شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
جحی سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد. شخصی شنیده بود که جحی احمق است. با خود گفت: لابد جحی ارزش این سکه را نمی داند. پس جلو رفت و گفت: این سکه زرد را به من بده و در عوض هشت سکه زرد از من بگیر. جحی گفت: قبول اما با یک شرط. گفت: چه شرطی؟ گفت: به شرط آن که سه مرتبه صدای الاغ در بیاوری. طرف پذیرفت و سه مرتبه صدای الاغ درآورد. جحی گفت: خوب الاغ جان تو با این همه خری فهمیدی که این پول طلاست اما من نفهمیدم که سکه های تو مس است؟
نوادر الجحی الکبری
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار