سلام دیروز در وزن کشی کشتی در تبر یز دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی پسر من خیلی تمرین کرد آماده بود به سهل انگاری سر پرست تیم ورزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران پسرم باینکه همراه کاروان آنها بود از دو روز قبل آنجا بود از وزن کشی جا گذشتندند دل شکسته به من زنگ زد که مادر به من اجازه شرکت نمیدهند میخواهم با اتوبوس بیاییم از او خواهش کردم همراه کاروان بیا من نگران میشوم شما چه پاسخی میدهید با دانشجوی رشته پزشکی که کنار درس سخت اینهمه تمرین کرد وقت گذاشت وبا صدای غمگین به من زمگ میزند منتظر جواب فوری هستم