به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، ویژه برنامه ماه عسل در پنجمین روز از ماه مبارک رمضان مهمان دلهای عرفانی روزه داران شد.
علیخانی پس از سلام با همراهان ماه عسل عنوان کرد: امسال مقوله وسواس به برنامه ماه عسل اضافه شده و نگاهها دقیق تر،حساس تر و وسواس تر شده در این مقوله، وسواس ایرادی ندارد و این نگاه تیزبین بسیار جذاب است به همین علت از وسواس و حساسیتتان به ماه عسل تشکر می کنم .
پس از پخش تیتراژ آغازین علیخانی رو به مخاطبانش بیان کرد: ببینید چقدر خوب برنامه را شروع کردم کوتاه ، موجز ،خوب بود دیگه؟! معمولا من بعدش جبران می کنم و زیاد حرف میزنم.
علیخانی یک نکته را متذکر شد که "مهدی تاج بخش" مهمان دوشب گذشته ی برنامه ،که برنده خودروی بنز شده بود یک شوخی در برنامه درباره زن عمو ی خود کرد، هنوز این حرف او مشکل ساز شده ، لطفا اطرافیان از پس شوخی یک ماجرا نسازند، همان روز زن عمو و عموی "مهدی" در برنامه حضور داشتند و خیلی هم با هم خوب بودند.
علیخانی که گویا دل خوشی از متولدین دهه ی هفتادی ها ندارد و در برنامه روز گذشته هم به این قشر تلنگری انداخته بود امروز هم در بین صحبتهایش عنوان کرد: ما شاید در دوران دانشجویی به دور و اطرافمان غر می زدیم مثل دوران الان دهه هفتادی ها که من در مورد این قشر حرف زیاد دارم البته در بین آنها ترین هم پیدا می شود و در تکمیل صحبتهایش و برای معرفی مهمانان اظهار داشت: به امروز یک انسان موفق غبطه نخورید به گذشته ای غبطه بخورید که چقدر زمین خورده و بلند شده است.
مهمانان ماه عسل چهره ای آشنا برای مخاطبان بودند رضا عنایتی(مهاجم)، سید مهدی رحمتی(دروازه بان) و علی بیرانوند(دروازه بان) از فوتبالیستهای کشورمان برروی صندلی های ماه عسل نشسته بودند .
رضا عنایتی داستان زندگی خود را اینگونه توصیف کرد : متولد سال 1355 هستم و 5 برادر و 3 خواهر دارم ، پدرم یک کارگر ساده در یک کارخانه بود که با نیسان بار جابه جا می کرد، علیخانی در این بین اضافه کرد: من در زندگی ام از سه چیز می ترسم معلم ، ناظم و نیسان آبی.
عنایتی ادامه داد: از کودکی به فوتبال علاقه مند بودم و همیشه صبح جمعه از منزل بیرون می رفتم و در زمین خاکی بازی می کردم و بعد از آمدن به خانه کتک می خوردم چون پدر و مادرم می گفتند باید درس بخوانم، از سن هشت سالگی بدلیل احتیاج مالی بستنی یخی می فروختم و بعد از آن در بازار رضادستفروشی می کردم و سختی های زیادی را متحمل شدم تا به اینجا رسیدم ،الان هم دارای چهار فرزند هستم.
مهدی رحمتی هم اینگونه داستان زندگی خود را شرح داد: متولد 1361 هستم در تهران به دنیا آمدم و بچه ی خانی آباد نو هستم، یک خواهر داشتم که به علت تصادف در سن هجده سالگی فوت کرد. پدرم هم با ماشین پیکان مدل 55 در آژانس کار می کرد زندگی سختی داشتیم پدرم به فوتبال علاقه داشت و من کتک ها رو از مادرم می خوردم چون او تاکید زیادی به درس خواندن داشت. با دایی ام در پارک بلال می فروختیم گاهی اوقات برای خوردن چیزی نداشتیم و من سه وعده، نان را در شیر تیلیت می کردم و می خوردم. بزرگترین حسرت و افسوس زندگی ام این است که خواهرم شرایط خوش زندگی را تجربه نکرد سه ماه قبل از فوت خواهرم قهرمان جام حذفی شدم و مبلغ صد هزار تومان پاداش گرفتم آن روز را جشن گرفتیم ، پدرم آن زمان سیصد هزار تومان بدهکار بود و من آن پول را به پدرم دادم ، هم اکنون دارای دو فرزند هستم .
علی بیراوند هم در توصیف شرح حال زندگیش گفت: در خرم آباد به دنیا آمدم ابتدا عشایر بودیم بعد به روستا آمدیم چهار خواهر و یک برادر دارم ، پدرم از من می خواست کارگری کنم ولی من بدلیل علاقه به فوتبال از چهارده سالگی به تهران آمدم ، حسین فیض مربی تیم وحدت تهران را در اتوبوس دیدم و او وقتی بازی من را دید بدون پول من را به تیم خود برد در تهران هر شغلی از جمله خیاطی، رفتگری، ظرف شویی در رستوران را انجام دادم،حتی یک ماه در میدان آزادی می خوابیدم و در حال حاضر در تیم
ملی امید بازی می کنم و دارای یک فرزند هستم.
مهدی رحمتی در پایان یک نکته را یادآوری کرد و گفت: خیلی از همکاران شما دنبال خراب کردن وجه و شخصیت فوتبالیستها هستند ولی شما با دعوت از ما در برنامه ، از حقمان دفاع کردید و در انتها با کنایه گفت: خیلی بده آدم بخواهد جایی باشد و نگذارند ، علیخانی هم بابت آن نکته رحمتی گفت: بله منظورتان را متوجه شدم.
گزارش از سمیه مردانی
انتهای پیام/
اینها رو گفتین که مثلا درآمد میلیاردی اونها رو توجیه کنید؟
معقوله درست نیست مقوله صحیح است