به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، ساعت هفت روز پنجم شهریور سال 90 ، فوت مشکوک مردی 67ساله به نام جواد در خیابان ستارخان به ماموران اعلام شد. «جواد» از ناحیه گردن و مچ دست چپ دارای آثار بریدگی شبیه خودکشی بود در حالی که آثار درگیری و ضرب و جرح احتمال قتل را افزایش میداد.
در بررسیهای بعدی کارآگاهان مشخص شد خودرو پراید مقتول به همراه برخی مدارکش به سرقت رفته است. دو روز پس از کشف جسد، خودرو مقتول به صورت رهاشده در افسریه کشف شد. از این خودرو تعدادی از لوازم داخل خودرو از جمله پخش، لاستیک زاپاس و... به همراه مدارک هویتی وی و یکسری مدارک دیگر به سرقت رفته بود.
با توجه به اینکه مقتول بنگاهدار املاک بود، انگیزه سرقت در این قتل افزایش پیدا کرد. با ادامه تحقیقات وسیع پلیسی جوان 25سالهای به نام «مجتبی» شناسایی و روز 12 آبان در خیابان 17 شهریور دستگیر شد. در بازرسی از منزل این جوان یکسری از مدارک متعلق به مقتول کشف شد و وی ادعا میکرد این مدارک را در خیابان پیدا کرده است. در ادامه تعدادی دیگر از مدارک سرقتی متعلق به مقتول نزد یک جوان دیگر به نام «حسن» کشف شد.
متهم دوم پس از دستگیری و انتقال به اداره دهم اعتراف کرد که وی مدارک را از «مجتبی» گرفته و هیچ اطلاعی از جزییات ماجرا ندارد و «مجتبی» به وی گفته مدارک را در خیابان پیدا کرده است.
در این مرحله «مجتبی» به افسر پرونده گفت: «روز حادثه من در پارک دانشجو مشغول تماشای تئاتر خیابانی روبهروی تالار دانشجو بودم. پیرمردی که ظاهر شیک و مرتبی داشت کنارم نشست و او هم مشغول تماشای این تئاتر شد.در طول اجرای نمایش بین ما حرفهایی درباره نمایش رد و بدل شد. همین حرفهای بسیار کوتاه و محدود سر صحبتهای بعدی را باز کرد. در جواب سوالات پیرمرد در مورد خودم گفتم قبلا هنرجوی تئاتر بودم و علاقه زیادی به بازیگری دارم. پیرمرد به من گفت یکی از دوستانش به دنبال یک جوان میگردد و حقوق خوبی هم پرداخت میکند. با این صحبتها و اتمام نمایش خیابانی، به همراه پیرمرد در پیادهروهای اطراف تالار قدم زدیم و به پیشنهاد وی سوار خودرواش شدیم. در طول مسیر وی گفت گرسنه است و کنار یک مغازه ساندویچی توقف کرد و دو ساندویچ گرفت و گفت منزلش در همان اطراف است. با اصرار به منزلش واقع در خیابان ستارخان رفتیم.در ادامه با هم اختلاف پیدا کردیم و این اختلاف به درگیری منجر شد. پیرمرد چاقویی برداشت در حالی که حالت تهاجمی به خود گرفته بود من چاقو را از وی گرفتم و ضربهای به گردنش زدم و چند ضربه هم به دست چپش وارد کردم تا از مرگش مطمئن شومبا تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح امروز متهم به ریاست قاضی اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به محتویات پرونده مجرمیت متهم از نظر دادسرا محرز بوده و برای وی تقاضای مجازات قانونی را دارم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت که با قبول اتهامش گفت: وقتی به خانه مقتول رفتیم او مدعی شد دوستانی دارد که می توانند از من به عنوان ماساژور استفاده کنند.بعد از چند دقیقه او قصد آزار و اذیت مرا داشت که به طرفش حمله کردم. او چاقویی برداشت که چاقو را از او گرفته و چند ضربه به بنش زدم. .وقتی که جان داد سوییچ ماشینش را برداشتم و کاغذ ساندویچ و چند وسیلهای را که به آنها دست زده بودم برای اینکه اثر انگشتی از من باقی نماند با خودم برداشتم و از آنجا فرار کردم. من خیلی ترسو هستم و با مشاهده چاقو در دست مقتول دچار ترس شدم.
وکیل متهم نیز در دفاع از موکلش گفت: موکلم وقتی بچه بود ، پدرش در مقابل چشمان او دایی خود را به قتل رسانده بود که این اتفاق باعث شد متهم فرد ترسویی شود.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
انتهای پیام/