وی هم اكنون نيز به صورت تخصصي در عرصه كلام تطبيقي با تأكيد بر نقد عقايد وهابيت و جريانهاي معاصر آن فعاليت دارد.
حجت الاسلام علیزاده موسوی که سابقه تدریس را نیز در کارنامه فعالیت خود دارد از ديماه ۱۳۹۱ به عنوان مدير پژوهشكده حج و زيارت منصوب شد و سمت دبیر کنگره بین المللی خطر جریان های تکفیری نیز از جمله سمتهای فعلی وی است.
آنچه در زیر آمده حاصل گفتگو پیرامون شکل گیری گروه های تکفیری در جهان اسلام با حجت الاسلام علیزاده موسوی است.
شکل گیری اعتقاد تکفیری در اسلام به چه شکل بوده است؟
ابتدا باید در این زمینه توضیح بدهم که متاسفانه طی چند سال اخیر جهان اسلام با مبحث یا فتنه تکفیر روبرو شده است و واقعیت این است که شرایطی را که در این چند سال تجربه کرده سابقه آن در گذشته وجود نداشته است.
هر چند در تاریخ اسلام افراطی گری هایی بوده است اما تا این حد برهنه و همراه با خشونت نبوده است و در ادامه در پاسخ به سئوال شما باید بگویم سابقه تکفیر به قرن اول هجری باز میگردد که همزمان با ظهور خوارج است، اینها اولین کسانی بودند که اهل قبله را تکفیر کرده و کسانی که دچار گناه کبیره می شدند را تکفیر میکردند و میگفتند کسی که گناه کبیره انجام دهد از دین خارج و باید کشته شود.
این افراد قرائتی از دین ارائه دادند که مورد قبول هیچ کدام از فرق اسلامی نبود و پیامبراسلام (ص) هم پیش بینی کرد که اینها از دین خارج میشوند مانند تیری که از چله خارج شده است این روایت به این معنا است که تکفیر مسلمان کار بسیار ناشایستی است زیرا کسی که اهل قبله باشد و شهادتین را گفته دیگر نمی توان وی را تکفیر کرد و مال و جان و ناموس او را مباح شمرد.
علاوه بر این دین اسلام دین رافت و مهربانی است و قرآن کریم به پیامبر می فرماید: اگر تو بداخلاق بودی و چهره در هم می کشیدی هیچ کس به دور تو جمع نمی شد به خاطر مهربانی در وجود تو بود که مردم جذب تو شدند و از سویی دیگر تعامل پیامبر با سایر مذاهب هم عالی بود ایشان وقتی وارد مدینه شدند یکی از مهمترین اقدامات صلح با یهودیان و مسیحیان بود و تا زمانی که خود آنها صلح نامه را نقص نکردند پیامبر پایبند به صلح بود.
مبحث تکفیر بعد از خوارج در میان مسلمانان از بین می رود چون این نوع قرائت جدیدی بود و با اندیشه اسلامی نمی ساخت، مسلمانان این اندیشه را به دور انداختند تا اینکه در قرن هفتم هجری باز شاهد ظهور اندیشه تکفیر هستیم که "ابن تیمیه" آن را آغاز و بسیاری از مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می کرد وی میگوید: کسی که به زیارت می رود و به توسل و شفاعت قائل است کافر و قتل وی واجب است.
اما علی رغم اینکه وی در حوزه نظری دارای عقیده تکفیر است اما در حوزه عملی جرات به تیغ کشیدن و کشتن مسلمان ندارد و حتی وقتی در وهله ای از تاریخ در کنار حاکمان وقت قرار می گیرد مسلمانان را نمی کشد اما این اندیشه را همچنان در ذهن دارد. بعد از ابن تیمیه جریان تکفیر فراموش می شود تا قرن 12 که محمد بن الوهاب ظهور و وهابیت شروع به فعالیت می کند.
وی فردی بیسواد بود اما نظریات ابن تیمیه را دریافت و علاوه بر نظریات در حوزه عمل وارد شد و مسلمانان فراوانی را به خاک و خون کشید به طوری که حامد الگار در کتاب وهابیگیری خود مینویسد این افراد از قرن 12 تا کنون 400 هزار نفر را به خاک و خون کشیدند و جنایتهای بسیاری را به وجود آوردند.
