى بعداً ماکسيم گورکى که رئيس شوراى مميّزىِ فرضاً وزارت ارشادِ شوروىِ آن روز بود - و آن وزارتخانه هم، از اوّل انقلاب، خودىِ خودى محسوب مى شد - گفت: «من به عهده مى گيرم که شولوخف خودى است.» و الّا، مسئولان فرهنگىِ نظامِ سوسياليستىِ شوروى، مدّعى بودند چون شولوخف اهل قزّاقستان است، لذا در رمان خود، احساسات قزّاقى و بومىِ منطقه  «دُن» را منعکس و القا کرده است.به هرحال، اين نويسنده، يک ضدّ انقلاب بوده است که تبديل به فردى انقلابى مى شود و چنان رمانى را مى نويسد. ما چنين کسانى را نداريم. اگرچه قبل از انقلاب هم رمان نويس نداشتيم؛ اما هنرمندان برجسته  معروفِ آن زمان، خيلى به ندرت به انقلاب گراييدند. ...با اين حساب، سرِ اصل مطلب برگرديم. يک جبهه  خودىِ خالصِ جوشيده  از انقلاب که متشکّل از عناصر صددرصد خودى بود، به وجود آمد. اين جبهه، حتّى از چهره هايى برخوردار شد که از نظام قبل به نظام اسلامى منتقل شدند و بعضى از آنها از جوانان ساخته و پرداخته  انقلاب نيز خودى تر و صميمى تر از آب در آمدند. از اين چهره ها کسانى را داشتيم که به اين جبهه پيوستند. البته نمى توانم بگويم که در ميان اين چهره ها کسانى هم بودند که از جبهه  مقابل به اين جبهه آمدند. اما به عنوان مثال، کسانى چون مرحوم «قدسى مشهدى» - اگر نخواهيم از زنده ها اسم بياوريم - در عالم شعر بودند که همان زمان هم انقلابى، اهل زندان و اهل مبارزه به حساب مى آمدند. به هرحال، اين جبهه، که جبهه  جوانان بود، به وجود آمد....

شعر حقاً در اين کشور پيش رفته

25/۰۶/1387- در ديدار شاعران

شکى نيست که شعر يک ثروت ملى است. اگر کسى در اين ترديد بکند، در يکى از بديهى ترين مسائل ترديد کرده. شعر يک ثروت براى هر کشور است؛ يک ثروت بزرگ و پرثمرى است. اولاً بايد اين ثروت را ايجاد کرد، ثانياً بايد اين را روز به روز افزايش داد که دچار خسران و کم آمدن و کاهش نشود. ثالثاً بايد از آن براى نيازهاى کشور استفاده  بهتر و برتر کرد. نمي‌توانم ادعا کنم و بگويم که عامل رشد و گسترش دامنه شعر در کشور ما - که اين گسترش امروز نسبت به گذشته بسيار آشکار و بيّن است - دقيقاً چه هست. شکى نيست که يکى از مهمترين عواملش، باز بودن فضاى جولان در عرصه هاى مختلف فکرى و علمى و ذهنى است که اين هديه  انقلاب است به ما، بلاشک. ما دوران قبل از انقلاب را ديديم، شعراى آن وقت را ديديم، مي شناسيم، با خيلى شان نشست و برخاست داشتيم. بهترين هايشان هرگز اين مجال را پيدا نمي کردند که در يک منظر عمومى، در يک محضر عمومى بيايند خودشان و شعرشان را ارائه بدهند…

من حالا بحث تعداد و کميت و گسترش را دارم مي گويم. بحث کيفيت يک بحث ديگرى است؛ بايد يک سنجش واقعى و علمى انجام بگيرد، ببينيم چه جورى مي شود کيفيت ها را بالا برد. البته کيفيت شعر در آن دوره، به تناسب آن مقطع، در شعر همان هايى که بودند، کيفيت خيلى خوب بود. مثلاً در غزل شخصيت هايى مثل اميرى، مثل رهى يا مرحوم شهريار و شايد در ساير انواع، کسان بزرگ ديگرى که بودند - که حالا جاى تفسير آن در اين جلسه نيست. بنده هم چيزهايى در اين زمينه ها در ذهنم هست که حالا آن را نمي خواهيم متعرض بشويم - ليکن از لحاظ گسترش، باز بودن ميدان جولان، اينکه افراد بتوانند خودشان را عرضه بکنند، که خود اين يک مشوق خيلى بزرگى است، اين آن وقت وجود نداشت. انقلاب اين ميدان را باز کرد؛ نه فقط در عالم شعر و در عالم ادب، در عالم علوم مختلف، در تحقيقات، در مديريت هاى گوناگون؛ مديريت هاى کلان، مثل مديريت ميدان جنگ و دفاع مقدس که به طور قهرى پيش آمد و آزمونى براى همه شد. الحمدلله اين هست؛ شعر گسترش خيلى زيادى پيدا کرده.

علاوه  بر اين، اين شعرى که امشب من شنيدم و پارسال تو همين جلسه از جوان ها شنيدم، با شعرى که چهارده، پانزده سال پيش از جوان ها مي شنيدم، خيلى تفاوت کرده، خيلى جلو رفته، خيلى خوب شده، خيلى صيقل يافته شده. علاوه بر اينکه مضامين خوبى در شعرها انسان مشاهده مي کند. شعر حقاً در اين کشور پيش رفته. بنابراين، ما امروز اين ثروت ملى را داريم؛ منتها بايد اين را افزايش بدهيد. افزايشش هم بر عهده  دستگاه هاى مسئول است، هم بر عهده ‌ خود شاعران و کسانى است که قريحه دارند

در زمينه هاى مسائل سياسى و انقلابى هم به نظر من خيلى کار بايد بشود؛ کارهاى نشده ما داريم. حالا مسئله  شهيد و شهادت که تمام شدنى نيست و واقعاً هيچ وقت تمام نمي شود و بحمدالله ادامه هم دارد. شعرهاى خوبى هم هر دفعه که ما با برادرها و خواهرها مى نشستيم، بحمدالله مى بينيم که گفته شده، در جاهاى ديگر هم که من مي خوانم، مى بينم؛ ليکن فقط مسائل انقلاب منحصر در مسئله شهيد نيست. ما اينقدر مفاهيم عالى انقلاب داريم. انقلاب حرف نو در دنيا آورده؛ شوخى نيست.

شعر انقلاب بايد در خدمت مفاهيم انقلاب باشد

14/06/88- ديدار جمعى از شعرا

خب، يک مطلب اين است که شعر دوران انقلاب - يعنى اين دوران سى ساله - دارد آزمايش خوبى از خودش نشان مي دهد؛ شعراى خوب ما هيچ تنزل و توقف ندارند؛ انسان اين را حس مي کند. قبل ها و در دوره‌هاى قبل از انقلاب شعرايى را ديديم - شعراى بعضاً معروف - که در يک برهه‌اى از عمرشان، يک اوجى گرفتند، اما بعد نزول کردند يا متوقف شدند يا سقوط کردند؛ بعدها که نگاه مي کرديم، مي ديدم شعرهاى بعديشان اصلاً هيچ لطفى ندارد. من نگاه مي کنم، مى‌بينم تا الان در بين شعراى ما اين جورى نبوده...علاوه بر اينکه رويش هاى جديدى هم ما داريم. اين جوان هايى که دارم مى‌بينم، حقيقتاً من را شگفت‌‌زده مي کنند. شعراى جوان بعضى از شهرستان ها که مى‌آيند اينجا و شعر مي خوانند، وقتى من اينها را با شعراى آن شهر - در دوره جوانى خود من - مقايسه مي کنم، مى‌بينم اينها از آنها بهترند؛ با اينکه آنها بعضاً نام هاى معروف و شعراى معروف و صاحب‌نامى هم بودند؛ اما وقتى من نگاه مي کنم، مى‌بينم اينها بهتر از آنها شعر مي گويند...يک نکته  اى که در اينجا وجود دارد اين است که شعر انقلاب بايد در خدمت مفاهيم انقلاب باشد. خب در بين شماها کسانى هستند که شعرهاى آيينى مي‌گويند. شعرهاى مذهبى و شعرهاى مربوط به ائمه (عليهم السّلام) را، به اصطلاحى که حالاها باب شده، تعبير مي کنند به «شعر آيينى». انصافاً شعرهاى خوبى هم گفته مي شود؛ بعضى     ها هم اشعار مربوط به جنگ و دوران دفاع مقدس يا مربوط به شهدا يا مربوط به جانبازان و اينها را مي گويند. اينها خيلى خوب است؛ ليکن - پارسال هم من اشاره کردم به اين معنا - اهداف و آرمان هاى انقلاب منحصر در اينها نيست. انقلاب يک مجموعه‌‌اى از ستاره‌هاى درخشان آرمانى را بالاى سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت اين نقاط نورانى دعوت کرده. ما هم امتحان کرديم، ديديم مي توانيم پرواز کنيم؛ ديديم اين پرواز ممکن است. البته در دوره دفاع مقدس نمون‌هاى بارزش ديده شد و ديديم وقتى اين ملت به سمت اين آرمان  ها پر بگشايد، مي‌تواند خوب حرکت بکند؛ اما بسيارى از اين آرمان ها هنوز بالاى سر ماست؛ ما بايد حرکت کنيم: به سمت عدالت بايد برويم، به سمت اخلاق بايد برويم، به سمت استقلالِ به معناى حقيقى کلمه - شامل استقلال فرهنگى که از همه عميقتر و دشوارتر است - بايد برويم، به سمت بازيابى حقيقى هويت اسلامى- ايرانى خودمان بايد برويم….

تعداد شاعرى که امروز در کشور ما هست، در هيچ دوره اى سابقه ندارد

24/۰۵/90-ديدار جمعي از شعرا

...يک نکته اى در اينجا وجود دارد که بد نيست من اين را عرض بکنم. من دو شباهت مى يابم بين شعر امروز کشورمان و شعر فارسىِ يک دوره  ى دويست ساله  بسيار مهم و برجسته، يعنى دوره  رواج و شکوفايى سبک هندى؛ که از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم، شعر سبک هندى رواج داشته و گسترش پيدا کرده و اوج گرفته. من اول اين را عرض بکنم که آن دوره ى دويست ساله از بعضى از جهات در همه  ادوار تاريخ شعرى ما بى نظير است. نه اينکه بخواهيم قدر شعراى قصيده سراى قرن هاى چهارم و پنجم و ششم يا غزلسراهاى قرن هفتم و هشتم را نديده بگيريم؛ نه، در جاى خودش، قدر و ارزش و بزرگترى آنها محفوظ است؛ ليکن اين دويست سال جزو قطعات بسيار درخشان تاريخ شعر فارسى است.

يک خصوصيت در اين دويست سال، کميت شاعر است. يعنى شما وقتى نگاه کنيد در اين دو قرنى که عرض کرديم، مى بينيد در ايران، در هند، در افغانستان، در ماوراءالنهر - يعنى منطقه اى که متأسفانه امروز تقسيم شده بين تاجيکستان و ازبکستان، که منطقه  پارسى زبان بخارا و سمرقند و ديگر مناطق تاجيک نشين بود - تعداد شاعرانى که هستند، شگفت آور است. در اين دوره، هزارها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان مى ارزد؛ نه اينکه فقط بگوييم شعر مي گويند؛ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بين اين هزاران شاعرى که من به تقريب عرض کردم، شايد بشود گفت انسان مي‌تواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پيدا کند؛ و در بين اين صد شاعر خوب، شايد انسان بتواند ده تا شاعر درجه  يک مثل صائب، مثل کليم، مثل محمدجان قدسى، مثل نظيرى نيشابورى، پيدا کند. اوضاع آن دويست سال از لحاظ کميت شعرى اينجور است.

يک شباهت امروز ما با آن دوره، همين کميت است. تعداد شاعرى که امروز در کشور ما هست، در هيچ دوره اى - حالا آن دوره که خود ما بوديم و ديديم و با شعرا هم مرتبط بوديم، و همچنين آنچه که از گذشته شنيديم - سابقه ندارد. امروز تعداد شاعران ما در کشور، از لحاظ کميت، شبيه همان دوره  دويست ساله است. البته اين به برکت انقلاب است. انقلاب معارف را، هنر را، همه چيز را آورد به متن مردم، داخل متن جامعه؛ لذا جوشش پيدا شد. امروز ما در کشور خيلى شاعر داريم؛ از نوجوانان دبستانى تا دبيرستانى، تا جوانان برومند، تا ميانسالان و پيران. يعنى واقعاً انسان بخواهد محاسبه کند، تعداد شعراى امروز ما خيلى زياد است. البته اين مربوط به سى سال است؛ اگر چنانچه ان شاءا... همين روش ادامه پيدا کند - يعنى اگر با همين روال پيش برويم و شعر تشويق بشود و شعراى خوب بتوانند شعراى جوانتر را تربيت کنند - قطعاً کميت شعراى ما از آن دوره بيشتر خواهد شد.

