به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، محسن رفیق‌دوست در همایش بهمن جاویدان که بعد از ظهر امروز (یکشنبه) در فرهنگسرای بهمن با حضور دبیر کل و قائم ‌مقام حزب موتلفه اسلامی برگزار شد، در ابتدا با معرفی خود اظهار داشت: 51 سال پیش در بازار شاگرد اسدالله بادامچیان بودم و در هیات موتلفه عضو حلقه‌ای بودم که استادش بادامچیان بود.  
 
وی با اشاره به حضور محمدجواد ظریف در اجلاس مونیخ اضافه کرد: وزیر خارجه آمریکا تصمیم می‌گیرد با وزیر خارجه ما ملاقات کند. کری پشت در اتاق وزیر خارجه ما درخواست ملاقات می‌کند و این ملاقات انجام می‌شود، این برای هیچ وزیری غیر از وزیر امور خارجه ایران نمی‌توانست اتفاق بیافتد.  
 
وزیر سپاه زمان جنگ با ذکر خاطره‌ای از دوران انقلاب ادامه داد: در آن مسابقه ایران برگزار می‌شد و به ما دستور دادند که این مسابقه را برهم بزنیم و پس از بر هم زدن آن ما را به بازجویی بردند.  
 
رفیق‌دوست با اشاره به خاطره‌ای دیگر از زمان انقلاب اظهار داشت: پرونده‌ای از لبنان آمده، که در آن به سفیر آمریکا حمله شده بود؛ آنها به من مشکوک شدند و برای بازجویی مرا به مستشاری آمریکا بردند.  
 
وی افزود: یاد این خاطره من را به خجالت می‌اندازد، زمانی که به اتاق بازجویی رفتم سرتیپی ایرانی به عنوان مترجم و سرگردی آمریکایی حضور داشتند. این سرگرد از من سوال می‌کرد و هر دفعه که سرتیپ گفته‌های من را ترجمه می‌کرد از جای خود بلند می‌شد این حرکت او مرا عصبانی می‌کرد که چرا سرتیپ مقابل سرگرد بلند می‌شود.  
 
وزیر سپاه زمان جنگ ادامه داد:‌رو به سرتیپ کردم و گفتم خفتی که امروز جلوی این سرگرد انجام دادیم برای دلیل مبارزه من کافی بود حال می‌بینیم امروز وزیر خارجه آمریکا با خفت به دیدار وزیر خارجه کشورمان می‌آید لذا این عظمت را شما ملت با امامتان خلق کردید.
 
رفیق‌دوست با ذکر خاطره‌ای از دوران جنگ گفت: در کرمانشاه عملیاتی طراحی کرده بودیم و 6 لشگر در آنجا متمرکز بود و مشخص بود که عملیات کاملا لو رفته است طرحی هم در جنوب کشور داشتیم به ما گفتند که باید ظرف کمتر از 15 روز این 6 لشگر را از کرمانشاه به اهواز بیاورید تا عملیات انجام شود.

وی ادامه داد: به نخست‌وزیر وقت گفتم ما بیش از هزار کمر شکن و تریلی می‌خواهیم او گفت توانش در دولت نیست بنابراین خدمت امام (ره) شرفیاب شدم و به ایشان قضیه را گفتم امام به بنده گفتند چه کسی مسئول این کار است و من گفتم دادستانی امام به احمد آقا گفتند که اجازه دهید زمانی که به دادستانی گفتیم در جواب ما گفت این اموال مردم است کار من نیست بروید خدمت امام.
 
وزیر سپاه زمان جنگ اضافه کرد: خدمت امام رفتیم ایشان در حال وضو بود که گفتند چه شد و من ماجرا را برایشان تعریف کردم و گفتم خودتان اجازه دهید امام نیز به من گفت به 4 شرط این اجازه را به تو می‌دهم.
 
رفیق‌دوست گفت: 4 شرط امام این بود یک به اندازه نیازت اتومبیل‌ها را بگیری اگر خسارت دیدند پولشان را بدهید سه بیش از حد معمول به آنها کرایه دهید و 4 با راننده‌ها به زور رفتار نکنید.
 
