به گزارش خبرنگار گروه چند رسانهای باشگاه خبرنگاران، حدود 10 سال از تاسیس بزرگترین شبکه به اصطلاح اجتماعی جهان، یعنی فیسبوک میگذرد، شبکهای که به تدریج در تمام نقاط دنیا شیوع پیدا کرد.
موج در برگیری رسانههای اجتماعی به سرعت در
میان جوانان و اقشار مختلف جامعه پیشروی میکند و هماکنون به بخشی از زندگی افراد
تبدیل شده است.
ماموریت شبکههای اجتماعی مجازی همانطور که از نام آنها پیداست ایجاد رابطه میان افراد مختلف جامعه است، اما در میان طوفان و هجمه این شبکهها که هر روز نام و سبک جدیدی از آن به میان میآید عارضههایی وجود دارد که در سالهای اخیر مورد اغفال مسئولین و مردم قرار گرفته است.
جدا از رخنههای امنیتی و عدم رعایت حریم خصوصی
کاربران در شبکههای اجتماعی و سوء استفاده سازمانهای جاسوسی و امنیتی کشورهای
غربی بخصوص آمریکا که تاکنون هزاران مقاله و صدها افشاگری توسط افرادی همچون اسنودنها
و آسانژها درباره آنها منتشر شده است، الگوی
رفتاری کاربران از اصلیترین معضلات شبکههای مجازی است که به امری باری به هر جهت و غیر قابل کنترل
تبدیل شده، بهطوری که بارها با بوجود آمدن مواردی مانند تبهای فیسبوکی و
غیره و همچنین کمپینهای مختلف با آبروی افراد و حتی با آبروی یک ملت بازی شده است.
متاسفانه موردی که در اینجا هیچگاه مورد توجه قرار نمیگیرد این است که به دلیل مجازی بودن فضای ارتباطی در شبکه اینترنت معلوم نیست این تبها و کمپینها از کجا شکل میگیرند و هدایت آنها دست چه کسی است؟ همین امر سبب شده تبها و کمپینهای فیس بوکی بدون هیچ دلیلی به وجود بیایند و کاربران را با هدفی مشخص و بعضا از پیش تعیین شده به سمت دلخواه هدایت کنند.
نکته قابل تامل در این مورد اینکه معلوم نیست چند کاربر واقعی در این کمپینها شرکت میکنند و چه تعداد از کاربران به کار گرفته شده، کاربران مجازی هستند.
برای مثال در خلال بازیهای لیگ جهانی والیبال، جمع زيادی از کاربران فيسبوک در خلال برگزاری ليگ جهانی واليبال با هجوم به صفحه شخصی ايوان زايتسف يکی از بازيکنان تيم ملی ایتالیا، اين صفحه را پر از نظرات و کامنتهای خود کردند که اکثرا هم حاوی مطالب توهينآميز و زننده بود. خانواده زايتسف هم از اين توهينها بینصيب نمانده بودند و حجم بالای کامنتها به جايی رسيد که اين بازيکن گفت: "متاسفم که بزگترين تفريح ايرانيان توهين به ديگران است!"
یکی دیگر از این موارد که باعث عذرخواهی رسمی برخی از هنرمندان داخلی شد، حمله کاربران فیسبوکی به لیونل مسی مهاجم تیم ملی فوتبال آرژانتین بود.
بعد از پایان مراسم قرعهکشی جام جهانی 2014 و مشخص شدن رقبای ایران، عدهای در یک اقدام ناپسند به صفحه شخصی لیونل مسی ستاره تیم ملی آرژانتین در فیسبوک هجوم آورده و به او فحاشی کردند. نظراتی که تعداد آنها از چهل هزار مورد تجاوز میکرد.
این اظهارات توهینآمیز کاربران فضای مجازی بار دیگر چهره ایران را در جامعه بینالملل خدشهدار کرد. البته مسی نیز این اقدام توهینآمیز را بیپاسخ نگذاشت.
مهاجم تیم بارسلونا اسپانیا در صفحه فیسبوک خود نوشت:" اینگونه واژهها بسیار غیر دوستانه هستند".
برای مثال در آخرین نمونه از این کمپینهای
به اصطلاح عدالتخواهی و خیرطلبی که مورد سوء استفاده رسانههای بیگانه و ضد ایرانی هم شد، ماجرای حکم اعدام دختر
جوانی است به نام ریحانه جباری به اتهام قتل عمد بود.