شباهت دوم بين اين دوره و آن دوره  دويست ساله، نوآورى در مضمون است. در هيچ دوره  ديگرى اينجور سابقه ندارد که اين همه مضامين نو و حرف هاى تازه در شعر راه پيدا کند؛ که وقتى مضمون نو آمد، به تبع وجود مضمون نو، ترکيب نو هم مى آيد. يعنى نياز مضمون به لفظ موجب مي‌شود که شاعر از ذوق خود، از هنر خود استفاده کند و ترکيبات بياورد. البته در ابتداى کار ممکن است ناشيگرى هايى وجود داشته باشد، ليکن به‌تدريج زبان، پخته و سنجيده و استوار مي‌شود و فخامت پيدا مي کند.

لزوم توجه به شعر کودک 1/05/92-ديدار شاعران 

امروز يک حرکت عظيم تاريخى از درون جامعه ما به وجود آمده و الهام بخش مجموعه‌اى بزرگ بشرى شده؛ اين يک واقعيت است. مواجهه انقلاب اسلامى با نظام سلطه بين‌المللى، ايستادگى در مقابل زورگويىها، از سوى يک ملتى که دويست سال يا بيشتر زير بار زورگويى‌هاى ديگران بوده و برافراشتن پرچم آزادى و آزادگى در اين کشور، چيز خيلى مهمى است؛ اين بايد در شعر شاعران ما ظهور پيدا کند. همچنين آنچه که در پى اين آزادى آمد. من بارها در همين جلسه و جلسات ديگر گفته ام که مسئله جهاد نظامىِ هشت ساله ما چيز کمى نبود، چيز مهمى بود؛ که به نظر من در شعر ما خيلى بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين جهادِ بناى جامعه اسلامى، جهاد استحکام بخشيدن به ساخت قدرت ملى که ما مکرر رويش تکيه کرديم، جهاد اصلاح سبک زندگى - که عرض کرديم متن تمدن اسلامى اين است و آنچه که در غير از سبک زندگى بحث مي کنيم، همه شکل‌ها و شيوه‌ها و اندازه‌گيرى‌ها است - اينها هر کدام يک جهاد است؛ حضور در اين جهاد از طريق شعر، بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين مسائل مربوط به تاريخ، مربوط به زمانه. امروز بيدارى اسلامى يک مسئله مهم است، مسئله فلسطين يک مسئله مهم است؛ اينها بايد در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان بايد به اينها بپردازيم. به‌هرحال اينها چيزهايى است که اهميت دارد. من يک توصيه ديگر هم دارم - که اينجا يادداشت کرده‌ام - توجه به شعر کودک که متضمن مفاهيم حکمت اسلامى و حکمت سياسى باشد، به نظر ما يکى از کارهاى لازم است و امروز يک مقدارى جايش خالى است. شعر کودک و کتاب کودک و نوجوان از جمله بخش هاى مهمى است که امروز مورد توجه است. شعرايى که توانائى دارند، زبان رسايى دارند، بايد مفاهيم حکمت‌آميز را، يعنى حکمت اسلامى و ايرانى را در شعرهاى فارسى بگنجانند. استعدادهاى جوان بايد پرورش پيدا کند. ما در بين جوان ها استعداد زياد داريم و جوان ها هم راحت‌تر مي‌توانند حقايق را بپذيرند و اين حقايق را در بيان خودشان و در شعرِ خودشان منعکس کنند.

