به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، «همه سختگیریها مال بچه اوله» این جمله ساده شاید تکراریترین واژههایی باشد که همه ما در محاوره های دوستانه حتی خانوادگی از دخترها و پسرهایی که فرزند نخست خانواده خود بودهاند، شنیدهایم.
اما چرا نخستین عضو خانواده در چنین شرایطی قرار می گیرد مسالهای است که باید پاسخ آن را از زبان متخصصان حوزه روانشناسی شنید. واقعیت این است که اعمال نظارت بر فرزندان نخست تا حدی بیش از خواهر و برادرانی خواهد بود که پس از وی به جمع خانوادگی اضافه میشوند. زیرا نگرانی درباره سلامت جسمی و روانی وی بیش از سایر فرزندان بوده و مادر و پدر نیز نخستین تجربه خود را سپری میکنند.
ویژگی «همه کار توانی» برای فرزندان نخستشاید به همین دلیل است که روانشناسان بر این باور هستند که کم تجربگی والدین ممکن است منجر به صدماتی به فرزند نخست شود. بنابراین ناآگاهی والدین در مورد توجه به نیازهای عاطفی کودک در فرزندان نخست بیشتر دیده میشود. ضمن اینکه چنین کودکانی بین مجموعهای از کاستیها و توجهات محصور میشوند. دیگر اینکه انتظاراتی که والدین از فرزندان نخست دارند و سخت گیریهای آنان در این زمینه منجر به شرایطی میشود که فربد فدایی؛ روانپزشک از آن به عنوان ویژگی «همه کار توانی» در فرزندان نخست یاد میکند.
از نظر وی به طور معمول این رویکرد موجب میشود که فرزندان نخست با احساس مسئولیت بیشتری در سنجش با دیگر فرزندان رشد میکنند و خود را دارای موقعیت ممتازی میبینند اما بعد از تولد فرزند دوم، دنیای فرزند نخست در هم میشکند زیرا از توجه اعضای خانواده محروم میشود و فرزند دوم را رقیب خود میبیند که ممکن است حتی منجر به دشمنی با او شود.
ترتیب تولد در شکل گیری شخصیت فرد نقش داردجالب است بدانید که بین فرزندان نخست خانوادهها با سایر خواهرها و برادرها تفاوتهایی وجود دارد. به عبارتی فرزند نخست برای خانواده عضوی نو با شرایط و ویژگیهای جدید است که منجر به توجه بیشتری نسبت به او میشود، به طور معمول فرزندان نخست مورد محبت بیشتری قرار میگیرند و از امتیازات زیادی نیز برخوردار میشوند.
اگر بخواهیم مروری نیز بر اظهار نظرهای نظریه پردازان حوز روانشناسی داشته باشیم میتوانیم به«آلفرد آدلر»،روانشناس اتریشی اشاره کنیم که بیش از یک قرن قبل نظریه را ارایه کرد که بر اساس آن، ترتیب تولد نقش ذاتی در شکلگیری شخصیت و ویژگیهای فرزندان حتی دوقلوها ایفا میکند.
اولی ها مسئولیت پذیرترنددر این نظریه، نخستین فرزند پس از تولد فرزندان بعدی، به عنوان جوینده عاطفه معرفی میشود که از توجه و محبت صرف والدین محروم شده است؛ فرزندان وسط در رقابت مداوم با خواهر و برادر بزرگتر و دارای تسلط بر فرزندان کوچکتر معرفی میشوند و فرزندان کوچک خانواده نیز از حمایت بیش از حد بزرگترها برخوردار هستند.
به عقیده زهرا بهرامی نیز چنین شرایطی موجب میشود تا فرزندان نخست بیش از سایر خواهران و برادران خود مسئولیتپذیرباشند. وی در گفت و گو با «حمایت» توضیح می دهد که این افراد همواره نگران هستند که موقعیت خود را به عنوان فرزند ممتاز در خانه از دست ندهند.