آیا دشمنی وهابیت و تکفیریها تنها با شیعیان است؟
گاهی اینگونه تلقی می شود که دشمنی آنان صرفا با شیعه است و آنان با شیعیان می جنگند اما هنگامی که تاریخ را بررسی میکنیم می بینیم که بیشترین قربانیان وهابیت از اهل سنت هستند و جالبتر اینکه بیشترین قربانیان از حنبلی ها هستند و این درحالی است که خود وهابیت می گوید ما به حنبلی ها نزدیکتر از بقیه هستیم.بنابراین قربانیان تکفیر هم شیعه و هم سنی بودند.
تکفیر در دوران معاصر چگونه شکل گرفت؟
تکفیر در دوران معاصر ابعاد گستردهتری یافته است چون علاوه بر وهابیون امروزه غرب و آمریکا نیز وارد عرصه شدهاند و یک سر تکفیر از آنها ریشه پیدا میکند.
باید در این زمینه گفت که غربیها یک پروژهای را از دهه 70 و 80 آغاز کردهاند با عنوان اسلام ستیزی که علت آن نیز این بود که آنها شاهد رشد اسلام در غرب بودند و برای جلوگیری از این امر پروژه اسلام ستیزی در جهان اسلام را آغاز کردند.
پروژه آنها یکی مقابله مستقیم با اسلام بود و حتی در زمان اتفاقات 11 سپتامبر ما شاهد بودیم که بوش اعلام کرد که دوره جنگهای صلیبی مجدد آغاز شده است و چهرههایی همچون هانتینگتون نیز مبحث برخورد تمدنها را مطرح کرد اما باید به این نکته توجه داشت که حاصل این برخورد تمدنها این بود که باعث شد یک اتحاد در بین مسلمانان ایجاد شود.
از طرفی آمریکا به افغانستان لشگر کشی کرد اما دستاوردی برای آنها نداشت و باعث شد و در زمان حمله به افغانستان مسلمانان چه شیعه و چه سنی غمخوار افغانها بودند و حتی وقتی آمریکا به عراق حمله کرد و وقتی که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به دفعات به مرزهای پاکستان حمله و تعدادی از پاکستانیها را کشتند همه این اقدامات موجب شد تا غرب در نگاه مسلمانان بد جلوه کند و غرب منفور مسلمانان باشد.
بعد از این آمریکا روش مقابله با اسلام از طریق حملات فرهنگی را در پیش گرفت، آنها برای اجرای این نقشه کاریکاتورهایی را در کشورهایی مانند دانمارک و برخی از کشورهای علیه پیامبر اسلام کشیدند حتی مبحث جمع آوری مناره ها را در کشورهای اروپایی مطرح کردند اما همه این اقدامات نه تنها موجب تضعیف اسلام نشد بلکه باعث اتحاد مسلمانان شد و هنگامی که پروژههای آنان علیه اسلام یکی پس از دیگری شکست خورد آمریکا پروژه اسلام علیه اسلام را برنامه ریزی کرد.
ابعاد پروژه اسلام علیه اسلام را توضیح دهید؟
این پروژه به دنبال این بود که اسلام هراسی را در دل اسلام ستیزی ایجاد کند تا مسلمانان را خشن و قاتل ویرانگر نشان دهد و بهترین راه برای تصویر این شرایط این بود که مسلمانان را علیه یکدیگر بشوراند که در این زمینه از یک طرف بذر تکفیر از سوی وهابیت وجود داشت و از سویی دیگر غرب وارد و به این مسئله دامن زد و ما امروز شاهد یک شرایط دو سویه در جهان اسلام هستیم که یک وجه آن غربی و طرف دیگر دست تکفیری و جریان های افراطی در جهان اسلام است.
