به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، به نظر میرسد که این روزها ما به همه چیز معتادیم؛ از تلفن همراه و خرید کردن گرفته تا فستفودها و انواع و اقسام هلههولههای رنگارنگ. قبول دارم که بین اعتیاد به مواد مخدر و وابستگیهای شدیدی که ما آنها را نیز اعتیاد مینامیم از زمین تا آسمان تفاوت است، از طرف دیگر ما برای زنده ماندن به غذا احتیاج داریم؛ ولی آیا میتوانیم درست به همان اندازه که یک معتاد به کوکائین یا هروئین وابسته است، ما هم به برخی از انواع هلههولهها یا مواد غذایی ناسالم وابسته شویم؟ مواردی که مستانه تابش، کارشناس تغذیه و رژیم درمانی درباره آنها برای ما توضیح میدهد.
اعتیاد به غذا؛ از خیال تا واقعیت حدود یک دهه پیش، گروهی از روانپزشکان آمریکایی مطالعهای را روی موشهای آزمایشگاهی درباره چاقی انجام دادند تا ببینند ادعای آن دسته از افرادی که میگویند؛ به غذا معتادند تا چه اندازه صحت دارد. در این مطالعه هر روز در کنار غذای معمولی یک ظرف غذای شیرین و چرب هم به این موشها تعارف میشد.
باور کنید یا نه آنها حتی نیمنگاهی هم به غذاهای همیشگیشان نمیانداختند! کمکم تغییراتی در مغز این موشها به وجود آمد و سطح ترشح دوپامین و مواد شبه مخدر در بدنشان افزایش یافت. به نظر میرسید که موشها تبدیل به یک دسته معتاد درست و حسابی شدهاند، حتی در صورتی که به بدنشان شوک الکتریکی وارد میشد هم حاضر به دست کشیدن از غذاهای چرب و شیرین نبودند.
نظریه اعتیاد به غذا این روزها طرفداران پر و پاقرصی دارد، حتی انجمنها و گروههای درمانی هم برای مبارزه با این نوع اعتیاد تشکیل شده است. مطالعاتی که طی 10 سال گذشته انجام شده حاکی از آن است که از افراد به دنبال مصرف گروهی از مواد غذایی خاص به همان احساس لذت و سرخوشی میرسند که معتادان به هروئین، کوکائین و... تجربه میکنند. بد نیست بدانید که غذاهای چرب، شور و شیرین جزو این گروه هستند و میتوانند بخشهای مربوط به احساس لذت را در مغز شما فعال کنند. این دقیقا همان مکانیسمی است که در نتیجه مصرف موارد مخدر روی میدهد!
این احساس لذت بر سایر احساسات شما نظیر رضایت از غذا و سیری غلبه میکند و باعث میشود که پرخوری کرده و کالری بیشتری در طول روز دریافت کنید. به عبارت سادهتر وقتی به غذا معتاد میشوید، حتی اگر به طور کامل سیر باشید هم نمیتوانید در مقابل میل به خوردن آن غذای خاص مقاومت کنید.
تله ای برای پرخورهاافرادی که به غذا معتاد میشوند نه تنها نمیتوانند حس سیری را تجربه کنند، بلکه نوعی مقاومت به غذا هم در بدنشان ایجاد میشود؛ یعنی آنها هر روز مجبور میشوند بیشتر و بیشتر از قبل غذا بخورند در حالی که میزان رضایتشان کمتر میشود.
اعتیادآورها را بشناسیدتحقیقات تجربی تا امروز به جای انواع بیسکوئیت، غلات صبحانه و تافی، روی محصولات غذایی مانند روغنها و شکر متمرکز بوده است. میدانیم که خوردن شکر و چربی میتواند علایم متفاوتی را در بدن ایجاد کند که ناشی از تغییرات مغزی است. به طورمثال موشهایی که غذای شیرین و پرشکر میخوردند علایم مرحله ترک اعتیاد از جمله لرز، تعریق، تغییر در دمای بدن و اضطراب را تجربه میکنند که ممکن است این نشانهها به دلیل تغییر سطح دوپامین در بدن باشد؛ اما خوردن غذاهای چرب این علایم را ایجاد نمیکند. هرچند نشانههای سندرم ترک در معتادان به کوکائین و هروئین هم با هم متفاوت است!
