هاتف علیمردانی در نقد و بررسی فیلم"مردن به وقت شهريور":
هاتف علیمردانی در نقد و بررسی فیلم"مردن به وقت شهريور":
به گزارش
حوزه سینما باشگاه خبرنگاران، عصر دو شنبه(دوازدهم خرداد ماه)نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم«مردن به وقت شهريور » در قالب پنجاه و هشتمين برنامه خانه فیلم فردوس با حضور هاتف عليمرداني(نويسنده،كارگردان و تهيه كننده)،علي افشين راد(دستيار اول كارگردان و برنامه ريز)،صبا گرگين پور(بازيگر) و محمدرضا لطفی مجری و منتقد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد.
هاتف عليمرداني، نويسنده،كارگردان و تهيه كننده در این جلسه گفت: علاقه و انتخاب اول من سينماي كودك است،اما از آنجايي كه امكانات كافي در اين بخش وجود ندارد و اين نوع سينما از سوي مسولان جدي گرفته نمي شود ترجيح مي دهم كه وارد سينماي اجتماعي بشوم.مضاف براينكه مخاطبان سينماي كودك امروزه بهترين و كاملترين محصولات روز دنيا را ديه اند و سطح توقعشان بالا رفته و ديگر دوره اي نيست كه كودك با كارهاي عروسكي دهه شصت ارتباط برقرار كند.من در اين فيلم به دليل قوانين ارشاد و فرار از مميزي يك دهم واقعيت را به تصوير كشيدم،چيزي كه در جامعه رخ مي دهد به مراتب بدتر و خطرناك تر از آن چيزي است كه شما در فيلم شاهد هستيد.متاسفانه نسل بچه هاي دهه هفتاد به شدت بي آرمان هستند و همين موضوع بايد ريشه يابي شود.آنهايي كه اين فيلم را مي بينند بدانند كه تازه با يكتصوير به شدت پاستوريزه شده روبرو هستند و واقعيتي كه بيخ گوش ما در حال وقوع است به شكلي مي باشد كه حتي بازگو كردنش هم امكان پذير نيست و اين زنگ خطر را بايد جدي گرفت.
وی همچنين درمورد بازيگران فيلم خود و شيوه انتخاب آنها عنوان کرد: ما در اين فيلم با سه طيف بازيگر مواجه هستيم.گروه اول بازيگران حرفه اي و مطرح سينما هستند كه شامل حميد فرخ نژاد و هانيه توسلي مي شود.گروه دوم بازيگراني بودند كه كار كرده بودند و در عين جواني اما شروع بسيار خوبي داشتند،مانند مارتين شمعون پور و نازنين بياتي و دست آخر بازيگراني كه تجربه اي نداشتند و براي اولين بار جلوي دوربين مي آمدند كه همين گروه سوم در واقع نقش اصلي هاي فيلم بودند.ما براي انتخاب اين افراد تمام آموزشگاهها،دانشكده هاي سينمايي و تاترها را رصد كرديم و از بالغ بر ششصد هفتصد هنرجو تست گرفتيم و اغراق نيست اگر بگويم كسي نبوده كه در اين آموزشگاهها بوده و ما از او تست نگرفته باشيم.اين ريسك بزرگي است كه شما وزنه هاي سنگين ترت را براي نقش هاي دوم و سوم بگذاري و به تازه كارها نقش اصلي بسپاري،اما معتقدم كه سينما نياز به جوانان و نيروي تازه دارد.من خودم از سينماي تجربي آمده ام و با اين شيوه رشد كرده ام.تمام فيلمهايم هم اين شكلي هستند.
علیمردانی افزود: "مردن به وقت شهريور" فيلمي است تماما در بخش خصوصي كه با هزينه شخصي خودم ساخته شده است و هزينه توليدش هم خيلي كمتر از فيلمهاي معمول اين شكلي است كه بيشتر عوامل فيلم لطف كردند و يا پول نگرفتند و يا به ما تخفيف دادند،با اين حال احساس مي كنم كه فيلم در جشنواره سال گذشته مورد بي مهري قرار گرفت و آن را به درستي نديدند.حتي صبا گرگين پور هم كه كانديد سيمرغ شده بود به گفته يكي از داوران قرار بود كه با نظر اكثريت آرا جايزه به او تعلق بگيرد اما به هر دليلي اين اتفاق صورت نگرفت و صبا در همان كانديدا باقي ماند.هرچند كه اين بي مهري ها براي من مهم نيست،من معتقد به يك سينماي بدنه سالم و پويا هستم كه هدفش مخاطب و مردم است.براي من بيش از هرچيز مردم اهميت دارد.همان طور كه فيلم قبلي ام به خاطر پونه در جشنواره در بخش خارج از مسابقه قرار گرفت،اما در اكران با استقبال بسيار خوب مردم مواجه گرديد و همين براي من كافي بود.