ما شاهدیم امروز دنیای اسلام وضعیت تراژیکی پیدا کرده است به طوری که در سوریه 160 هزار نفر کشته شدند که از این تعداد 10 هزار نفر کودکان زیر 10 سال هستند و وهابیت نیز با فجایعی همچون سر بریدن و قطع دست و پای فرزندان جلوی پدر و مادرشان صحنههای وحشتناکی را در دنیای اسلام رقم زده است و اینگونه مبحث تکفیر در عصر معاصر در جهان اسلام رقم خورد.
چرا تکفیریها بعد از حمله به سوریه و انجام آن همه جنایت به عراق حمله کردهاند؟
علت اینکه شاهد این وضعیت در عراق هستیم این است در حقیقت آنها چند شکست اساسی را در چند ماهه اخیر تجریه کردند که شاید مهمترین شکست در فضای مصر بود، مصر یک فضای اندیشهای در جهان اسلام است که شاهد بودیم با عمکرد بد اخوان المسلمین در مصر سقوط کرد.
اخوان المسلمین سقوط کرد و در کنار آن احزاب افراطی همچون النور و الاصلاح و الافضیله که سلفی و به دنبال قرائتهای تکفیری بودند جایگاه خود را از دست دادند و سقوط کردند.
شکست بعدی آنان در افغانستان بود که ما شاهد این بودیم طالبان به شدت دنبال این بود قرائت افراطی در افغانستان حاکم کند اما با انتخابات افغانستان تا به حال عبدالله عبدالله رای بالایی کسب کرد و دیدند که پروژه اشان در افغانستان شکست خورد.
در سوریه نیز علی رغم اینکه نیروهای زیادی از بسیاری از کشورها در جنگ این کشور دخالت داشتند با این حال و بعد از سه سال انتخابات در سوریه انجام و مشارکت 74 درصدی مردم را به دنبال داشت که 89 درصد از آنها به بشار اسد رای دادند و این نشانگر این واقعیت است که علی رغم تمامی تبلیغات و حمیات غرب و حمایتهای آل سعود و قطر و اردن تکفیریها نتوانستند به آنچه که در سوریه مد نظر داشتند برسند و بعد نیز حملاتی را در لبنان پی ریزی کردند که با چند انفجار همراه بود اما با سرعت خاستگاه انفجارها لو رفت و عملا در لبنان هم شاهدیم جایگاه خود را از دست دادند.
در خود عراق نیز به رغم ترورها و عملیاتهای انتحاری و کشتارها که داشتند تا دولت عراق را به زانو در آورند با برگزاری انتخابات نوری المالکی رای بالایی آورد و70 تا 80 کرسی مجلس را به دست افراد معتدل افتاد و همه این اتفاقات ضربه به حیثیت تکفیری ها بود و آنها به آخرین حربه خود که حمله به عراق است روی آوردند
با توجه به حملات گروه داعش و تجهیزاتی که در اختیار دارند این گروه مانند یک ارتش سازمان یافته است. چگونه یک گروه تروریستی به این حد از تجهیزات و ادوات دست مییابد و مانند یک ارتش سازمان یافته عمل میکند؟
برای بررسی شکل گیری تکفیریها در عصر حاضر باید گفت که این گروهها ماحصل اتحاد مثلث آمریکا، عربستان و پاکستان هستند. در دهه 70 و 80 در مقابله با حمله کمونیسم به افغانستان، آمریکا برای عدم سلطه کمونیسم به افغانستان به افغانها سلاح میداد و عربستان نیز حمایت پولی و مالی را بر عهده داشت و پاکستان نیز پایگاه در اختیار آنان قرار میداد.
نهایتا این اقدامات منتهی به این شد که یک گروه مجرب تاکیتکی در دل جریان افغانستان شکل و آنقدر قوی شدند که بعد از جنگ افغانستان کنترل اینها از سوی کشورهایی که از آنها حمایت میکردند سخت شد و بعد از پایان جنگ افغانستان آمریکا که درصدد استفاده ابزاری از اقاعده برای تثبیت حضور خود بود، القاعده را مانند یک استخوان لای زخم در منطقه حفظ کرد، آمریکا از یک طرف ادعای مبارزه با این گروه را داشت و از سویی دیگر از آن حمایت میکرد و متاسفانه بعد از این اتفاقات به مرور این گروه در جهان اسلام پراکنده شدند.
شکل گیری گروه داعش چگونه بود؟
اگر اختصاصا بخواهیم به داعش بپردازیم این گروه شعبهای از گروه القاعده است، ابومصعب الزرقاوی در سال 2006 شاخه القاعده را در عراق بنیانگذاری کرد.
ادعای شعاری آنان این بود که ما با قصد مبارزه با صلیبیون و ناتو که در عراق هستند وارد میدان شدهایم اما وقتی در عراق حاضر شدند به جای جنگ با آمریکاییها جنگ مذهبی را در عراق ایجاد و به آن دامن زده و کشتارهای فراوانی را به راه انداختند و برخلاف ادعای اولیه خود بیشتر کشتارهای آنان از خود عراقیها بود تا آمریکا، به طوریکه تا سال 2013 مسلمانان عراق بیش از 9500 کشته در غالب بمب گذاریها متحمل شدند که اینها همه ماحصل جنایتهای این گروهها بود.
هدف اصلی مبازراتی این افراد چه گروههایی هستند؟
این گروه بعد از مدتی اعلام کردند عراق اینها با چهار گروه که در عراق حاضر هستند جنگ میکنند، که گروه اول با صلیبون و همان ناتو و نیروهای آمریکا، دوم صفویون که همان شیعیان ایرانی در عراق هستند، سوم رافضیون که شیعیان عراق را تشکیل میدهند و مرتدین که اهل سنتی هستند که با این افراد همکاری ندارند.
چرا داعش در ابتدا به سوریه حمله کرد و بعد وارد جنگ عراق شد؟
واقعیت است قبل از بحران سوریه این گروه قدرت چندانی نداشتند بعد از اینکه بحران سوریه آغاز شد اینها به نوعی وارد بحران سوریه شدند و شرایطی به وجود آمد که از سراسر دنیا تجهیزات و کمکهای فراوانی به این گروه صورت گرفت و از سویی دیگر ترکیب جمعیتی این گروه از بعثیهای عراق هستند، در دوران صدام بعثیها بسیار قوی بودند به عبارتی دیگر بعثیها نیروهای اجیری بودندکه القاعده آنها را برای اجرای اهداف خود میخرید و با تشکیل داعش این افراد وارد این گروه شده اند، ما شاهد بودیم که در سوریه دو گروه جیش النصره و گروه داعش در حال جنگ بودند که اینها در ابتدا اعلام کردند ما یکی هستیم اما بعد از مدتی القاعده اعلام کرد که جبهه النصره در شام و سوریه بجنگد و داعش در عراق اما گروه داعش این مطلب را نپذیرفت.
چون اسم خود را دولت شام و عراق قرار داده بود بنابراین با ایمن الظواهری که رهبر فعلی القاعده است مخالفت کردند و در سوریه باقی ماندند، این گروه طی سه سال با حمایت عربستان و اردن و قطر دلارهای فراوان این کشورها و سلاح هایی که از سراسر دنیا در اختیار این گروه قرار میگرفت روز به روز قویتر شدند و اما بعد از گذشت سه سال عملا در صحنه سیاسی و نظامی سوریه به بن بست رسیدند و دیدند عملا با تمام جنایتها و فیلمهایی که برای رعب و وحشت ایجاد کردند در سوریه به جایی نرسیدند.
داعش که ماهیت عراقی داشت بعد از شکست در سوریه فعالیتهای خود را به سمت عراق برد و امروز شاهدیم که در جنگ با عراق مرز زمینی سوریه و عراق را برداشتهاند. حتی مبحث دولت اسلامی شام تا عراق را ایجاد کنند.
چرا گروه داعش ماه شعبان را برای حمله به عراق انتخاب کرده است؟
واقعیت این است که ماه شعبان برای شیعیان نماد یک نوع فرجام بشر و آمدن منجی است که جهان را از ظلم و بیداد و جور نجات میدهد و چون در ایام نیمه شعبان هم حال و هوای عراق با این ماه عجین است.
ماه شعبان را انتخاب کردند تا به نوعی مقابله با اندیشه شیعی را نشان دهند حرکت خود را در این ماه آغاز و حتی اعلام کردند که ما نیمه شعبان کربلا را تصرف میکنیم و آثار اسلامی و شیعی را از بین میبریم و عراق را از دست شیعیان نجات میدهیم و نکتهای که در این زمینه مهم است این است که خداوند دشمنان ما از حمقا یعنی از انسانهای احمق قرار داده است، این گروه به این نکته توجه نداشت که اهل بیت(ع) جزو خطوط قرمز شیعه و حتی اغلب اهل سنت است و مسلما شیعهای که در اربعین و محرم با پای پیاده به کربلا میرود و حاضرند جان خود را برای اهل بیت(ع) بدهند مسلما اجازه نمیدهند داعش به کربلا و نجف حاکم شود و این از اشتباهات اساسی آنها بود که هدف خود را اعلام کردند که این باعث شد یک اجماع عظیم علیه اینها در عراق بوجود بیاید و عملا مردم عراق را علیه خود بسیج کردند.
به نظر شما داعش میتواند در عراق موفق باشد؟
این گروه در سوریه که تمام دنیا علیه بشار اسد بود نتوانست موفق باشد و با توجه به اوضاع عراق که اجماع جهانی هم در حمله عراق علیه این گروه است و از سویی دیگر نیز مردم عراق مردم سوریه نیستند چون مرقد 6 ائمه شیعه در این کشور است و به عبارتی 350 میلیون شیعه در جهان پشت سر مردم عراق هستند که اگر برای مقابر ائمه خود احساس خطر کنند از سراسر دنیا وارد عمل شده و کار این گروه تکفیری و داعش را یکسره میکنند.
علت اینکه این گروه در حملات خود پیشرویهایی را داشت چه بوده است؟
واقعیت این است که گروه داعش حرکت خود را از مناطقی آغاز کرد که آمادگی گسترش اندیشه تکفیریها را داشت، این گروه حرکت خود را از استانهای شمالی عراق چون شهرهای صلاح الدین به مرکز تکریت که محل تولد صدام است و بعثیهای زیادی در این شهر زندگی میکنند و شهرهای نینوا و الانبار و فلوجه نیز دارای همین خصوصیت است، آغاز کرد و طبیعی است در این مناطق رشد کنند و باز ما شاهد بودیم که این گروه در حمله به موصل و حتی با توجه به اینکه مورد استقبال برخی معاندان قرار گرفتند وقتی وارد این شهر شدند جنایات فراوانی را علیه مردم انجام دادند خبر خودکشی چهار زن در این شهر به علت تجاوز نیز در خبرها آمد.
این نشان میدهد اینها به اهل سنت هم رحم نمیکنند.
قربانیان اصلی جریانهای تکفیری چه کسانی هستند؟
در هر حال باید به این نکته توجه کرد که قربانیان اصلی جریانهای تکفیری در منطقه حامیان آنها هستند. ما شاهد بودیم ترکیه به چه میزان برای حمایت از این گروهها سرمایه گذاری کرد اما وقتی این گروهها وارد موصل شدند 47 تبعه ترک را گروگان گرفتند و عملا جریان تکفیر در ترکیه گسترش یافته است.
عربستان نیز دیر یا زود قربانی این گروهها خواهد شد. همانطور که در سوریه طبق فیلمی که منتشر شده بود رسما پاسپورت سعودی را پاره کردند و میگفتند با سعودیها هم باید جنگید در مورد آمریکا این کشور باید منتظر عواقب دفاع از این افراد باشند بمب گذاری که در مادرید و لندن شد و اتفاقاتی از این قبیل همه اینها نشان میدهد حمایت از تروریسم مذهبی اثری جز خشونت و گسترش آن در سراسر عالم ندارد و دود آن به چشم خودشان میرود.
در گروههای داعش و تکفیری ما شاهد حضور افراد از ملیتهای مختلف همچون چچنیها هستیم که برخی از آنها مسلمان شده و به این گروهها پیوسته و در حال مبارزهاند علت حضور این افراد در این گروهها چیست؟
بحث افرادی که از چچن در این گروهها حضور دارند از غرب باید جدا شود.