وی با ذکر خاطره‌ای از ملاقات خود با حضرت امام اظهارداشت: روزی با 15 نفر از تحصیل کرده‌ها خدمت امام (ره) رفتم و به ایشان گفتم من به یک مطلبی رسیدم و آن اینکه اگر مغزهای دائم‌الخمر و ناصالح آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها می‌توانند کاری انجام دهند این نماز شب خوان‌های ما بهتر از آنها می‌توانند حتی می‌توانند موشک بسازند امام فرمود حرف تو برای من بسیار مطلوب‌تر از اقدامات آنها است اگر بخواهیم می‌توانیم.
 
وزیر سپاه زمان جنگ تاکید کرد: امروز در بخشی از صنایع نظامی با آمریکا برابر و از روسیه جلوتریم، ایران از نظر دفاعی صد در صد خودکفا است.
 
رفیق‌دوست با ذکر خاطره‌ای دیگر از امام (ره) ادامه داد: زمانی که می‌خواستم خدمت امام شرفیاب شوم در طول مسیر پیرمردی از ارس‌باران با پسر 11 ساله‌اش برای دیدار با امام آمده بود و برای ایشان بادام آورده بود پس از ملاقات من سه شخصیت بزرگ از جمله آیت‌الله محلاتی، انواری و موحدی کرمانی یعنی نماینده امام در سپاه، شهرداری و ژاندارمری.
 
وی افزود: زمانی که وارد اتاق امام شدم امام گفت بعد از حاج محسن دیگر خسته‌ام بگویید روز دیگری بیایند همانجا به امام (ره) گفتم آقا ببخشید پیرمردی از ارس‌باران با پسر 11 ساله‌اش برای دیدار شما آمده است امام حرف من را قطع کرد و گفت بگویید پیرمرد بیاید می‌خواهم بگویم این مرد چقدر عظمت دارد خدا را شکرمی‌کنیم در حکومتی زندگی می‌کنیم که رهبر اولی آن امام خمینی بود.
 
وزیر سپاه زمان جنگ با ذکر خاطره‌ای از مقام معظم رهبری اظهار داشت: حسینیه امام خمینی (ره) را بنده در مدت 60 روز با پول مردم ساختم، وضع خوبی نداشت و هر دفعه به من می‌گفتند حاج محسن گوسفندی بکش، ما گوسفند را قربانی و درب منزل آقا بردیم و روز بعد نیز یک قربانی دیگر را به منزل ایشان برده که در این لحظه مقام معظم رهبری به ما فرمودند؛ "شما ماموریت دارید زندگی من را عوض کنید؟ من زندگی‌ام با کوپن اداره می‌شود و تا به حال بیشتر از کوپن جنسی نخریدم.  
 
رفیق‌دوست ادامه داد: زمانی برای مقام معظم رهبری یخچال سای بای سایت خریدم که آقا به بنده گفتند، این دومین بار است که شما این کار را انجام می‌دهید، من پولی را که این یخچال را پر کند ندارم، یخچالی ایرانی بیاور.  
 
وی بیان داشت: در آن زمان حضرت آقا بخشی از دارایی زمان ازدواجش را به من داد که من آن را فروختم تا خرج زندگی‌اش شود.  
 
وزیر سپاه زمان جنگ گفت: حضرت آقا 50 هزار تومان پول به من داد و گفتند من و خانم‌ام آب زیاد مصرف می‌کنیم که در واقع بیشتر از حق‌مان است بنابراین 50 هزار تومان بیشتر از حق‌مان بردارید چرا که بیشتر از حق‌مان مصرف کردیم.  
 
رفیق‌دوست خاطرنشان کرد: کجای دنیا سراغ دارید که یک نفر همه ثروت در اختیارش بوده و این میزان زاهد باشد و مراقبت کند، حضرت آقا با نذوراتی که مردم به ایشان می‌دهند بسیاری از خانواده‌ها را اداره می‌کند.  
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: انشاءالله همیشه شاکر باشیم، ما نسل‌اولی‌ها امانت را به نسل دوم و سوم دادیم و آنها بایستی پاسداری کنند تا امام زمان ظهور کند.  
 
انتهای پیام/