لازم است در تدوين کتب تاريخي، رمان و امثال آن کارهاي بيشتري صورت پذيرد

23/02/93-سايت سازمان تبليغات اسلامي

حضرت آيت ا... خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از دست اندرکاران دفاتر ادبيات مقاومت و ادبيات انقلاب اسلامي ، ايجاد يک حرکت عظيم، الهام بخش و برانگيزاننده در زمينه ادبيات مقاومت و انقلاب اسلامي و همچنين جلوگيري از به ثمر نشستن خواست برخي جريان هاي معاند انقلاب اسلامي در جهت انزواي مفاهيم و حقايق انقلاب اسلامي را دو ويژگي مهم و شاخص در فعاليت هاي حوزه هنري خواندند و تأکيد کردند: اين حرکت پيشرو و موثر، کشور را از ادبيات وارداتي بي نياز کرد. حضرت آيت ا... خامنه اي، با اشاره به برخي تلاش هاي جريان موسوم به روشنفکري براي وارونه سازي، پنهان سازي و مکتوم نگه داشتن حماسه بزرگ و با شکوه انقلاب اسلامي و مسائل مربوط به آن خاطرنشان کردند: تبيين ظرفيت عظيم معرفتي و معنوي برآمده از انقلاب اسلامي از سوي هنرمندان متعهد، رويه و سنت غلط موجود در آثار روشنفکران و اکتفا به آثار ترجمه اي را تغيير داد و به استغناي در توليدات و ارائه محصولات بسيار با ارزش و فاخر در زمينه هاي گوناگون ادبي و هنري منجر شد. ايشان همچنين با تأکيد بر ضرورت تقويت بخش پژوهشي در حوزه ادبيات مقاومت و ادبيات انقلاب اسلامي افزودند: البته اين مسئله به معناي منحصر شدن در روش هاي تحقيق غربي نيست، بلکه بايد در عين استفاده از اين روش ها، ابتکارات خردمندانه و هوشمندانه اي نيز به‌خرج داد.

رهبر انقلاب اسلامي همچنين با اشاره به اهميت سبک «تاريخ شفاهي» در تدوين آثار ادبي بخش مقاومت و انقلاب اسلامي، مسئله توجه به حقوق نويسندگان و تهيه کنندگان آثار توليد شده در اين عرصه را نيز يادآور شدند و افزودند: نقش تدوين کنندگان آثار در کنار راويان مطالب همچون پرداخت هنرمندانه اي است که اثر هنري را شکل مي دهد، به همين دليل توجه به پديد آورندگان اين قبيل آثار هنري، مي بايست مورد توجه جدي قرار گيرد.

ايشان ضرورت بررسي هاي تطبيقي درخصوص دفاع مقدس و ساير جنگ هاي معاصر و همچنين مقايسه بين انقلاب هاي بزرگ دنيا و انقلاب اسلامي ايران را نيز مورد تأکيد قرار دادند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلاب هاي بزرگ دنيا از عمق، قوت و کارآمدي بيشتري برخوردار است اما در عين حال بر خلاف ساير انقلاب هاي بزرگ آن طور که بايد به آن پرداخته نشده و لازم است در تدوين کتب تاريخي، رمان و اَمثال آن کارهاي بيشتري صورت پذيرد.رهبر انقلاب اسلامي در ادامه نيز چند نکته مهم را خطاب به دست اندرکاران دفاتر ادبيات مقاومت و ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري يادآور شدند.

«برنامه ريزي براي انتشار آثار مکتوب خوب توليد شده در قالب ساير محصولات هنري»، «توزيع فراگير و روشمند محصولات توليد شده»، «لزوم ترجمه آثار فاخر ادبيات مقاومت و انقلاب به زبان هاي خارجي»، «وارد کردن ادبيات مقاومت و انقلاب به فضاهاي دانشگاهي»، «ضرورت تجليل از آثار با ارزش و عناصر برجسته فعال در حوزه ادبيات مقاومت و انقلاب اسلامي» از نکاتي بود که حضرت آيت ا... خامنه اي در اين جلسه مورد تأکيد قرار دادند.

ما هنوز رماني درباره انقلاب که جهاني بشود نداريم

خاطرات محسن چيني فروشان در کتابخانه شخصي رهبرانقلاب 22/۰۸/1389 khamenei.ir

• يادم مي آيد بعد از ترور که ايشان(مقام معظم رهبري) در بيمارستان بستري بودند، با جمعي تحت عنوان «انجمن هنرمندان مسلمان» به عيادت ايشان رفتيم. حدود ده دوازده نفر بوديم که در آن جمع شهيد مرتضي آويني و آقاي سيد مهدي شجاعي هم بودند. صحبت هاي متعددي شد. ايشان خيلي تأکيد کردند به نويسندگان،  -چون نويسنده ها هم در جمع بودند- که شما در صورتي مي توانيد کتاب بنويسيد و کتاب بخوانيد که به کتاب آشنا باشيد و رمان هاي مختلف را خوانده باشيد. اگر رمان نخوانده باشيد، نمي توانيد رمانِ خوب بنويسيد. نکته ديگري که اشاره کردند اين بود که انتقال انديشه ها توسط رمان صورت مي گيرد. يعني رمان يک ابزار خوبي است که تنها براي سرگرمي نيست.

تأکيد ايشان اين بود که رمان يک ابزار خوبي است براي انتقال انديشه ها. مثلاً ايشان سؤال کردند که کداميک از شما کتاب «دل سگ» را خوانده ايد؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفري که همه نويسنده بودند، کسي يادش نبود و ابراز نکرد که من خوانده ام و بعد خود ايشان ادامه دادند که اين کتاب «دل سگ» براي ميخائيل بولگاکوف است که درواقع او زماني که حکومت کمونيستي شوروي مسلط مي شود، اين کتاب را مي نويسد. کتابي است منتقدانه نسبت به آن سيستم و نظام حکومتي. تا مدت ها هم اجازه انتشار نداشته و بعدها که شرايط فرق کرده، اين کتاب هم منتشر شده است. توصيه مي کردند که برويد و اين کتاب را بخوانيد. به هر حال اين يک شاهدمثال بود براي اين که يک رمان چطور مي تواند انديشه ها را منتقل کند. البته ايشان نسبت به اين کتاب انتقادات فراواني داشتند که بعدها بيان کردند.

يادم هست حدود سال هاي 62 و 63 بود که با جمعي خدمت ايشان بوديم. صحبت کتاب هاي انقلاب شد و اين که ما در مورد انقلاب، بايد رمان درجه يک داشته باشيم و من فکر کنم هنوز ايشان به آن ايده آل خودشان نرسيده اند. هنوز نداريم رماني که راجع به اصل انقلاب، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب باشد. يک تعبيري ايشان داشتند و مي گفتند که ما هنوز کتاب درباره  انقلاب که جهاني بشود نداريم. بعد گفتند که جهاني شدن معني اش اين است که اين کتاب دست به دست بگردد. ناشرها در دنيا دنبالش بگردند، ترجمه کنند و در دنيا به زبان هاي زنده دنيا ترجمه بشود. نه اين که ما ترجمه بکنيم، خود آنها دنبالش بگردند. مثالي مي زدند و مي گفتند که شما کتاب «دن آرام» شولوخف را ببينيد که چقدر جهاني شده؟ همه اين «دن آرام» را خوانده اند با اين که دو سه جلد است. مضمون حرف آقا اين بود که وقتي کتاب را مي خوانيد، چقدر لذت مي بريد و چقدر حس مثبتي نسبت به اين کتاب پيدا مي کنيد. و باز تأکيد مي کردند که اين کتاب را بخوانيد و ما در اين تراز و در اين سطح، کتابي که جهاني بشود نداريم.

ايشان حتي در سال هاي اخير نيز اين مطالبه را تکرار  کرده اند که باز در اين سطح، کتابي در مورد انقلاب نداريم. نه فقط راجع به انقلاب، حتي در مورد ائمه معصومين (ع) نيز اين نقص هست. راجع به شخصيت حضرت پيامبر(ص) ايشان گفتند که ما هنوز فيلم خوبي راجع به اين شخصيت بزرگوار نداريم. ما فقط يک فيلم خوب داريم که براي مصطفي عقاد است؛ آن هم فيلم خوبي است به اندازه خودش و در آن فرهنگ و شرايط. و هنوز مثلاً ما به عنوان انقلاب اسلامي نتوانسته ايم يک فيلم بسازيم که بتواند شخصيت آن بزرگوار را نشان بدهد.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار