دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» که در ماه های اخیر به پرنفوذ
ترین گروه سلفی معارض دولت سوریه تبدیل شده است،ریشه ای 12 ساله دارد. پس
از سقوط دولت طالبان در افغانستان و بحرانی شدن موقعیت منطقه ای القاعده ،
ابومصعب الزرقاوی مرد شماره دو القاعده با تغییر مکان به عراق، در سال 2002
گروهی جدیدی به نام«جماعه التوحید و الجهاد» ایجاد کرد تا در جبهه ای جدید
با آمریکایی ها مقابله کند. هدف زرقاوی، مقابله با اشغال نظامی عراق به
دست آمریکا و در گام بعدی، سرنگونی دولت موقت عراق بود که مبانی قدرت خود
را بر پایه های حکومت صدام بنا کرده بود. بعدها در جریان تحولات سال 2004
این گروه به «قاعدات الجهاد فی بلاد الرافضین» تغییر نام داد و دو سال بعد ،
یعنی در ژانویه 2006، در جریان یک پوست اندازی جدید، با ادغام چند گروه
کوچکتر به رهبری «شورای مجاهدین القاعده»، نام گروه با تغییری دوباره به
«دولت اسلامی عراق» تبدیل شد.
آنچه که این روزها با نام داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام» شناخته می
شود، حاصل تغییرات ساختاری و رویکردی در داخل «دولت اسلامی عراق» است که در
شرایط جدید منطقه و خلأ قدرت معارضین سوری، توانسته است نفوذ خود را
درعراق و سوریه گسترش دهد.
در چنین شرایطی، سیاست خارجی عربستان، درگیر دگرگونی کم سابقه شد تا جایی که در تحولات سوریه، درگیر یک نبرد سرنوشت ساز گردید. سوریه که از سال 2012 به آوردگاه رویارویی روسیه با غرب برای شکل دهی به نظم جدید خاورمیانه تبدیل شده بود، به یک باره خود را داخل جبهه جدیدی دید که عربستان با گسیل گسترده سلفی های مجهز به دلارهای نفتی برای آن تدارک دیده بود. به این ترتیب بود که داعش به عنوان بازیگر محوری تحولات خاورمیانه، در آوریل سال 2013 اعلام موجودیت کرد. شکل گیری داعش و گروه های سنی سلفی نزدیک به آن را، باید موج دوم تحولاتی قلمداد کرد که با قدرت گرفتن جریان اخوان المسلمین در مصر، تونس و دیگر کشورهای عربی در ماه های پایانی سال 2011 شکل گرفت. نکته قابل توجه در مورد تبدیل دولت اسلامی عراق به داعش، مقطع زمانی آن، یعنی آوریل 2013 است. ایجاد داعش از سوی دیگر، نتیجه تغییر سیاست آمریکا از بازیگری مداخله گر در تحولات سوریه به بازیگری مدیریت کننده است. از این منظر، تغییر ساختاری دولت اسلامی عراق به داعش و تزریق دلارهای نفتی به آن، تقریباً با رادیکالیزه شدن سیاست منطقه ای عربستان و تلاش این کشور برای اثر گذاری بر تحولات سوریه، همزمان است. به این ترتیب ، گروهی که زمانی برای تسریع عقب راندن نظامیان آمریکایی از عراق شکل گرفته بود، اکنون نه تنها به مهمترین گروه معارض دولت سوریه تبدیل شده، بلکه درصدد است نواری سنی- سلفی در دل حکومتهای عمدتاً شیعی، از عراق تا سوریه و لبنان ایجاد کند.
ویژگی بنیادین این نوار سنی- سلفی، این است که مناطق سنی نشین کشورهای عراق، سوریه، لبنان و حتی اردن را به یکدیگر متصل و زمینه را برای بازیگری عربستان در دل این حکومتها فراهم می کند. به نظر می رسد، دلایل چندی برای این اشغال گری و تجاوز وحشیانه وجود دارد که می توان به برخی از مهمترین آنها اشاره کرد. فتح موصل، بزرگترین کلید را برای رسیدن به پایتخت در اختیار داعش قرار می دهد تا بتوانند اهداف خود را در پایتخت از سه جهت غرب فلوجه و الرمادی، شرق دیاله و شمال موصل به پیش ببرند. اکنون بخش حیاتی رود دجله و فرات در دست داعش قرار دارد؛ رودی که از موصل می گذرد تا به فرات برسد و با ایران و ترکیه هم مرز است.
از سویی موصل، شاهرگ حیاتی تجارت نفت عراق است. یک سوم نفت استخراج شده این شهر از کرکوک می آید. هدف داعش ایجاد «دولت اسلامی عراق و شام» در منطقه پهناوری است که با ترکیه در شمال و کردستان عراق و ایران در شرق هم مرز خواهد بود. تسلط داعش بر این منطقه به معنی مسدود کردن راه دو خط لوله انتقال گاز ایران به اروپاست. داعش یک پدیده طبیعی اجتماعی و محصول افراطی گری نیست، داعش یک گروه مزدور حرفه ای است. این گروه جریانی اجتماعی یا فکری نیست، بلکه مزدوران رژیم سعودی و قطری هستند که با دلارهای نفتی این دو کشور ارتزاق می کنند.
درباره آینده عراق و امکان تجزیه آن نیز باید به جایگاه کردها و همچنین برخی موارد مهم دیگر توجه کرد.
در حال حاضر گرچه کردها بیشتر از هر زمان دیگری، خود را به شرایط خودمختاری نزدیکتر می بینند، ولی خطر داعش و غیر قابل پیش بینی بودن شرایط امنیتی روزهای آینده عراق، آنها را بسیار محتاط کرده است. نکته دیگر اینکه کردها تعاملات بسیاری در دهه های اخیر با شیعیان داشته اند و اینک این دو گروه مهم و تأثیرگذار عراق دوباره در حال تجربه کردن برخی نگرانی های مشترک هستند که سبب نزدیکی بیشتر آنها به هم شده است. این مسأله خود اصلی ترین عامل برای جلوگیری از تجزیه عراق می باشد. نکته مهمتر دیگر اینکه در شرایط فعلی بیشتر گروه های سیاسی عراق، تجزیه را بازی باخت-باخت برای همه عراق می دانند؛ چون تجزیه در چنین شرایطی بشدت بر آسیب پذیری همه گروه های سیاسی درون نظام عراق خواهد افزود. در پایان باید توجه داشت، بسیاری از مردم اهل سنت از شهرهایی که داعش تصرف کرده، فرار کرده و حاضر به همکاری با داعش نیستند.
اساساً گروه های تکفیری به علت برداشت خشنی که از اسلام دارند، نمی توانند پایگاه اجتماعی گسترده ای پیدا کنند. بررسی های مسایل اخیرعراق نیز نشان می دهد، گرچه بسیاری از مردم اهل سنت در این حوادث منفعل بوده اند، ولی تمایل آشکار گسترده ای نیز به داعش در آنها دیده نشده است. تجربه سوریه نیز نشان داد، مردم در میان مدت گروه های تکفیری را طرد خواهند کرد.