در ادامه اين نشست علي افشين راد در خصوص همکاری خود گفت: چيزي كه در سينماي ايران به شدت معضل و آسيب است،اين موضوع مي باشد كه به دليل هزينه و بودجه وقت كافي براي پيش توليد گذاشته نمي شود.خوشبختانه اين پروژه از معدود فيلم هايي بود كه براي پيدا كردن بازيگران و بچه ها با حوصله و دقت زمان صرف شد و ما از هركسي كه احساس مي كرديم مي تواند موثر باشد تست گرفتيم.اين اتفاق در سينماي ايران يك حلقه مفقوده است و بايد به آن توجه كرد.حتي پس از انتخاب بچه هايي كه قرار بود براي اولين بار جلوي دوربين بروند تازه وارد فاز تمرين شديم و مدتها با انها تمرين كرديم.ما مي خواستيم كه انرژي و انگيزه انها را تا روز آخر حفظ كنيم و براي همين اولا هيچكدام نمي دانستند كه قرار است كدام نقش را بازي كنند و ما در تمرين ها هربار نقش ها را عوض مي كرديم و مي چرخانديم،ضمن اينكه هيچيك از آنها فيلمنامه نداشتند و فقط خط قصه داستان را مي دانستند و حتي در طول فيلمبرداري هم براي اينكه جلوي دوربين فريز نشوند به آنها فيلمنامه نداديم و سكانس سكانس جلو مي رفتيم.
صبا گرگين پور بازيگر اين فيلم كه براي نقش اش در مردن به وقت شهريور كانديد سيمرغ شده بود در اين جلسه گفت:مردن به وقت شهريور اولين تجربه من جلوي دوربين بود،من متولد هفتاد هستم و بيش از اين چند سال تاتر كار كرده بودم.يك روز آقاي افشين راد بامن تماس گرفت و گفت خانوم صبا گرگين پور؟من هم گفتم من آقاي صبا گرگين پور هستم و بعد به دفتر رفتم و براي اين نقش انتخاب شدم.بعد از اين فيلم دو كار به من پيشنهاد شد كه آنها را نپذيرفتم.اساسا دروغ است اگر كسي كه وارد حرفه بازيگري مي شود بگويد شهرت را دوست ندارد و دلش نمي خواهد ديده شود،من هم از اين قاعده مستثني نيستم و دوست دارم تا به شهرت برسم.اما نه به هر قيمتي و براي همين فضاي تاتر را دوست دارم و آن را رها نمي كنم.
گرگين پور در پايان صحبت هايش گفت: با حرفهاي آقاي عليمرداني به شدت موافقم كه بچه هاي دهه هفتاد بي آرمان هستند و من اين را به وضوح در هم نسل هايم مي بينم و فكر مي كنم كه اين وظيفه سينما و هنرمند است كه علت اين موضوع را ريشه يابي كند و آن را به تصوير بكشد.
در پايان محمدرضا لطفی (مجری – منتقد) درباره اين فيلم اظهار داشت: مردن به وقت شهريور از چند منظر قابل بررسي است.اول اينكه معمولا اين فيلمها در چنين فضايي و با توجه به مقوله سانسور و قوانين پخش در كشور ما همواره در مرزي قرار دارند كه مي توانند تبديل به اثري شعاري و خنده دار شوند كه آخرين ساخته عليمرداني به اين دام گرفتار نمي شود و اين يك نقطه مثبت است،هرچند كه به همان دلايل به شكل كاملي نمي تواند به عمق برود و براي همين فيلم اوج نمي گيرد و مخاطب نمي تواند به شكلي كامل به درون شخصيت ها نفوذ كند.از طرف ديگر هرچه ميزانسن هاي فيلم نشان از بلوغ فيلمساز مي دهد،بازي ها به استثناي بازي صبا گرگين پور در سطح مطلوبي قرار ندارند و مي توانستند بهتر باشد. از شوي ديگر شخصيت ام جي با بازي گرگين پور در فيلمنامه در سطح است،اما بازي خوب او اين مشكل را تا حتي كاور كرده،اما از آن سو ديگر شخصيت نوجوان فيلم در فيلمنامه پخته تر و قوي تر است،اما بازي بازيگرش باعث ترمز در فيلم شده است.اينكه فيلمساز در چنين شرايطي نسبت به يك معضل اجتماعي احساس خطر مي كند جاي تقدير دارد و مردن به وقت شهريور فيلم خوبي است،اما فيلمي مانا و ماندگار نيست.
انتهای پیام/اق