تئاتر را جداگانه در کانون هنری "استاد حمید سمندریان" خواند و مهارتهای لازم در زمینه کارگردانی و بازیگری را از ایشان فرا گرفت، او فارغالتحصیل فیلمسازی سینمای جوان بوده و دوره فیلمنامهنویسی را نزد استاد "ناصر تقوایی" گذراند.
"محرابی" فارغالتحصیل فیلمسازی از "ونکوور کانادا" نیز است، وی از سال 1374 صحنه تئاتر را با نمایش "دایره گچی قفقازی" به کارگردانی "استاد حمید سمندریان" تجربه کرد، همزمان در آزمون رادیو شرکت کرده و به عنوان بازیگر نمایش انتخاب شد تا بازیگری در تئاتر را در واحد نمایش رادیو ادامه دهد، تا این که سال 1380 پشت میکروفن دوبله قرار گرفت، بازی در مجموعه "مسافرخانه سعادت"، "آشا محرابی" را به عنوان یک بازیگر توانمند به مخاطبان و برنامهسازان معرفی کرد. او پس از این مجموعه، در سریال "مرگ تدریجی یک رویا" نیز به ایفای نقش پرداخت.
به بهانه حضور "آشا محرابی" در تئاتر "آنتراکت بی آنتراکت" پای گپ و گفتی با او نشستیم.
آشا محرابی چه مسیری را برای رسیدن به موفقیت طی کرد؟
واقعیت این است که من از ابتدا میدانستم که میخواهم چه حرفهای را دنبال کنم، به دلایلی من مجبور شدم یک رشته دیگری را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم، ضمن اینکه به خاطر ادامه تحصیل در زبان خارجی و روابط بینالملل متأسف نیستم و اگر زمان به عقب باز میگشت و میتوانستم موانع را از سر راه بردارم، حتماً هنر و تئاتر میخواندم تا مسیر راحتتری را طی کنم، ضمن اینکه من در آن زمان تحصیلم به "استاد حمید سمندریان" گفتم که اگر الآن به من بگویید که بروم دانشگاه، میروم و دوباره رشته تئاتر را میخوانم و "استاد سمندریان" به من گفتند و به جا هم گفتند که هرآنچه دانشگاه در چهار سال به تو میگوید من در یک سال به تو خواهم. گفت واقعیت ما کلاس فوقالعادهای را در حوزه بازیگری و کارگردانی با "استاد سمندریان" را گذراندیم، یادشان بخیر.
مدتی است که به واحد دوبلاژ سیما نرفتهاید، دلیل خاصی دارد؟
واقعیت این است که یک دورهای در ایران نبودم و برای ادامه تحصیل به ونکوور کانادا رفته بودم، بعد از اینکه برگشتم درگیر بازی در سریالهای تلویزیون شدم، الآن هم مشغول کار تئاتر هستم و شما میدانید کار و فعالیت در تئاتر زمان بسیاری را از آن خود میکند و گاه باید چهار ماه زندگی خود را وقف بازی در تئاتر کنم چون شوخیبردار نبوده و دیگر وقتی را که برای آن میگذارید را نمیتوان ادیت کرد به همین جهت من برای رادیو وقت بازی نداشتم و فقط کارگردانی کردم از زمانی که از سفر برگشتم فرصتی پیدا نشد که به همکارانم در واحد دوبلاژ سیما برگشت خود را خبر دهم. برای این تئاتر تصمیم گرفتم بعضی از همکارانم را دعوت کنم تا تجدید دیداری شود، همچنان میگویم که دوبله را بسیار دوست دارم و دلم میخواهد ماهی یک کار را داشته باشم و آنها هم آنقدر به من لطف دارند که من را دعوت کنند، اما خوب باید فرصت کار دو دوبلاژ پیش آید.
