به گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران روز گذشته نخستین بخش از نامه "ناصر نوبری" دیپلمات باسابقه کشورمان به رئیسجمهور در وطن امروز منتشر شد.
بخش دوم و پایانی نامه ناصر نوبری
به دکتر روحانی بدین
شرح است:
برای کشورما دیپلماسی سنتی در دوران قاجار و پهلوی متداول و عادت شده است اساس آن این
بوده که باید قدرتهای جهانی را شناسایی کنیم و سعی کنیم قویترین و مطمئنترین آنان را انتخاب و با
سیاست "اعتمادسازی"
یعنی جلب اعتماد آن قدرت از طریق برآورده کردن خواستههای او
به آن کشور و اردوگاهش بپوندیم تا امنیت و پیشرفت کشورمان
حاصل شود.
در ابتدا قدرتهای جهانی (کدخداها) در جهان متنوع و متعدد بودند انگلیس، روسیه، آلمان، فرانسه، ایتالیا، پرتقال،
اسپانیا و... لذا مشکل اصل سیاستمداران سنتی شناسایی کدخدای بهتر و قویتر و مطمئنتر بود و
کشمکشها بین
سیاستمداران در کشور چالش بین طرفداران انگلیس و روس و... بود و عملا سیاستمداران با نوع سمپاتی به یکی
از قدرتها (کدخداها) شناسایی میشدند
مثلا رضا شاه با نزدیکی به انگلیس توانست روی کار بیاید ولی بعدها با
این اشتباه محاسبه که
آلمان کدخدای برتر خواهد بود کدخدا عوض کرد و ساقط شد....
بعد از جنگ دوم جهانی کدخداهای بزرگتر در جهان سربرآوردند
و به عنوان دو ابرقدرت
آمریکا و شوروی (غرب و شرق) انتخاب را محدودتر کردند
ملت
ایران که انواع کدخداها را طی بیش از یک سده تجربه و
آزمایش کرده بود و جز عقب ماندگی و استبداد نتجهای ندیده بود در سال 1357 با شعار "نه
شرقی، نه غربی،
جمهوری اسلامی" و "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" انقلاب
کرد و راه پیشرفت
و آزادی را در
عدم تکیه به هیچ کدخدایی در جهان دید و تکیه بر تواناییهای ملی براساس فرهنگ اسلامی را
انتخاب کرد. چالش اصلی ایران در زمینه سیاست خارجی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون چالش بین دو
رویکرد یعنی
دیپلماسی سنتی قجری-پهلوی (متغیروابسته) و دیپلماسی مستقل
اسلامی-انقلابی (متغیر مستقل) بوده است.
مدل دیپلماسی سنتی قجری
چون سالها در ایران اجرا شده لذا اساسا هر گاه کشور به
دیپلماسی رویکرد عمده پیدا کرده عملا معادل دیپلماسی سنتی قجری تلقی شده و لذا رویکرد
به مذاکره و دیپلماسی
عمدتا معادل سازشکاری و وابستگی به یکی از قدرتها تلقی
شده است از طرف دیگر تجربه و الگو و مانیفستی برای یک
سیاست مستقل اسلامی- انقلابی
وجود نداشته و هر گونه تحرکات رادیکالی
و ستیزهجویانه و جنگ
طلبانه و مذاکره ستیزی و تعامل ستیزی عمدتا به عنوان
نمادهایی از رویکرد سیاست خارجی مستقل اسلامی-انقلابی قلمداد شده است در واقع گفتمان عمده
کشور بین افراط و تفریط
دست به دست شده است و گفتمان اصلی سیاست مستقل اسلامی
انقلابی در کشور که نه این است و نه آن و ساز و کار و روشهای
علمی و حرفهای
خاص خود را دارد مهجور مانده است. آلترناتیو رادیکالیسم کور و نادیده گرفتن مناسبات بینالمللی مذاکره
و وادادگی و تصمیم مناسبات بینالمللی شدن یا بالعکس شده است
برای همین امروز در کشورمان همین که میخواهیم صحبت از اشتباهات و نقاط ضعف مذاکرات کنیم بلافاصله از سوی یک جناح متهم به ستیزهجویی و جنگ طلبی میشویم یا وقتی صحبت لزوم مذاکره و تعامل میکنیم از سوی گروه دیگر متهم به سازشکاری و وطن فروشی میشویم البته ما بعد از انقلاب موارد متعددی از اجرا براساس سیاست مستقل اسلامی-انقلابی داشتهایم اما چون مدلی نو و بدیع بوده مجالی برای تئوریزه کردن و تفکیک و مرزبندی با دو رویکرد عمده و معروف نداشته است در کشور نگاه عموم به وزارت امور خارجه با نگاه مذاکره با رویکردسازشکاری و وادادگی همراه است و مثلا دیپلماسی نهضتی از وزارت امور خارجه به دور است
در حالی که مدل دیپلماسی مستقل انقلاب اسلامی اهرمسازی (اهرمهای نهضتی،
سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی و نظامی) و تعامل حرفهای دیپلماسی با به کارگیری اهرمها و با هدف برقراری توازن و تعادل و امنیت در
صحنه بینالمللی و در جهت تامین منافع ملی و استقلال کشور است.