ریحانه جباری دختر ۲۶ سالهای است که به اتهام قتل عمد در آستانه اعدام قرار دارد. او گفته که قتل در دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی صورت گرفته است.
در همین رابطه کمپینهای بسیاری در شبکه اجتماعی فیسبوک در قامت حمایت از این دختر جوان و بخشش خانواده مقتول راهاندازی شد. کمپینهایی که برخی از آنها با توهین به خانواده مقتول و با استناد به اخبار ناموثق فضای مجازی (که بسیاری از آنها متعلق به رسانههای ضد ایرانی بوده و همواره در حال تخریب چهره نظام جمهوری اسلامی ایران و بالاخص قوه قضاییه است) فقط نمک به زخم خانواده مقتول، پاشیدند.
قضاوتهایی ناصحیح که به گفته خانم شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری: "قرار نیست در این صفحه بحث سیاسی کنیم و مرده باد و زنده باد بگوییم. قرار نیست درس وکالت یا قضاوت بخوانیم"... اکنون در فضای مجازی با این هیاهو، مردم و جامعه را به کدام سو میبریم؟ به آتش کینه دامن میزنیم و با انواع تهمت و الفاظ رکیک، کرامت هر دو خانواده را نشانه میگیریم... بذر خشونت را با کینههای بیحاصل آبیاری میکنند. من و توی بزرگسال چه میکنیم؟ چه میگوییم؟ آب به آسیاب که میریزیم؟ با بچههایمان چه میکنیم؟ از کاشتن این بذر، جز درخت خونبار چه میروید؟
همچنین قاضی پرونده ریحانه جباری نیز در مصاحبهای با اشاره به این کمپینها گفت: این افراد با سوءاستفاده از شبکههای گسترده اجتماعی و رسانهای متوسل به دروغ و قلب واقعیت شده و با زدن تهمت به مقتول موجب کدورت بیش از پیش اولیای دم شده و امکان جلب رضایت ایشان را از بین میبرند.
البته گاهی اوقات افراد خودشان هیچ نقشی در تشکیل تبهای اجتماعی نداشته و حتی اطلاعاتی از فیسبوک و اینترنت و شبکههای مجازی ندارند.
یکی از نمونههای این نوع تبهای شبکههای مجازی تبی است که به تازگی
بسیار در فضای مجازی شدت گرفته و حتی پای آن به روزنامههای رسمی کشور نیز رسیده
است. ماجرای کلیپی از فردی به نام حسین فسنقری معروف به دیجی فسنقری که به سرعت
در فضای مجازی منتشر شد، بهطوری که صفحات مربوط به این شخص هزاران نفر
بازدیدکننده داشته است.
اما شوق کاربران شبکههای اجتماعی باعث شد تا در عرض چند هفته حسین سفنقری از یک خواننده معمولی در محلهای در سبزوار به شهرتی ملی دست پیدا کرده و فضای مجازی را به خود اختصاص دهد.
تب دی جی فسنقری تبدیل به بازیچه برخی افراد در شبکههای اجتماعی شده است که گاه تا مرز رکیکترین توهینها پیش میرود.
البته ناگفته نماند در میان کمپینها و تبهای بداخلاق موجود که به آنها اشاره کردیم در فضای مجازی هستند کمپینها و تبهایی که با شناسایی درست و ارزیابی آنچه نیاز جامعه در رابطه با پرداختن به موضوعات خاصی که کمتر در رسانههای رسمی به آنها پرداخته شده و جلب توجه افکار عمومی سعی کردهاند باری از مشکلات اجتماعی و بعضا ملی کشور بکاهند. در میان این تبها میتوان به تب حمایت از نام خلیجفارس و اخیرا کمپین امام هادی (ع) که گردانندگان این کمپین در سالروز شهادت امام دهم شیعیان از اعضای خود خواستند که تصویر صفحه پروفایل خود را به پوستری از این امام معصوم مزین سازند اشاره کرد.
در پایان باید خاطر نشان کرد انتشار چنین حجمی از مطالب غیر واقعی و
نسبتهای ناروا به افراد میتواند پیامدهای ناگواری در زندگی خصوصی افراد داشته
باشد و این تبهایی که هر از چندگاهی در شبکههای اجتماعی ایجاد میشوند، تبعاتی
را در پی خواهند داشت که شاید جبرانناپذیر نباشند.
انتهای پیام/