از تئاتر جدید خود بفرمائید که بعد از مدتها دوری با "آنتراکت بی آنتراکت" روی صحنه رفتید؟
من مؤسس گروه "آقالو" هستم، یک گروه هنری که به خاطر نام "احمد آقالو"ی عزیز نامگذاری شده است، البته قرار بود خود "آقالو" هم با ما باشند که متأسفانه زمانه این فرصت را به ایشان نداد و بعد از فوت وی گروه را تأسیس کردم، در واقع زیر اسم این گروه "شبی که راشل از خانه رفت"، "اتوبان" و "من حرفی ندارم دنبالشو نگیر" و ... را روی صحنه بردیم به طور کلی فعالیت حرفهای این گروه از سال 87 شروع شد، وقتی به ایران آمدم خیلی از دوستان به من لطف داشتند و بدون اغراق بگویم که 14 و 15 تئاتر به من پیشنهاد شد که به دلیل بازی در سریال فرصت کافی برای حضور در آنها را نداشتم تا اینکه رسید به تئاتر "پریسا مقتدی" که عضو گروه "آقالو" هستند و به من گفتند که در تئاتر "آنتراکت بی آنتراکت" لازم است که باشم و من هم پذیرفتم چون باید بتوانم هر کاری که میشود را برای گروهمان انجام دهم البته در این تئاتر هیچ یک از بچههای گروهمان حضور ندارند و فقط من و "پریسا مقتدی" کارگردان کار هستیم و "شبنم روزبهانه" طراح لباس و در کنار آن "کوروش سروش" نیز کار شعر و موسیقی این تئاتر را عهده دارند.
انشاءالله اگر شما کار را ببینید متوجه نقش شعر و موسیقی آن خواهید شد و اینکه چقدر آرام آرام در این تئاتر وارد شده و خود را نشان میدهد به ندرت تئاتر نیمه موزیکال روی صحنه برده میشود و فضایی متفاوت را برای مخاطبان به ارمغان میآورد بله به همین دلیل مخاطب خیلی به وجد میآید و من این را کاملا احساس میکنم چون موسیقی خیلی آرام آرام خودش را در کار نشان میدهد.
به خصوص در اپیزود آخر که خیلی نقش آن پررنگ میشود، من به عنوان یک بازیگر روی صحنه کاملا مخاطب را راضی میبینیم. به طبع مخاطبانی هم هستند که کار را دیده و دوست ندارند و سلیقهای متفاوت دارند. اما غالب مخاطبان راضی بوده اند و این مسئله را من کاملا احساس میکنم. تئاتر "آنتراگت بیآنتراکت" نوشته"ژان میشل ریب" به کارگردانی "پریسا مقتدی" است که هرشب ساعت 20 در سالن "سایه" تئاتر شهر روی صحنه می رود.
متنی را "چرمشیر" در دست نگارش دارند که آن را برای گروه ما مینویسند که من از این بابت خیلی خوشحال و هیجانزده هستم. که آقای "چرمشیر" قبول زحمت کردند و من خود متنی از "میلان کوندرا" را پیشنهاد دادم که هنوز نمیدانم که با آن موافقت شده یا خیر. به هر حال نمیدانم که در انتها کدامیک ازاین متنها تأیید شده و من آنرا کار خواهم کرد.
*خانم "محرابی" همه ما شاهد
ایفای نقش شما در سریال در "خط" بودیم، از دلایل حضور خود در این اثر
تلویزیونی را بفرمائید؟
خوشبختانه"خط" به طرز شگفتآوری مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و حقیقتش را بخواهید خود ما هم فکر نمیکردیم که اینقدر مورد توجه قرار گیرد."خط" کار نرم و مردم پسندی شد، شاید دو هفته از آمدن من به ایران نمیگذشت که بازی در این کار به من پیشنهاد شد و فکر میکنم که قسمت بود در "خط" بازی کنم.
دلیل دیگر حضورم در این سریال"عباس رنجبر" در مقام کارگردان
بود که در گذشته تله فیلی"بن بست یلدا" را با او کار کرده بودم و من
خیلی دوست داشتم با دفتر ایشان همکاری کنم. ما در محیطی بسیار امن و سالم کار
کردیم و به شدت از آقای" رنجبر" و تیم ایشان راضی بودم. خیلی متن را دوست داشتم و باید بگویم بعد از مدت ها دوری از کار "خط" شروع آرام و
خوبی برای بازگشت و ایفای نقش یک در سریال بود.
بعد از حضور در سریال "خط"
کار دیگری را هم برای تلویزیون داشتید؟
تله فیلم "بازگشت" را به کارگردانی "حسین قناعت" بازی کردم که به طور کلی با چند تله فیلم دیگر، هنوز از تلویزیون پخش نشده است.
*"مسافرخانه
سعادت" و مچ بودن بازی شما و هومن برقنورد بهترین خاطرهها را در ذهن مخاطب
به جای گذاشت، کمی از آن دوران بفرمایید؟
مسافرخانه "سعادت" کاری تیپیک بود و از دلایل مچ بودن بازی من و "هومن برقنورد" میتوان به سابقه بازی ما در تئاتر اشاره کرد. زمانی من و "هومن برقنورد" در تئاتر "سه خواهر" به کارگردانی "اکبر زنجانپور" با یکدیگر همبازی بودیم و بالای 4ماه با هم تمرین داشتیم و این طبیعی بود که بازیمان با یکدیگر مچ باشد.
البته تئاتر" رویای نیمه شب تابستان" هم کاری ماندگار شد درسته؟
بله. کار خوبی بود و من نقش "هلنا" را بازی میکردم و کمتر کسی آن کار را دیده است.
خانم آشا محرابی چقدر از توقف سریال" سرزمین کهن" با خبر هستید، البته این کار با کارگیری اصلاحاتی مجددا روی آنتن میرود؟
من فکر میکنم مخاطب بیصبری داشتیم به خاطر این مطلب که قهرمان داستان ما به معنای واقعی کلمه که "شهاب حسینی" عزیز نقش آن را ایفا کردند و این کار که به عقیده من یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون به حساب میآید، اصلا بختیاری بود و قصه که برمیگشت میدیدیم که قهرمان ما بختیاری است. متاسفانه مردم عزیزمان کم صبری کردند ولی به هر حال امیدوارم "سرزمین کهن" که کارخوب "کمال تبریزی" است، دوباره روی آنتن رود.
از فعالیت مجدد خود
در رادیو و نمایشهای رادیویی بفرمایید؟
تعدادی نمایش را کارگردانی کردم که از
رادیو نیز پخش شد: فقط در این یک ماه اخیر گفتم که برای من کاری را نگذارند به این
دلیل که به شدت درگیر تئاتر بودم.
پس کار نمایش رادیو هم در اولویت است؟
بله، همیشه گفتهام که رادیو جایی است که برای آن زحمت بسیاری کشیدهام و به آن رسانه تعلق خاطر دارم.
خانم محرابی خیلی از بزرگان عرصه هنر به ناحق کنار گذاشته شدند و متاسفانه یادی هم از آنها نمیشود به نظر شما مشکل از کجاست؟
واقعیت این است که من یک چیزی را راجع به دنیا پذیرفتهام که قرار نیست دنیا آنطوری باشد که ما میخواهیم و من این مسئله را نسبت به خودم هم پذیرفتهام و به آن رسیدهام.
ممکن است شما همه تلاش خود را انجام دهید و حتی سعی کنید که از بهترین راه هم روید و از کم ضررترین مسیر به دیگران حرکت کنید و بعد هم جوابی نگیرید.
راستش را بخواهید من هم دلیل واقعی این اتفاق را نمیدانم، واقعاً یک عدهای هستند که همیشه آدم فکر میکند که ای کاش آنها یک روزی دوباره کارکنند، به یاد دارم " استاد حمید سمندریان" که واقعیت خدا را شکر میکنم که وقتی دوره کلاسها استاد را گذراندم همزمان شد با نمایش " دایره گچی قفقازی" که ایشان داشتند تست میگرفتند و من هم تست دادم و قبول شدم و بعد از یک سال درس فشرده که من نزد ایشان خواندم توانستم 6 ماه هم با " استاد سمندریان" کار کنم و چهقدر این کار لذت بخش بود وای کاش خداوند قسمت میکرد که همه هنرمندان با ایشان کار میکردند میدانید بعضی از آدمها وجودشان ودر کنار آنها نفس کشیدن برای انسان الهام بخش است وگاه فکر میکنم که چیزی مهمتر از تئاتر نیست.
من هم امیدوارم که تمام هنرمندانی که علیرغم میلشان از کار دور هستند یک روز برگردند وکار خود را ادامه دهند. من برای دشمن خود هم آرزو نمیکنم که از کاری که دوست دارد، دورباشد.
دلیل موفقیت و ماندگاری " آشا
محرابی" چیست؟
عرصههایی است که من باید آنها را تجربه کنم، واقعیت این بوده که حدود 10 سال تئاتر کار کردم و در حدود 15 تئاتر ایفاگر نقش اصلی بودم به این معنا که شما هر روز باید تلاش و ممارست داشته باشید و این امر باید در هنر بازیگری جاری باشد.
چرا که بازیگری برایم خیلی مقدس و حیاتی است، فارغ از اینکه من بعید میدانم که بازیگری دوست نداشته باشد در کنار محبوب بودن مورد توجه مردم قرار گیرد.
به هر حال شهرت در ذات هنر بازیگری است شاید به آن اندازه که بازیگری برای من حیاتی بوده برای مخاطب هم حائز اهمیت باشد واقعیت اینکه هیچگاه حاضر نیستم یک پله در حرفه بازیگری با رابطه و دوستی جلو روم. به شدت برای هنر بازیگری احترام قائل هستم.
گفتگو از الهه علیزاده
انتهای پیام/