فرمودید نوشتههاینان را مطالعه
کنیم بنده تمام آنچه به نام جنابعالی منتشر شده را مطالعه
کردهام به نظر بنده عصاره دیدگاه جنابعالی براساس تئوری پیوستگی امنیتی جهانی، خواه ناخواه در نهایت معطوف به دیپلماسی سنتی
قجری منتهی با تعاریف و مختصات امروز جهان میشود. جنابعالی بعد از شکست ده سال پیشتان غیر متعهدها
را دوچرخه و اروپا را
پیکان و آمریکا را بنز نامیدید
و علت شکست را محدودیت در
انتخاب مرکب و استفاده از پیکان دانستیددر واقع این همان
نگاه دیپلماسی سنت
به جهان و انتخاب کدخداست که میفرمایید چون به کدخدای اصلی نتوانستید بپیوندید (بر مرکبش سوار نشدید) شکست
خوردید یعنی در رویکرد به کدخدا اشتباه کردید و کدخدای اصلی را نادیده گرفتید
چگونه جنابعالی و قویترین دیپلماتها این موضوع ساده را که شاه
ایران پس از کودتای 28 مرداد 32 یعنی 50 سال
قبل از آن متوجه شده بود که دیگر فروغ کدخداهای اروپایی و انگلیسی افول کرده و دیگر روی آنها نمیتوان
حساب کرد و کدخدای اصلی و تعیین کننده آمریکاست لذا از انگلیس به سوی آمریکا شیفت کرد در سال 82 متوجه نبودید
و خواستید با تکیه بر
اروپا و انگلیس، آمریکا را دور بزنید حتی نوشتهاید که
با اروپا مسئله را داشتید حل میکردید ولی آمریکا کارشکنی
کرد
این واقعا تساهل نیست که بعد از فروپاشی اردوگاه شوروی و در اوج یکهتازی و ابرقدرتی آمریکا شما فکر کردید با کمک انگلیس و آلمان و فرانسه میتوانید آمریکا را دور بزنید و کشور را چند سال معطل این سیاست پرهزینه کردید سیاست "اعتمادسازی" با اروپا یعنی هر چه کدخدای اروپایی گفت انجام دادیم و غرب را دچار زیادهخواهی کردیم در واقع شما از مجموعه اردوگاه آمریکا و غرب فریب خوردید و اردوگاه غرب که مهارت در بازی پلیس خوب و پلیس بد دارد این بار نقش پلیس بد را به آمریکا داد و در نهایت دیپلماسی شما شکست خورد
تنش بالا
گرفت و آن سیاست اشتباه باعث شد یک گلوله برف ابتدایی
آنقدر بچرخد که امروز به صورت یک بهمن بزرگ ر سر ملت ایران درآمده است ممکن است بفرمایید ما ناچار از پیکان سواری بودیم و امکان بنز
سواری نداشتیم اما این عذری بدتر است زیرا معنایش این است که با آگاهی از شکست این استراتژی اما در کشور
به عنوان راه حل اتخاذ
شد امروز دوباره این استراتژی اعتمادسازی (کدخدایی) با
خود کدخدای اصلی صورت گرفته است و دیگر آمریکا نادیده
گرفته نشده که کارشکنی
کند
اما امروز در روابط بینالملل دیگر مدل اعتمادسازی دیپلماسی اعتمادسازی قجر-پهلوی کهنه شده و کارآمد
نیست این را پادشاه مرتجع عربستان نیز فهمیده و مدتهاست از لاک محافظه کاری بیرون آمده و وارد کارزار
شده اهرم سازی میکند و
گروههای تکفیری و سلفی طالبانی راه انداخته است او
فهمیده اگر به صرف استراتژی سنتی اعتمادسازی تکیه کند
کلاهش پس معرکه است و وقتی کدخدا لازم بداند مانند حسنی مبارک به قفس میاندازدش
میبیند هر
چه نخست وزیر اوکراین
فریاد میکشد که من محصول اعتمادسازی اوکراین با آمریکا و
غرب هستم کسی حق ندارد کریمه را جدا کند چون من دوست
کدخدای بزرگ هستم فایدهای ندارد وقتی وی توازن و تعادل براساس اهرمها را نادیده میگیرد
و فقط تکیهاش
براعتمادسازی با کدخداست در دنیای امروز فریادش مانند فریاد
کسی میشود که به قطار رفته میگوید حق ندارد برود چون
بلیطش در دست من است
اگر در این سالها نظام به این نوع دیپلماسی بسنده کرده بود و دور از دستگاه مربوط به دیپلماسی نهضتی و اهرم
سازی نپرداخته بود که الان کلاهمان پس معرکه بود امروز آمریکاییها و دیگر طرفهای مقابل چشم طمع به این امکانات ما دوختهاند و به دنبال آن
هستند که اگر بتوانند راهی از کریدورهای ژنو و وین و نیویورک به آن سمت باز کنند.
بازی بیسابقه در تاریخ جهان:
داور فقط برای یک نفر در هر بازی و رقابتی داوری تعیین میشود تا عملکرد دو
طرف را براساس مقررات
تعیین شده بسنجد فولها و تخلفات را اعلام کنند آیا هیچ
بازی رقابت یا معاملهای را در تاریخ جهان سراغ دارید که
فقط برای یک طرف داور تعیین شود مثلا بازی فوتبالی را در نظر بگیرید که داور فقط برای
کنترل و اعلام خطاهای یک
طرف باشد و طرف مقابل آزاد باشد و هر کاری بکند
موافقتنامه ژنو معامله و قراردادی از این نوع استثنایی است آژانس انرژی اتمی برای نظارت و راستی آزمایی عملکرد ما تعیین شده اما رای نظارت طرف مقابل هیچ مرجعی تعریف نشده است بدتر آنکه در موافتنامه ژنو بدین منظور کمیتهای متشکل از گروه 1+5 و ایران به عنوان ناظر تعیین شده یعنی یک کمیته 7 نفره که 6 نفرآنها هستند و یک نفر ما که این کار را بدتر میکند یعنی داور ناظر بر عملکرد طرف مقابل در واقع خود طرف مقابل است و اگر این کمیته پیشبینی نمیشد بهتر بود.
نتیجه این نوع معامله و موافقتنامه
آن شد که مقام معظم رهبری در سخنانشان در جمع سفرا فرمودند: در طول این مدت طرف
مقابل به تعهدات خود عمل نکرده و تحریمهای جدید علیه ایران اعمال کرده است. تیم
مذاکراتی که تاکنون سعی میکرد تحریمهای جدید را توجیه کند و فقط خلاف گروه
موافقتنامه بداند اما اینبار قبول کرد که آن خلاف روح و هم خلاف متن موافقتنامه
است و در عین حال نیز اظهاراتش روشن کرد که به رغم نقض واضح موافقتنامه از سوی
آمریکاییها اما دست ایران به جایی بند نیست و کاری جز اعتراض در کمیسیون ۷ نفره نمیتواند
بکند.
لطفا به اظهارات آقای عراقچی در هفته گذشته توجه فرمایید «اضافه شدن شرکتها به
تحریمها را خلاف توافق ژنو و متن و روح توافق میدانیم. کمیسیون مشترک (ایران و ۱+۵) در طول ماه
گذشته تشکیل جلسه داد و ما اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کرده و گفتهایم،
آنها را تحریمهای جدید میدانیم.»
آقای ظریف به سوال روزنامه خراسان مبنی بر اینکه آژانس مسئول نظارت و راستی آزمایی
اقدامات ماست، چه نهادی بر اقدامات بقیه طرفهای مقابل به ویژه آمریکا نظارت دارد؟
کتبا پاسخ دادند؛ هیچ ساز و کاری برای نظارت بر بقیه وجود ندارد. قرار است
موافقتنامه نهایی برای سالها انعقاد شود و این یکطرفگی وضعیت وخیمی را در طول
اجرا برای ایران به وجود خواهد آورد.
