شب گذشته ماه عسل میزبان دو مهمان بود که حضور آنها نشانگر حقیقت داشتن یک فیلم سینمایی بود.

به گزارش خبرنگار رادیو  تلویزیون باشگاه خبرنگاران، شب گذشته در هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان ویژه برنامه ماه عسل میهمان خانه های روزه داران شد.

علیخانی در ابتدا با سلام به روی ماه هم وطنان نازنین ،گرانقدر ، دوست داشتنی و بینندگان متفاوت ماه عسل گفت: خیلی خوش آمدید ، مچکرم از این همه محبت و لطفی که به ما دارید .

سپس صدای مرتضی پاشایی در فضای دلنشین ماه عسل نواخته شد . بعد از پخش تیتراژ پنج مهمان بر جایگاه مهمانان ماه عسل قرارگرفته بودند. مهمان اول در ابتدا برای معرفی خود عنوان کرد: متولد سال 1333 و همچنین بازنشسته هستم و حدود چهل سال راننده آمبولانس بهشت زهرا بودم ، دوبار ازدواج کردم البته همسر اولم فوت کرده؛ علیخانی که از بیان  دوبار ازدواج مهمان، روی آنتن زنده جا خورده بود بعد از شنیدن ادامه صحبت مهمان و بیان فوت همسر اولش نفس راحتی کشید وگفت: وای وقتی گفتید دوبار ازدواج کردم گفتم الان شر میشه بعد مجدد برای رفع سوءتفاهم و توجیح مخاطبان تکرار کرد: همسر اولشون فوت کرده بعد ازدواج کردند.

مهمان بعدی که اوهم راننده آمبولانس بهشت زهرا بود ،گفت: متولد سال 59 هستم وحدود یازده سال مشغول این کار هستم و به شغلم هم علاقه مندم .علیخانی گفت: چرا بنز الگانس را برای حمل جنازه به بهشت زهرا اختصاص می دهند مرده ها رو با وانت هم ببریم چندان مهم نیست، باید ماشین بنز برای انتقال بیماران باشد ، بعد مهمان با توجه به صحبتهای علیخانی اظهار داشت: مردم برایشان خیلی اهمیت دارد که جنازه عزیزانشان را با چه ماشینی ببرند حتی گاهی سمندسریر را برمی گردانند ،که بنز براشون بفرستیم و بعد افزود: یک بار پدر ، پسری فوت کرده بود پسره گفت اول بریم با بنز تو ایران زمین دور بزنیم بعد بیایم سراغ جنازه پدرم ،علیخانی که از ذکر خاطره مهمان خنده اش گرفته بود ،گفت: کاش هماهنگ می کردی پسره رو می آوردی تو برنامه امون.

مهدی ابوطالبی دیگر مهمان برنامه گفت:متولد 1366 هستم وشغلم گل آرایی مجالس عروسی است، علیخانی روبه او گفت: گل آرایی ماشین عروس ، یا کلاهبرداری ماشین داماد؟ مهمان سوم بهروز  رضایی  بود که شغلش تدفین مرده در بهشت زهرا بود علیخانی روبه بهروز با جدیت گفت: اگر من  مُردم، تو کار تدفین من را انجام بده چون هم خوشگلی هم جذابی ، مهمان گفت :خدا نکنه.

 بهروز در ادامه بیان کرد: ابتدا شاید از سر ناچاری دنبال این شغل رفتم و خیلی برایم سخت و ترسناک بود ولی الان با این شغل کنار آمدم و عاشق کارم هستم. یکی از دوستانم وقتی متوجه شغلم شد به من دست نداد ولی برخی از اقوام پس از اطلاع از شغلم ،احترام بیشتری برایم قایل هستند و می گویند ما کارمان به شما می افتد هوای ما رو در زمان مرگ داشته باشید.

علیخانی از بهروز پرسید تاکنون شده اقوام متوفی باهات بد برخورد کنند بهروز پاسخ داد: من همیشه خودم را جای آنها می گذارم و درکشان می کنم حتی یک بار فرزند متوفی محکم تو صورتم زد ولی من هیچی نگفتم و بعد خودش ازمن عذرخواهی کرد.