البته مسئولیت پذیری آنها تنها به دایره نهاد اجتماعی به نام خانواده ختم نمیشود بلکه این افراد در جامعه نیز شخصی مسئولیت پذیر خواهند بود. فدایی نیز این نظر را اینگونه تایید میکند که این افراد بیشتر در اجتماع وظایف بزرگتری را بر عهده میگیرند. به همین دلیل میتوان گفت که آنها ستون فقرات خانواده و جامعه را تشکیل میدهند ضمن اینکه بیشتر در معرض خستگی ناشی از این مسئولیتها قرار دارند.
نظارت مستمر والدین در انجام تکالیف مدرسهاگر اخبار موجود در زمینه تحقیقات انجام شده در این خصوص را مرور کنید متوجه خواهید شد که چندی پیش نیز محققان دانشگاه دوک تفاوت در استعداد تحصیلی فرزندان را مورد بررسی قرار دادند؛ در این مطالعه دادههای مرکز ملی جوانان از 12 هزار شرکت کننده شامل جنسیت، طلاق، تعداد اعضای خانواده و سایر عوامل که میتواند بر نتایج نهایی تأثیر بگذارد، مورد ارزیابی قرار گرفت. مولفههای مختلفی بر استعداد تحصیلی کودکان تأثیر میگذارد که نقش والدین در این بین بسیار تأثیر گذار است.
نتایج بهدست آمده نشان داد، برخورد والدین با فرزندان نخست در زمانی که نمرات ضعیفتری در مدرسه کسب میکنند، در مقایسه با فرزندان بعدی بسیار سخت گیرانه تر است. همچنین نظارت مستمر والدین در انجام تکالیف مدرسه بر روی فرزندان نخست بیشتر است، درحالی که سهل انگاری والدین در خصوص تماشای تلویزیون، بازی رایانهای و فعالیتهای دیگری که بر انجام تکالیف مدرسه تأثیر منفی میگذارند، در فرزندان بعدی بیشتر دیده میشود.
والدین این رفتار سخت گیرانه را به عنوان یک الگوی نظم، فقط برای فرزندان نخست اعمال میکنند و در برخورد با فرزندان بعدی رفتار اهمال گرایانه ای از خود بروز میدهند؛ به همین علت فرزندان نخست از عملکرد تحصیلی بهتری در مدرسه برخوردار هستند. به عبارتی میتوان گفت اگر چه خانواده سختگیریهایی را بر فرد اعمال میکنند اما این رفتار موجب میشود تا وی فردی مسئولیت پذیرتر و موفقتر بار آید. البته این قاعده یک اصل کلی نیست و مانند همه نظریات جامعه شناسی و روانشناسی از نسبیت برخوردار است. اما به طور کلی این فرزندان از نظر اجتماعی افرادی مسئولیت پذیر و خودساخته تر خواهند بود که موفقیت آنان را بیش از خواهران و برادرانشان در جامعه تضمین میکند.
انگیزه و سازگاری بیشتر با شرایطنکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که پسر یا دختری که فرزند نخست والدین خود است در مقایسه با سایر فرزندان خانواده بسیار با انگیزهترخواهد بود. از سوی دیگر آنان مستعد استرس بوده بسیار سازگارتر از خواهران و برادران خود در مواجهه با شرایط بحرانی یا ویژه در زندگی هستند. مواردی که بهرامی نیز بر آنها تاکید دارد.
اما ماجرای تاثیراتی که به دنیا آمدن فرزند نخست در نواده دارد فقط محدود به وی نمی شود. بلکه همانطور که فدایی در کسوت متخصص حوزه بهداشت روان بیان میکند؛ به طور معمول با تولد فرزند نخست مادر توجه انحصاری نسبت به او پیدا میکند به ویژه اگر پسر باشد یک سامانه دو نفری مادر- فرزند تشکیل میشود که ممکن است پدر کنار گذاشته شود. بنابراین پدران در چنین مواقعی احساس میکنند از سوی همسر خود طرد شدهاند. نتیجه این امر کشش به سمت دوستان، تفریحات و خانواده خود است.
پس بهتر است این بار که شنونده جمله ای که در ابتدای مطلب خواندید از زبان فردی بودید، برای وی این نکات را توضیح دهید تا ازامتیازاتی که وی توانسته در قالب فرزند نخست بودن از آنها برخوردار شود نیز مطلع شده و کمتر در مواجهه با برخی سخت گیریها گلایه کند.