لاغرها هم به غذا معتادمیشوند اعتیاد به غذا هیچ ربطی به وزن فعلی بدن شما ندارد. درست است که پرخوری کردن باعث میشود که عموم افراد دچار اضافه وزن و چاقی شوند، ولی این بیماری در کمین افراد لاغر یا آنهایی که اندام متناسب دارند هم است. افراد لاغری که به غذا اعتیاد دارند یا از نظر ژنتیکی سوخت و ساز بالاتری داشته و بیشتر کالریهای مصرفی را میسوزانند یا فعالیت بدنیشان آنقدر بالاست که میتواند جبران پرخوریشان را بکند.
5 علامت شایع اعتیاد به غذا 1.
ولع داشتن در عین سیری: تصور کنید که یک بشقاب قورمهسبزی با مخلفاتی مانند دوغ و... خوردهاید و بلافاصله هوس یک کاسه بستنی سنتی زغفرانی با خامه میکنید. میبینید، گرسنگی و هوس کردن هیچ ربطی به هم ندارند چون شما غذای کاملی خوردهاید و به طور طبیعی دیگر «گرسنه» نیستید؛ اما اشتیاق عجیب و غریبی برای خوردن یک خوراکی دیگر دارید.
اگر بعضی وقتها غذای خاصی را هوس میکنید لازم نیست نگران شوید؛ اما اگر این اتفاق روزهای زیادی تکرار میشود و شما نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید، بد نیست به یک کارشناسی یا متخصص تغذیه مراجعه کنید. ولع یا هوس معتادان به غذا به این علت نیست که به انرژی نیاز دارند، بلکه بدنشان به دنبال یافتن ماده مغذی است که ترشح دوپامین را در سیستم پاداش مغز تحریک کند.
2. غذاخوردن بیشتر از مقداری که قصد داشتید: خوردن یک تکه کیک شکلاتی کوچک چه اشکالی دارد؟ این مقدار کیک شما را نمیکشد و تا وقتی اعتدال را رعایت میکنید همه چیز روبهراه است. مشکل اینجاست که معتادان به غذا حد وسط ندارند؛ چون در اعتیاد به غذا مثل هر اعتیاد دیگری قانون «همه یا هیچ» حاکم است. یک تکه کوچک کیک برای آنان تبدیل به نصف یک کیک شکلاتی میشود و همه معادلات را به هم میریزد.
3. غذا خوردن بیش از حد سیر شدن: افراد عادی به محض احساس سیری، شاید حتی قبل از آن دست از غذا خوردن میکشند؛ اما آنهایی که به غذا اعتیاد دارند، آنقدر به خوردن ادامه میدهند تا وقتی به قول خودشان جا برای نفس کشیدن هم باقی نمیماند!
4. تکرار رفتار در عین داشتن احساس گناه: ما وقتی کاری را بر خلاف اصول و عقاید شخصیمان انجام میدهیم یا مرتکب عملی میشویم که «درست» به نظر نمیرسد، احساس گناه میکنیم و این احساس هم میتواند خوب باشد و هم بد. خوبی احساس گناه این است که باعث میشود دیگر سراغ آن کار نرویم و بدیاش هم این است که حس وحشتناک و ناراحتکنندهای است. برای آن دسته از معتادان به غذا که به علت چاقی رژیم گرفتهاند و میخواهند با کنترل دقیق کالری دریافتیشان وزن کم کنند، هوس یا ولع میتواند منجر به احساس گناه شود. در این حالت ممکن است احساس کنند آدمهای ضعیفی هستند که حتی خودشان را هم فریب میدهند، ولی شک نکنید که چند ساعت یا چند روز بعد باز هم همان پرخوریها را تکرار میکنند.
5. بهانهتراشی: وقتی تصمیم میگیرید که یکسری از هلههولهها را از برنامه غذایی روزانهتان حذف کنید و یکدفعه هوس میکنید به یکی از آنها ناخنک بزنید، بهخوبی میتوانید حس کنید که دو نیرو در مغزتان به جان هم افتادهاند. معتادان به غذا اغلب در این شرایط شروع به بهانهتراشی میکنند تا عاقبت تسلیم هوسشان شوند.