جناب آقای رئیس جمهور!
ملاحظه فرمودید که روز جمعه دوباره دولت آمریکا تحریمهای جدید دیگری را علیه
ایران وضع کرد و ۸ شخصیت و ۲۰ شرکت و موسسه مالی و ۶ نفتکش را به لیست تحریمها اضافه کرد و باز کاری از
دست ما بر نیامد. لطفا برای اینکه این وضع اسفناک در درازمدت گریبانگیر ایران نشود
دستور فرمایید تیم مذاکراتی درباره تعیین داور و مرجعی بیطرف جهت حل و فصل
اختلافات ناشی از تفاسیر متفاوت برای موافقتنامه درازمدت اقدام کنند.
این وضعیت فعلی در موافقتنامه ژنو خلاف قانون اساسی بوده و حتما در موافقتنامه
درازمدت باید اصلاح شود، لطفا به ماده ۵ فصل اول که قانون مربوط به اجرای مواد ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی
مصوب ۲ خرداد ۱۳۷۱ است توجه فرمایید
«در هر توافق حقوقی باید روش و مرجع حل و فصل
اختلافات ناشی از تاثیر یا اجرای آن در متن توافق پیش بینی شود، به صورتی که در
درجه اول دادگاهها و مراجع جمهوری اسلامی ایران و در صورت عدم رضایت طرف خارجی به
ترتیب یک مرجع حقوقی و بین المللی یا مرجع تخصصی بین المللی یا مرجع خارجی رسمی
عهده دار این امر شود.»
بنده از همه حقوقدانان کشور دعوت میکنم با توجه به اهمیت فوق العاده این امر
موضوع را مورد توجه ویژه قرار دهند.
ضرورت مصوبه مجلس، تخلف از قانون اساسی
فرمودید رئیس جمهور مجری قانون اساسی است، لطفا از وین آغاز کنید، در ماده ۱ فصل اول همان
قانون فوق الذکر تصریح شده که توافق حقوقی توافقی است که به موجب آن دستگاه دولتی
در مقابل دولتی خارجی ملتزم به امری شود، در بند ج ماده ۷ فصل دوم همین قانون تصریح
میشود «در مورد توافقهای چندجانبه بین المللی که تحت نظارت سازمانهای بین
المللی مانند سازمان انرژی اتمی منعقد میشود، توافق حقوقی تشریفاتی محسوب میشود.»
و تبصره ذیل همان ماده تصریح میکند؛ توافق حقوقی تشریفاتی با هر نام و عنوانی
باشد باید تشریفات تصویب در مجلس را طی کند، بنابراین براساس قانون اساسی
موافقتنامه ژنو مصوبه مجلس را لازم دانسته و تاکنون خلاف قانون اساسی انجام شده
است و اکنون موافقتنامهای که به زودی در وین امضاء خواهد شد باید قبل از پذیرش
توسط دولت و قبل از اجرایی شدن همه مفاد آن (نه فقط پروتکل الحاقی) از مجلس شورای
اسلامی تصویب شود و در غیر این صورت غیر قانونی و خلاف قانون اساسی خواهد بود.
اثبات همه انتقادات هستهای
۱-بالغ
بر ۸
ماه پیش در تاریخ ۱۶ آذر ۹۲ طی نامهای خطاب به جنابعالی نوشتم که با توجه به آنکه طبق موافقتنامه
ژنو تمام اهرمها و امکانات و امتیازات را تا مرز خطوط قرمزمان یعنی تا مرز غنی
سازی صنعتی (حذف اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده، توقف روند تکمیل پروژه آب سنگین اراک و توقف تعداد
سانتریفیوژها در ۱۹ هزار و درجا زدن در همه برنامههای هستهای اعم از فردو و برنامه
تحقیقات فنی علمی و توسعه و...) در برابر ۷ میلیارد دلار دادید. در پایان دوره شش ماهه برای
دوره گام نهایی چه خواهید داد تا بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار و تحریمهای اصلی نفتی و بانکی و
تحریمهای شورای امنیت را بردارند و تصریح کردیم که آنگاه مجبور خواهید شد از درون
خط قرمزمان امتیاز بدهید.
امروز به خاطر اینکه طرفهای مقابل امتیاز از خطوط قرمزمان طلب میکنند، تیم
مذاکره کننده نتوانست از خواستههای آنها تمکین کند. آیا به همین دلیل نبود که
امکان حصول توافقی در مذاکرات وین حاصل نشد و مجبور به تمدید آن شدید؟ آن موقع
گفتیم آنچه گرفتید در برابر آنچه دادید خیلی ناچیز است، اما پاسخ داده شد نباید
دادهها و گرفتهها محاسبه شود.
هدف ما اعتمادسازی بود، در آستانه شکست دوره اعتمادسازی ده سال پیش آقای ظریف به
آقای البرادعی التماس کردند که اگر غرب به حداقل تعهداتش عمل نکند، اعتبار وی و
جناحش در ایران خدشه دار میشود، اما غرب به این درخواست آقای ظریف توجه نکرد.
این
تجربه نشان داده بود که سیاست اعتمادسازی یکطرفه در نهایت به التماس کاری منجر
میشود، اما شما و تیمتان دوباره این سیاست اشتباه و شکست خورده را تکرار کردید و
حالا دوباره آقای ظریف به التماس افتاده و مرتب با ویدئو، مقاله و فیس بوک به غرب
پیام میدهد و التماس میکند و درخواست عزت از اجانب میکند.
۲- در
نامهام تاکید کردم قید و بندها در بحث غنی سازی و کلمه کلی «رفع کامل نگرانیها»
و موافقتنامه ژنو دردسرساز خواهد شد و طرف مقابل را به زیاده خواهی خواهد انداخت و
امروز مگر دلیل زیاده خواهی نشده و اختلاف بر سر ماهیت رآکتور آب سنگین نیست؟
مگر آنها امروز خواهان تعطیلی غنی سازی در سایت فردو و محدودیت در کل برنامههای
غنی سازی ما نشدهاند که مقام معظم رهبری از این درخواست به عنوان درخواست مسخره
یاد کردهاند؟
۳- بنده
تصریح کردم؛ کلمه «شامل تحقیقات جاری» دردسرساز خواهد شد و آنها را زیاده خواه
خواهد کرد، به طوری که به دنبال محدود کردن برنامههای علمی، فنی و تحقیقاتی ما
خواهند افتاد. آیا امروز یکی از مسائل اختلافی این نیست؟ آیا آنها امروز خواهان
محدودیت در برنامه تحقیقاتی و علمی ما نیستند؟
بعد از ۸ ماه دوستان اعتراف میکنند
بنده در نامهام در آذرماه سال گذشته تصریح کردم «اینکه گفته میشود با امضای
موافقتنامه ژنو توسط ۵ عضو دائم شورای امنیت عملا پایههای قعطنامههای شورای امنیت شکسته شد
قابل استفاده نیست و این ۵ عضو نظرشان رسما مساوی با قطعنامههای شورای امنیت نیست و باید جلسه
شورای امنیت در محل سازمان ملل با کلیه اعضای دائم و غیر دائم مصوبه را حاصل
نماید.»
بعد از انتقادهای ما نسبت به ترکیب و توانایی تیم مذاکراتی بالاخره تصمیم به کمک
گرفتن از مشاور حقوقی به میان آمد و اکنون مشاور محترم حقوقی در اظهاراتی در هفته
گذشته فرمودند؛ ایران و ۱+۵ نمیتوانند به جای شورای امنیت تصمیم بگیرند، زیرا شورای امنیت ارگان
مستقلی است که خودش باید تصمیم بگیرد و آقای ظریف هم در پاسخ به این پرسش خبرنگار
که با توجه به تجربه عدم اجرای تعهدات از سوی سه کشور اروپایی در تجربه گذشته
اینکه گفته میشود ۵ کشور عضو دائم تعهد میدهند که تحریمهای شورای امنیت را لغو کنند، تا
چه حد قابل اعتماد است؟
گفتند؛ تا قطعنامه شورای امنیت برای لغو تحریمها صادر نشود، توافق اجرایی نخواهد
شد، بنده در همان تاریخ تصریح کردم وجود عبارت «پرداختن به قطعنامهها به منظور
تامین رضایت شورای امنیت» دردسرساز خواهد بود و آنها عملا اجرای قطعنامهها را با
تکیه بر این جمله دنبال خواهند کرد.
آن موقع آقای عراقچی گفتند؛ ما به جای کلمه اجرا کلمه پرداختن را آوردیم و این
پیروزی بزرگی است، اما هفته گذشته خود ایشان گفتند آمریکاییها با استناد به همین
کلمه در موافقتنامه ژنو قطعنامه ۱۹۲۹ که محبوبیتهای توان موشکی ایران را ذکر کرده به
میان کشیدند و از آن طریق مسئله دفاعی موشکی ما را وارد مذاکرات کردند، به همین
دلیل هفته گذشته جنابعالی در دیدار با آقای آمانو تصریح فرمودید،
مسئله دفاعی قابل
مذاکره نیست و متعاقب آن وزیر محترم دفاع نیز مصاحبه کرده و برهمین اساس هشدار
دادند ملاحظه میفرمایید تمام نکاتی را که بنده به عنوان نقاط ضعف موافقتنامه ژنو ۸ ماه پیش تاکید
کردم، همگی بلااستثناء امروز مسئله ساز و مشکل آفرین شدند.
حالا قضاوت بفرمایید که آیا بنده و امثال بنده که اشکالات حقوقی و فنی را برای
پیشگیری در همان ابتدا به استحضار رساندیم، مستحق تقدیر و پاداشیم، یا این همه
سرزنش و ناسزا؟!؟!؟!
استراتژی آمریکا: اجرای قطعنامهها بدون لغو فوری تحریمها
دعوا از آنجا آغاز شد که پرونده ما از شورای حکام به شورای امنیت رفت و شورای
امنیت هم اکنون ۶ قطعنامه صادر و تاکید کرده در صورت عدم تمکین ایران از اجرای قطعنامهها،
ایران مورد تحریم قرار میگیرد. تاکنون ایران قطعنامهها را نپذیرفته و آنها را
غیرقانونی خوانده و از اجرای آنها امتناع کرده است. در صورتی که ایران قطعنامهها
را بپذیرد و حاضر به اجرای آنها شود، تحریمها فورا لغو میشود.
حیلهای که آمریکا و طرفهای مقابل بکار بردهاند آن است که براساس موافقتنامه ژنو
و تنظیم موافقتنامه درازمدت جدید در وین کاری میکنند که عملا اجرای مفاد قطعنامهها
را با توجیهات و طرق گوناگون به خرد ایران بدهند، اما اسم آن را «اجرای قطعنامهها»
نمیگذارند و تحت عنوان «پرداختن به قطعنامهها» این عملیات را انجام میدهند تا
از لغو فوری تحریمها طفره روند.
اساس مفاد کلیه قطعنامهها و تعلیق غنی سازی و کنترل مراکز هستهای ایران معطوف
است و در یک مورد هم اعمال محدودیتهایی درباره موشکهای بالستیک ایران مطرح شده
است.
در حال حاضر با توجه به توقفی که ایران توسط موافقتنامه ژنو در تمام برنامههای
هستهای خود ایجاد کرده و بعلاوه محدودیتهایی که توسط موافقتنامه درازمدت وین میخواهند
بر ایران اعمال کنند، عملا ایران را وادار میکنند محتوای اصلی قطعنامهها را قدم
به قدم به اجرا بگذارند، طوری که اکنون به برنامه موشکی ایران که ذیل قطعنامه ۱۹۲۹ است، نیز
رسیدهاند.
همانطور که در این نامه تصریح کردم، تعلیق غنی سازی عملا با چرخش تعداد
محدودی از سانتریفیوژها که نیاز صنعت برق ما را تامین نکند تفاوت اساسی ندارد، در
حالیکه آن نوع تعلیق میتوانست حداکثر یکی دو سال باشد و برای این نوع تعلیق صحبت
از ۱۰
الی ۲۰ سال است و آن نوع لغو فوری تحریمها را همراه داشت و این نوع آن را
زماندار، طولانی مدت و مبهم کرده است.
در این میان نکته مهم دیگر آن است که در روش کنونی حتی در بخشهای بسیاری موارد
جدیدتر و بیشتر از مفاد قطعنامهها بر ایران تحمیل و ایران را ملزم به اجرای آنها
کردهاند.
سوال اساسی: چرا مذاکرات اصلی حالا؟
آقای ظریف هفته گذشته درباره سوال روزنامه خراسان درباره متن مورد توافق در وین
کتبا پاسخ دادند «متن توافق شده شامل هیچ یک از موارد اختلافی نیست و فقط شامل عباراتی
است که باید در هر توافقی درج شود. هنوز هیچ موردی را توافق نکردهایم، گرچه در
برخی موارد اختلافات کمتر و در برخی بیشتر است.»
سوال اساسی این است که چرا مذاکرات روی مسائل اصلی مورد اختلاف از جمله برنامه غنی
سازی، رآکتور آب سنگین اراک، سایت فردو، برنامه تحقیقات و توسعه، اجرای قطعنامهها
و چگونگی لغو تحریمها و... همه و همه حالا صورت میگیرد؟
چرا این مذاکرات قبل از ایستادن به کل برنامه هستهای ایران و قبل از حذف اورانیوم
۲۰
درصد غنی شده و... صورت نگرفت؟ اکنون که ما را متوقف کردهاند و دست ما خالی شده،
تازه مذاکرات اصلی برای غنی سازی و لغو تحریمها را انجام میدهید؟
غزه: «ایست به شرط رفع حصر و بدون خلع سلاح». موافقتنامه ژنو: «ایست بدون رفع حصر
همراه با خلع سلاح»
مقام معظم رهبری در خطبههای نماز عید فطر امسال فرمودند؛ باید از مقاومت غزه درس
عبرت بگیریم، کدام درس؟ به مقاومت و مردم غزه میگفتند آتش بس را بپذیرید تامحیطی
آرام برای مذاکرات فراهم شود، اما آنها زیر فشار شدیدترین و خونینترین حملات و
بمبارانها نپذیرفتند، چون دیپلماتهای آنها میدانستند بعد از آتش بس و ایست
دیگر کسی به حرف آنها گوش نخواهد داد،
لذا دیپلماتهایشان تاکید کردند، ایست به
شرط رفع حصر و مردم را هم توجیه کردند که کشته شدن کودکان، زنان و مردان را تحمل
کنند تا محاصره شکسته شود. حتی در ابتدا اسرائیل با وحشتی که از بمبارانها و
موشکبارانهای وحشیانه ایجاد کرد، شرط ایست و آتش بس را خلع سلاح مقاومت اعلام
کرد، اما آنها زیربار نرفتند و بالاخره بعد از ۵۰ روز مقاومت، «ایست به
شرط رفع حصر و بدون خلع سلاح» را بدست آوردهاند،
اما ما طبق موافقتنامه ژنو توسعه
برنامه هستهای خود را «ایست» دادیم و خلع سلاح (حذف اورانیوم ۲۰ درصدی) را
پذیرفتیم. تازه حالا با دست خالی مذاکرات برای رفع حصر و مسائل اصلی را انجام میدهیم،
یعنی ما «ایست با خلع سلاح و بدون رفع حصر» را پذیرفتیم.
وقتی میپرسیم چرا چنین کردند؟ دوستان میگویند؛ برای اینکه بتوانیم در محیط آرام
مذاکرات بر سر مسائل اصلی را انجام دهیم، مگر محیط ما چقدر ناآرام بود؟ یعنی وضعیت
اضطراری ما بدتر از وضعیت اضطراری غزه بود؟ حالا دیگر با دست خالی وارد مذاکرات
بر سر مسائل اصلی شدهایم و هم برای تداوم برنامه هستهایمان و هم برای رفع حصر
کار بسیار سخت و دشوار شده است.
چه باید کرد؟
فقط یک راه وجود دارد که هم ما را در میان مردم پیروز و هم در برابر اجانب برای
استیفای حقوق مردم قدرتمند میگرداند و آن اینکه «مردم را محرم بدانیم و به مردم
با صداقت رجوع کنیم و همه مسائل را با شفافیت کامل با مردم در میان بگذاریم،
همیاری مردم و حل مسائل حاصل خواهد شد.»
مقام معظم رهبری همیشه تاکید فرمودهاند؛ آگاهی، نظارت و مطالبهگری مردم حلال همه
مشکلات کشور است.
در پایان با ذکر دعای حضرت ابراهیم (ع) نامهام را تمام میکنم؛ «واجعل لی لسانی
صدق فی الاخرین» خدایا برایم گفتاری عطا فرما که همیشه به صداقت شناخته شوم.
با تقدیر و احترام
ناصر نوبری/ ۷ شهریور/ ۹۳
منبع :روزنامه وطن امروز
انتهای پیام