مهمان پنجم مهدی رضایی،برادر بهروز ، متولد 1366 ، وشغلش غسال بود او در توصیف شغلش اینگونه توضیح داد: کار اولم آزاد بود ولی چند بار با برادرم به سر کارش رفتم شغلش برایم جذاب بود بنابراین این شغل را انتخاب کردم و با شغلم احساس آرامش می کنم.

علیخانی قبل از ذکر جمله ای رو به مخاطبان گفت: لطفا واکنش بد به حرف من نشان ندهید ولی گاهی شاید برای شما هم پیش آمده  در مراسم ختم خیلی خنده اتون گرفته انگار حکمتیه ...در بخش بعدی چهار مهمان در صدف سفید رنگ قرار گرفته بودند مهمان اول وحید برگزار کننده ی مراسم عروسی و سمینار بود علیخانی خطاب به مهمان گفت خوب پول می گیرید؟ مهمان این حرف را تایید کرد و سپس علیخانی  افزود:وقتی  بچه های سینما رابخواهند اذیت کنند بهشون پیشنهاد کار عروسی می دهند چون هم پولش بیشتره هم فیلم هاشون خیلی بیشتره .

مهمان بعدی هماهنگ کننده مراسم دفن بهشت زهرا یعنی خرید قبر انتخاب کارگر قبر ومداح و.. را به عهده داشت علیخانی پس از شنیدن شغل مهمان با خنده گفت : یعنی  در واقع کارگردان مردن مردم ؟مهمان در تصحیح جمله علیخانی ذکرکرد: کارگردان مراسم دفن.

 دوخانم دیگر که در کنار این مهمانان نشسته بودند از همان ابتدا خواستند تا تصویر باز از آنها گرفته نشود . شغل هر دوی آنها همیاری وگریه کردن برای متوفی بود ،علیخانی برای تفهیم شغل خانم ها برای مخاطبان ذکر کرد : مثل فیلم "چند می گیری گریه کنی" ؟ که هردو خانم مثال علیخانی را تایید کردند.

وبعد یکی از آنها افزود: حداقل کار ما این است که آنها احساس تنهایی نکنند برخی تک فرزند هستند یا خانواده اشون خارج از کشور هستند ،گاهی  حالم برای برخی از متوفی هاخیلی بد می شود وخیلی گریه می کنم ما علاوه بر گریه  برایشان قرآن هم  می خوانیم .

علیخانی با توجه به صحبتهای مهمان گفت چطور ممکن است تو برای کسی که نمی شناسی گریه کنی؟ مهمان برای پاسخ علیخانی به ذکر یک مثال بسنده کرد و افزود: گاهی به یک مکانی می رویید و بادیدن یک نفر حس مثبتی به شما دست می دهد و به اولبخند می زنید علیخانی در واکنش به این جمله مهمان گفت: به من تهمت نزنید مهمان برای توضیح بیشتر گفت: من جنس مخالف را نگفتم علیخانی با مزاح  گفت من به این مسله فکر نکردم به من تهمت نزنید .

علیخانی گفت اگر زمانی به پول این کار نیاز نداشته باشی باز هم این شغل را ادامه می دهی؟ مهمان پاسخ  داد: بله ،یک همراه برای انسانها در آخرین لحظات زندگیشون هستم  ازاینکه کنارشان هستم خوشحالم .

علیخانی در پایان برای اطلاع رسانی به مخاطبان برنامه ، گفت : فردا بدلیل پخش مسابقه والیبال برنامه نداریم و پنج شنبه خدمت شما می رسیم .علیخانی پس از ترک جایگاه مهمانان عنوان کرد: چیزی نمی گویم زندگی ،غم ،شادی...... تیتراژ را بشنویم..

ماهتون عسل

گزارش از سمیه مردانی

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۰ ۲۵ تير ۱۳۹۳
من همیشه ماه عسل رو میبینم ولی امسال اصلا خوب نیست،راستی سمیه جون خیلی خوب مینویسی ،موفق باشی
Iran (Islamic Republic of)
بهمن
۲۱:۵۷ ۲۵ تير ۱۳۹۳
بابت گزارشهای خوبتون ممنون