بحث چچن یک جریان تکفیری است که در منطقه قفقاز شکل گرفته و تحت حمایت خود وهابیت است و یک جریان کاملا تکفیری است اما درباره افرادی که از غرب به این گروهها پیوستهاند باید گفت باید درباره این افراد یک بررسی جامعه شناختی و مذهبی صورت بگیرد که اینها در چه محیطی رشد یافتهاند.
واقعیت این است بخشی از بدنه دنیای غرب خسته از اندیشه مدرن، صنعت و تکنولوژی است و از سویی دیگر دین اسلام در غرب به شدت در حال گسترش است و به نوعی در دنیای غرب اقبال به سمت اسلام شکل گرفته و افرادی که در این محیط زندگی میکنند به علت وازدگی از جریان مدرن غرب دارند هنگامی هم که به اسلام وصل میشوند به جریان سلفی و تکفیری آن وصل میشوند و به نوعی از افراط به دل تفریط میروند و از سویی دیگر گروههای سلفی و وهابی هزینهها و مراکز فراوانی را در غرب ایجاد کردهاند.
با توجه به هزینههای تکفیری و سلفیها و سرخوردگی اینها از دنیای غرب این افراد جذب جریان افراطی و رادیکال اسلامگرا میشوند.
آیا ایران نیز در خطر و در معرض اتفاقاتی که در سوریه و عراق رخ داد، قرار دارد؟
برای پاسخ به این سئوال باید گفت یکی از عوامل رشد گروههای تکفیری دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی است زیرا یکی از بهانههایی که تکفیریها برای جنایات خود مطرح میکنند این است که شیعه به مقدسات اهل سنت توهین میکند و به عنوان مثال حتی در سوریه میگویند آمدهایم با شیعیان و رافضیها و علویها بجنگیم.
حتی وقتی به سامرا حمله کردند عنوان کردند که هدفشان پاکسازی پایتخت بنی عباس از رافضیون نجس است و آنچه که ما در ایران باید توجه کنیم این است که در ایران نیز شاهد تنوع مذهبی و قومی هستیم.
به عنوان مثال در کشور ما شافعیها در جنوب و غرب، حنفیها در شرق ایران عشائره در غرب و جنوب و قومیتهای دیگر در ایران حضور دارند و ما باید مراقب باشیم که دشمن درصدد است از طریق جنگ مذهبی وارد ایران شود و بحث تکفیر را از این طریق در ایران وارد کنند.
جریانهای تکفیری خارج کشور به شدت به دنبال تاثیرگذاری بر جامعه اهل سنت ایران هستند و ما متاسفانه جدای تکفیری که در میان اهل سنت وجود دارد در میان شیعیان نیز شاهد برخی از حرکتهای تکفیری هستیم که برخی از شیعیان نسبت به اهل سنت دارند و برخی از مقدسات آنان را مورد توهین قرار میدهند، باید بدانیم این آب ریختن به آسیاب دشمن است این افراد باید بدانند که هر کلام و توهین آنها به مقدسات اهل سنت به معنای ریخته شدن خون شیعیان در سوریه و عراق و پاکستان است.
اما این را هم باید یادآوری کرد که خوشبختانه تلاش آنان تاکنون راه به جایی نبرده است و ما باید اتحاد و همدلی را داشته باشیم و بدانیم اگر تکفیر در جامعهای گسترش پیدا کرد خشک و تر را با هم میسوزاند.
آیا اینکه برخی حملات داعش و کشتار شیعیان عراق و منطقه را به نوعی مقدمه ساز و از نشانههای ظهور میدانند صحیح است؟
اینکه برخی از نشانههای ظهور امروز به وجود آمده شکی نیست اما اگر بخواهیم این موارد را کاملا به شرایط ظهور تطبیق بدهیم در روایات آمده است هرگز نباید وقتی را برای ظهور مشخص کرد و باید توجه داشته باشیم که اگر بگوئیم این اتفاقات از علائم ظهور است و ظهوری اتفاق نیفتد باعث بدبینی نسبت به شیعه میشود.